_امام_زمانم❣
دلم دوباره ببین که شده پریشانت
عزیز فاطمه ای جان من به قربانت
برای روز ظهورت ، برای آمدنت
چقدر مانده که کامل شوند یارانت؟
تعجیل در امر فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صلوات
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://Eitaa.com/bshmk33
#سلام_امام_زمانم 💚
آقا بیا تصویر دنیا را عوض کن
یا چشم های خسته ی ما را عوض کن...
خیلی عوض کردند دنیا را پس از تو
برگرد و این تغییر بیجا را عوض کن...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
https://Eitaa.com/bshmk33
#حدیث_مهدوی
💫امام حسن عسکری علیهالسلام فرمودند:
«مثل قائم عجلالله فرجه در اين امر، مثل خضر است است؛ پس سوال شد سنت جاريه در او از خضر كدام است؟ فرمودند: طول غيبت يا أحمد! گفتم: آیا دراز گردد غيبت او؟ فرمودند: به خدا سوگند غیبت او به قدری طولانی گردد که اکثر معتقدین به او بازگردند، و باقی نماند مگر کسی که خداوند پیمان ولایت ما را از او گرفته باشد، و ایمان را در دلش نگاشته باشد، و او را با روحی از جانب خود تأیید کرده باشد.»
📗تفسیر اهلبیت علیهمالسلام، ج۱۶،ص۶۸
📗بحارالأنوار، ج۵۲، ص۲۳
📗کمال الدين، ج۲، ص۳۸۴
📗إعلام الوری، ج۲، ص ۲۴۸
https://Eitaa.com/bshmk33
‼️زندانی زندان غیبتیم!
🔅اباصلت میگوید: پس از دفن حضرت رضاعلیهالسلام به دستور مامون زندانی شدم. پس از یک سال از تنگی زندان و بیخوابی شبها به ستوه آمدم، دعا کردم و برای رهایی از زندان به محمد و آل محمد متوسل شدم از خداوند خواستم به برکت ایشان در کار من گشایشی حاصل کند هنوز دعایم به آخر نرسیده بود که امام زمانم حضرت جواد علیه السلام، نجاتبخش گرفتاران عالم وارد زندان شد و فرمود:
🔅ای اباصلت از تنگنای زندان بیتاب شدهای؟
عرض کردم به خدا سوگند سخت بیتابم!
فرمود:
برخیز !
سپس دستی به زنجیرها زد و غل و زنجیرها از دست و پای من بر زمین افتاد. آن گاه دست مرا گرفت و از کنار نگهبانان زندان عبور داد. نگهبانان در حالی که مرا نظاره میکردند، توان سخن گفتن نداشتند و به راحتی از زندان خارج شدم.
🔅سپس امام جواد فرمود:
برو در امان خدا که هرگز دست مامون به تو نخواهد رسید!
اباصلت میگوید: همان گونه که حضرت فرمود دیگر هرگز مامون را ندیدم!
📚 عیون اخبار الرضا علیه السلام
و این داستان امروز ماست...
شاید اگر زودتر از تنگنای این زندان غیبت بیتاب شده بودیم و از صاحب الزمان درخواست کرده بودیم...
با ظهور حضرت، زودتر نجات میافتیم...
چرا به فکر او نیستیم⁉️
https://Eitaa.com/bshmk33
🕊🌹🕊
تـو تمام دلخوشےام،
بـراے آغازے دوباره اے!
همین ڪہ باز هم،بہ انتظار
اولین سلام صبح نشستہ ام،
همہ هراس هاے زمین را
از دلم بیرون مےڪند!
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
https://Eitaa.com/bshmk33
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋یونس در دل نهنگ،
یوسف در دل چاه،
ابراهیم در دل آتش،
همه پنجره ی امیدشان
روبه یک خدا باز بود.
وقتی یاد خدا مهمان همیشگی دل هایمان باشد،
اسیر باشی یا آزاد
فرقی نمی کند!
ترسی نیست،
یاسی نیست...
کاش باور کنیم که دلسپرده خداوند باشیم .
🦋وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ
🌺🌿ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻦ ﺑﭙﺮﺳﻨﺪ ، [ ﺑﮕﻮ : ] ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﻦ ﻧﺰﺩﻳﻜﻢ ، ﺩﻋﺎﻱ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ ; ﭘﺲ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﻋﻮﺗﻢ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﻳﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﻧﺪ ، ﺗﺎ [ ﺑﻪ ﺣﻖّ ﻭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ] ﺭﺍﻩ ﻳﺎﺑﻨﺪ [ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﺍﻋﻠﻲ ﺑﺮﺳﻨﺪ ] .(١٨٦)
https://Eitaa.com/bshmk33
آیتالله مصباح یزدی (ره)
اگر معتقديم حضرت ابوالفضل صلوات الله عليه با آن دستهاي بريدهاش دست كسانى را مىگيرد؛ اين همان است كه خدا دست او شده، مصداق همين روايت است که خداوند فرموده: «... يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا» من دست او شدم.
https://Eitaa.com/bshmk33
🔴 لحظات آخر سید علی قاضی طباطبایی
✍ فرزند ایشان که آن زمان 20 ساله بودند نقل میکند:
ایشان بعد از مدتی که بیمار بودند. یک شب به من گفتند امشب نخواب و بیدار باش. من متوجه نشدم که جریان چیست.
ساعتی از نیمه شب که گذشت پدرم من را صدا زد، رفتم و دیدم رو به قبله دراز کشیده و میگویند من در حال مرگ هستم و سفارش کرد که خانواده را بیدار نکنم و تا صبح بالای سرشان قرآن بخوانم.
من این موضوع را با کمال آرامش پذیرفتم و به کسی هیچ نگفتم و پیش او نشستم.
لحظاتی گذشت که به من فرمودند دارم راحت میشوم و این راحتی از طرف پاهایم شروع شده و به طرف بالا میآید و فقط قلبم درد میکند
سپس فرمودند: که رویم را بپوشان، من هم روی صورتشان را پوشاندم و ایشان از دنیا رفتند.
من با آرامش تا صبح پیش ایشان نشستم و قرآن خواندم تا آن که هنگام اذان صبح شد و خانواده آمدند و پرسیدند که جریان چیست و من هم گفتم که پدر فوت شده است و فریاد و سر و صدا از اهل خانه بلند شد و در آن لحظه تازه متوجه شدم چه اتفاقی افتاده و از مرگ پدرم بسیار متأثر شدم و بعد فهمیدم ایشان در من تصرف کرده بودند که آرامش داشته باشم.
📚 کتاب اسوه عارفان و کتاب عطش
https://Eitaa.com/bshmk33