eitaa logo
💥 قرارگاه بصیرتی شهید مهدی کوچک زاده
762 دنبال‌کننده
52هزار عکس
33.9هزار ویدیو
212 فایل
از ۹ آذر ۱۳۹۴ در فضای مجازی هستیم.. #ایتا #سروش_پلاس #هورسا #تلگرام #اینستاگرام #روبیکا جهت تبادل بین کانال ها : @Yacin7 کانال دوم ما در #ایتا ( قرارگاه ورزشی ) @Vshmk33 کانال سوم ما در #ایتا ( قرارگاه جوانه ها ) @Jshmk33
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ دلیل دست رد امام حسین علیه السلام به سینه اجنه در ماجرای عاشورا گروه‏‌هایى از جن كه مسلمان بودند به حضور امام حسين مشرف شدند و گفتند: اى سيد ما! ما شيعه و انصار تو هستيم. هر امرى كه دارى و هر چه كه می‌خواهى به ما بفرما! اگر تو ما را به قتل كليه دشمنانت مأمور فرمایى و در همين مكان باشى ما براى تو كافى خواهيم بود. 🔸 امام حسين (ع) برای آنان جزای خیر طلب کرد و فرمود: آيا قرآنى را كه خدا بر جدم نازل كرده قرائت نكرده‏‌ايد كه می‌فرمايد: «قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ اَلَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ اَلْقَتْلُ إِلىٰ مَضٰاجِعِهِمْ» در هر جا كه باشيد مرگ شما را می‌ربايد ولو اينكه در برج و باروهاى مرتفع و محكم باشيد. 🔸 امام حسین (ع): حتماً آن افرادى كه قتل براى آنان نوشته شده به سوى محل شهادت خود خواهند رفت‏، اگر من در مكان خود بمانم پس اين مردم چگونه آزمايش خواهند شد و چه كسى در بقعه من كه در كربلاء است ساكن خواهد شد؟ در صورتى كه خدا در موقع گسترش زمين آن بقعه را براى من انتخاب نموده و آن را پناگاهى براى شيعيان ما قرار داده و در دنيا و آخرت براى ايشان محل امن و امان خواهد بود. شما در روز شنبه كه روز عاشورا است و من در آخر آن روز شهيد خواهم شد نزد من بيایید. در آن روز احدى از مردان اهل بيت و برادران من باقى نخواهد ماند. آن روز سر من براى يزيد فرستاده خواهد شد. 🔸 جنیان: اى حبيب خدا و پسر حبيب خدا اگر اطاعت امر تو واجب نبود و جايز بود كه ما با دستور تو مخالفت كنيم به خدا قسم كليه دشمنان تو را قبل اينكه به تو برسند نابود می‌كرديم. 🔸 امام حسين (ع): به خدا قسم كه ما از شما بر ايشان مسلط‌تر می‌باشيم؛ ولى بايد هر كس هلاک و كافر می‌شود با دليل و بينه هلاک شود و هر كسى كه زنده و مؤمن می‌گردد به وسيله دليل و بينه باشد. 🏴 📚منبع: اللهوف، سید بن طاووس ص۶۱ ➯@Bshmk33
حدودا ساعت ۱۵  امام به طرف خیمه‌ها برگشتند تا خداحافظی بکنند. همچنین پیراهنشان را پاره‌پاره کردند و پوشیدند تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اشان نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره‌اشان علی‌اصغر را به میدان بردند تا او را سیراب کنند که به تیر حرمله شهید شد. ➯@Bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ (١) ➖بعد از شهادت یاران باوفا، امام حسین علیه‌السلام پیوسته به راست و چپ می‌نگریست و هیچ یک از اصحاب و یاران خود را ندید جز آنان که پیشانی به خاک ساییده و صدایی از آنها به گوش نمی‌رسید، پس ندا داد: «یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا هانِیَ بْنَ عُرْوَةَ، وَ یا حَبیبَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا زُهَیْرَ بْنَ الْقَیْنِ، وَ یا یَزیدَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا یَحْیَی بْنَ کَثیرٍ، وَ یا هِلالَ بْنَ نافِعٍ، وَ یا إِبْراهِیمَ بْنَ الُحصَیْنِ، وَ یا عُمَیْرَ بْنَ الْمُطاعِ، وَ یا أَسَدُ الْکَلْبِیُّ، وَ یا عَبْدَاللَّهِ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا مُسْلِمَ بْنَ عَوْسَجَةَ، وَ یا داوُدَ بْنَ الطِّرِمَّاحِ، وَ یا حُرُّ الرِّیاحِیُّ، وَ یا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، وَ یا أَبْطالَ الصَّفا، وَ یا فُرْسانَ الْهَیْجاءِ، مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی، وَ أَدْعُوکُمْ فَلا تَسْمَعُونی!؟ أَنْتُمْ نِیامٌ أَرْجُوکُمْ تَنْتَبِهُونَ؟ أَمْ حالَتْ مَوَدَّتُکُمْ عَنْ إِمامِکُمْ فَلا تَنْصُرُونَهُ؟ فَهذِهِ نِساءُ الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله لِفَقْدِکُمْ قَدْ عَلاهُنَّ النُّحُولُ، فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِکُمْ، أَیُّهَا الْکِرامُ، وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاةَ اللِّئامَ، وَ لکِنْ صَرَعَکُمْ وَاللَّهِ رَیْبُ الْمَنُونِ وَ غَدَرَ بِکُمُ الدَّهْرُ الخَؤُونُ، وَ إِلّا لَما کُنْتُمْ عَنْ دَعْوَتی تَقْصُرُونَ، وَلا عَنْ نُصْرَتی تَحْتَجِبُونَ، فَها نَحْنُ عَلَیْکُمْ مُفْتَجِعُونَ، وَ بِکُمْ لاحِقُونَ، فَإِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ». ای مسلم بن عقیل! ای هانی بن عروة! ای حبیب بن مظاهر! ای زهیر بن قین! ای یزید بن مظاهر! ای یحیی بن کثیر! ای هلال بن نافع! ای ابراهیم بن حُصَین! ای عمیر بن مطاع! ای اسد کلبی! ای عبداللَّه بن عقیل! ای مسلم بن عوسجه! ای داود بن طرمّاح! ای حرّ ریاحی! ای علی بن الحسین! ای دلاورمردان خالص! و ای سواران میدان نبرد! چه شده است شما را صدا می‌زنم ولی پاسخم را نمی‌دهید؟ و شما را می‌خوانم ولی دیگر سخنم را نمی‌شنوید؟ آیا به خواب رفته‌اید که به بیداری‌تان امیدوار باشم؟ یا از محبّت امامتان دست کشیده‌اید که او را یاری نمی‌کنید؟ این بانوان از خاندان پیامبرند که از فقدانتان ناتوان گشته‌اند. از خوابتان برخیزید، ای بزرگواران! و از حرم رسول خدا در برابر طغیانگران پست، دفاع کنید. ولی به خدا سوگند! مرگ، شما را به خاک افکنده، و روزگار خیانت پیشه با شما وفا نکرده، وگرنه هرگز از اجابت دعوتم کوتاهی نمی‌کردید، و از یاریم دست نمی‌کشیدید، آگاه باشید، ما در فراق شما سوگواریم و به شما ملحق می‌شویم، إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ». 👇👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ (٢) ➖هنگامی که امام حسین علیه‌السلام تنها شد به خیمه‌های برادرانش سر کشید، آنجا را خالی دید. آنگاه به خیمه‌های فرزندان عقیل نگاهی انداخت، کسی را در آنجا نیز ندید؛ سپس به خیمه‌های یارانش نگریست کسی را ندید، امام در آن حال ذکر «لَا حَوْلَ وَ لَاقُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» را فراوان بر زبان جاری می‌ساخت. هنگامی که امام ‌حسین علیه‌السلام عزم میدان کرد، فرمود: «ائْتُونی بِثَوْبٍ لا یُرْغَبُ فیهِ، الْبِسُهُ غَیْرَ ثِیابِی، لا اجَرَّدُ، فَانِّی مَقْتُولٌ مَسْلُوبٌ» برایم جامه کهنه‌ای بیاورید که کسی به آن رغبت نکند تا آن را زیر لباسهایم بپوشم و بعد از شهادتم مرا برهنه نکنند، زیرا می‌دانم پس از شهادت لباسهایم ربوده خواهد شد. لباس تنگ و کوتاهی آوردند ولی امام علیه‌السلام آن را نپوشید و فرمود: «هذا لِباسُ أَهْلِ الذِّمَّةِ» این لباس اهل ذمّه (کفّار اهل کتاب) است. لباس بلندتری آوردند. امام علیه‌السلام آن را پوشید سپس با بانوان حرم خداحافظی کرد. در روایت دیگری آمده است هنگامی که لباس کهنه آوردند، چند جایش را پاره کرد (تا ارزشی برای بیرون آوردن نداشته باشد) و آن را زیر لباس‌هایش پوشید؛ ولی پس از شهادت امام (دشمن ناجوانمرد پست) آن را نیز از بدنش بیرون آوردند. 👇👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ(٣) ➖ امام حسین علیه‌السلام به دشمنان نزدیک شد و خطاب به آنان فرمود: «یا وَیْلَکُمْ أَتَقْتُلُونِی عَلی‌ سُنَّةٍ بَدَّلْتُها؟ أَمْ عَلی‌ شَریعَةٍ غَیَّرْتُها، أَمْ عَلی‌ جُرْمٍ فَعَلْتُهُ، أَمْ عَلی‌ حَقٍّ تَرَکْتُهُ؟» وای بر شما! چرا با من می‌جنگید؟ آیا سنّتی را تغییر داده‌ام؟ یا شریعتی را دگرگون ساخته‌ام؟ یا جرمی مرتکب شده‌ام؟ و یا حقّی را ترک کرده‌ام؟. گفتند: «إِنَّا نَقْتُلُکَ بُغْضاً لِأَبِیکَ» به خاطر کینه‌ای که از پدرت به دل داریم، با تو می‌جنگیم و تو را می‌کشیم. 👇👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ(٤) ➖ امام علیه‌السلام به میدان آمد و مبارز طلبید، هر کس از پهلوانان سپاه دشمن پیش آمد او را به خاک افکند، تا آنجا که بسیاری از آنان را به هلاکت رساند آنگاه به میمنه (به جانب راست سپاه) حمله کرد و فرمود: «الْمَوْتُ خَیْرٌ مِنْ رُکُوبِ الْعارِ» مرگ بهتر از زندگی ننگین است. سپس به میسره (جانب چپ سپاه) یورش برد و فرمود: أَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ / آلَیْتُ أَنْ لا أَنْثَنی‌ أَحْمی عِیالاتِ أَبی / أَمْضی عَلی‌ دینِ النَّبِیِ‌ منم حسین بن علی علیه‌السلام، سوگند یاد کردم که (در برابر دشمن) سر فرود نیاورم، از خاندان پدرم حمایت می‌کنم و بر دین پیامبر رهسپارم. و در روایت دیگر آمده است، امام علیه‌السلام فرمود: «مَوْتٌ فی عِزٍّ خَیْرٌ مِنْ حَیاةٍ فی ذُلٍّ» مرگ با عزّت بهتر از زندگی با ذلّت است. اگر دین ندارید آزاد مرد باشید! امام علیه‌السلام به هر سو یورش برد و گروه عظیمی را به خاک افکند. عمر سعد فریاد برآورد: آیا می‌دانید با چه کس می‌جنگید؟ او فرزند همان دلاور میدان‌ها و قهرمانان عرب است، از هر سو به وی هجوم آورید. بعد از این فرمان چهار هزار تیرانداز از هر سو امام علیه‌السلام را هدف قرار دادند و از سوی دیگر به جانب خیمه‌ها حمله‌ور شدند و میان آن حضرت و خیامش فاصله انداختند. امام علیه‌السلام فریاد برآورد: «وَیْحَکُمْ یا شیعَةَ آلِ أَبی سُفْیانَ! إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ، وَ کُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَکُونُوا أَحْراراً فی دُنْیاکُمْ هذِهِ، وَارْجِعُوا إِلی‌ أَحْسابِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ عَرَبَاً کَما تَزْعُمُونَ» وای بر شما! ای پیروان آل ابی سفیان! اگر دین ندارید و از حسابرسی روز قیامت نمی‌ترسید لااقل در دنیای خود آزاده باشید، و اگر خود را عرب می‌دانید به خلق و خوی عربی خویش پایبند باشید. شمر صدا زد: ای پسر فاطمه! چه می‌گویی؟ امام علیه‌السلام فرمود: «أَنَا الَّذی أُقاتِلُکُمْ، وَ تُقاتِلُونی، وَ النِّساءُ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ، فَامْنَعُوا عُتاتَکُمْ وَ طُغاتَکُمْ وَ جُهَّالَکُمْ عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمی ما دُمْتُ حَیّاً» من با شما جنگ دارم و شما با من، ولی زنان که گناهی ندارند، پس تا زمانی‌ که زنده هستم، سپاهیان طغیانگر و نادان خود را از تعرّض به حرم من باز دارید. شمر گفت: راست می‌گوید. آنگاه به لشکریان خویش رو کرد و گفت: «از حرم او دست بردارید و به خودش حمله کنید که به جانم سوگند هماوردی است بزرگوار! سپاه دشمن از هر طرف به سوی امام علیه‌السلام حمله‌ور شدند و امام در جستجوی آب به سوی فرات رفت ولی سپاهیان همگی هجوم آوردند و مانع شدند. مناجات با خدا و نفرین به دشمن‌ در روز عاشورا امام حسین علیه‌السلام به سوی فرات روانه شد که شمر گفت: به خدا سوگند! به آن نخواهی رسید تا در آتش درآیی! شخص دیگری گفت: یا حسین! آیا آب فرات را نمی‌بینی که مثل شکم ماهی می‌درخشد!؟ به خدا سوگند! از آن نخواهی چشید تا آن‌که با لب تشنه از جهان چشم بپوشی! امام علیه‌السلام گفت: «اللَّهُمَّ أَمِتْهُ عَطَشاً» خدایا! او را تشنه بمیران. راوی می‌گوید: به خدا سوگند پس از نفرین امام آن شخص به مرض عطش گرفتار شد، به گونه‌ای که پیوسته می‌گفت: به من آب دهید! آبش می‌دادند تا آنجا که آب از دهانش می‌ریخت ولی همچنان می‌گفت: آبم دهید که تشنگی مرا کشت! پیوسته این چنین بود تا آن‌که به هلاکت رسید! 👇👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ(٥) ➖ آنگاه مردی از سپاه دشمن به نام «ابوالحتوف جعفی» تیری به سوی امام رها کرد. تیر به پیشانی امام اصابت کرد. آن را بیرون کشید، خون بر چهره و محاسن امام جاری شد، عرض کرد: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَری‌ ما أَنَا فیهِ مِنْ عِبادِکَ هؤُلاءِ الْعُصاةِ، اللَّهُمَّ أَحِصَّهُمْ عَدَداً، وَ اقْتُلْهُمْ بَدَداً، وَ لا تَذَرْ عَلی‌ وَجْهِ الْأَرْضِ مِنْهُمْ أَحَداً، وَ لا تَغْفِرْ لَهُمْ أَبَداً» خدایا! تو شاهدی که از این مردم سرکش به من چه می‌رسد. خدایا! جمعیّت آنان را اندک کن و آنان را با بیچارگی و بدبختی بمیران، و از آنان کسی را بر روی زمین مگذار و هرگز آنان را نیامرز. سپس به آنان حمله کرد، و به هر کس که می‌رسید او را با شمشیرش بر خاک می‌افکند، این در حالی بود که تیرها از هر سو می‌بارید و بر بدن امام علیه‌السلام می‌نشست و می‌فرمود: «یا أُمَّةَ السُّوءِ! بِئْسَما خَلَّفْتُمْ مُحَمَّداً فی عِتْرَتِهِ، أَما إِنَّکُمْ لَنْ تَقْتُلُوا بَعْدی عَبْداً مِنْ عِبادِ اللَّهِ فَتُهابُوا قَتْلَهُ، بَلْ یُهَوِّنُ عَلَیْکُمْ عِنْدَ قَتْلِکُمْ إِیَّایَ، وَ ایْمُ اللَّهِ إِنّی لَأَرْجُوا أَنْ یُکْرِمَنِی رَبِّی بِالشَّهادَةِ بِهَوانِکُمْ، ثُمَّ یَنْتَقِمُ لی مِنْکُمْ مِنْ حَیْثُ لا تَشْعُرُونَ» ای بدسیرتان! شما در مورد خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله بد عمل کردید. آری! شما پس از کشتن من از کشتن هیچ بنده‌ای از بندگان خدا هراسی ندارید، چرا که با کشتن من قتل هر کس برایتان آسان خواهد بود. به خدا سوگند! من امیدوارم که پروردگارم شما را خوار و مرا به شهادت (در راهش) گرامی بدارد. آنگاه از جایی که گمان نمی‌برید انتقام مرا از شما بگیرد. حصین بن مالک سکونی فریاد برآورد و گفت: «ای پسر فاطمه! چگونه خداوند انتقام تو را از ما بگیرد؟ امام علیه‌السلام فرمود: «یُلْقی بَأْسُکُمْ بَیْنَکُمْ وَ یَسْفِکُ دِماءَکُمْ، ثُمَّ یَصُبُّ عَلَیْکُمُ الْعَذابَ الْأَلیمَ» نزاع و اختلاف در میانتان می‌افکند و خونتان را می‌ریزد آنگاه شما را به عذاب دردناک گرفتار می‌سازد. امام علیه‌السلام همچنان می‌جنگید تا آن که زخم‌های بسیاری بر بدن مبارکش وارد شد. تیری به گلوی امام اصابت کرد در روایتی آمده است: هنگامی که دشمنان، امام را آماج تیرها قرار دادند تیر به گلوی امام اصابت کرد و فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ، وَ هذا قَتیلٌ فی رِضَی اللَّهِ» به نام خداوند و هیچ حرکت و نیرویی جز از جانب خدا نیست و این شهیدی است در راه رضای خدا! اصابت سنگ به پیشانی امام و زدن تیر سه شعبه بر سینه ایشان امام علیه‌السلام خسته شد، خواست اندکی بیاساید که ناگاه سنگی آمد و به پیشانی امام رسید، خون جاری شد. امام دامن پیراهنش را بالا زد تا خون از چهره‌اش پاک کند که تیر سه شعبه مسمومی آمد و به سینه امام علیه‌السلام فرو نشست. امام (دعای قربانی خواند و) فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلی‌ مِلِّةِ رَسُولِ اللَّهِ» به نام خدا و به یاری خدا و بر آیین رسول خدا. آنگاه سرش را به آسمان بلند کرد و عرض کرد: «إِلهی إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلی‌ وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ نَبِیٍّ غَیْرَهُ» خدای من! تو آگاهی که اینان کسی را می‌کشند که در روی زمین پسر پیامبری جز وی نیست. سپس تیر را بیرون کشید. خون همچون ناودان جاری شد. دستش را بر محلّ زخم گذاشت، چون از خون پر شد آن را به آسمان پاشید و قطره‌ای از آن به زمین بازنگشت! بار دیگر دست را از خون پر کرد و آن را به سر و صورت کشید و فرمود: «هکَذا وَاللَّهِ أَکُونُ حَتّی‌ أَلْقی‌ جَدّی رَسُولَ اللَّهِ وَ أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمی، وَ أَقُولُ: یا رَسُولَ اللَّهِ قَتَلَنی فُلانٌ وَ فُلانٌ» آری، به خدا سوگند! می‌خواهم با همین چهره خونین به دیدار جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله بروم و بگویم: ای رسول خدا فلان و فلان مرا شهید کردند. 👇👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ(٦) ➖ امام علیه‌السلام بر اثر زخم‌های فراوان از اسب به زمین افتاد، ولی برخاست. خواهرش زینب علیهاالسلام از خیمه‌ها بیرون آمد و با ناله‌ای جانسوز می‌گفت: «لَیْتَ السَّماءُ إِنْطَبَقَتْ عَلَی الْأَرْضِ» کاش آسمان بر زمین فرو می‌افتاد. عمر بن سعد را دید که نزدیک امام علیه‌السلام ایستاده است. فرمود: «أَیُقْتَلُ ابُوعَبْدِاللَّهِ وَ أَنْتَ تَنْظُرُ إِلَیْهِ؟» ای عمر بن سعد! اباعبداللَّه علیه‌السلام را شهید می‌کنند و تو نظاره می‌کنی!؟ اشک از دیدگان عمر سعد (دیدند) جاری شد و صورتش را برگرداند و چیزی نگفت. حضرت زینب علیهاالسلام فریاد زد: «وَیْلَکُمْ، أما فِیکُمْ مُسْلِمٌ» وای بر شما! آیا در میان شما مسلمان نیست؟ سکوت مرگباری همه را فرا گرفته بود و کسی پاسخی نداد. امام علیه‌السلام ردایی به تن کرده و عمامه به سر داشت. و با آن که پیاده و زخمی بود چون سواران دلاور می‌جنگید، نگاهی به تیراندازان و نگاهی به حرم خود داشت و می‌گفت: «أَعَلی‌ قَتْلی تَجْتَمِعُونَ، أَما وَاللَّهِ لا تَقْتُلُونَ بَعْدی عَبْداً مِنْ عِبادِاللَّهِ، اللَّهُ أَسْخَطُ عَلَیْکُمْ لِقَتْلِهِ مِنِّی؛ وَ ایْمُ اللَّهِ إِنّی لَأَرْجُوا أَنْ یُکْرِمَنِی اللَّهَ بِهَوانِکُمْ، ثُمَّ یَنْتَقِمُ لی مِنْکُمْ مِنْ حَیْثُ لا تَشْعُرُونَ. أَما وَاللَّهِ لَوْ قَتَلْتُمُونی لَأَلْقَی اللَّهَ بَاْسَکُمْ بَیْنَکُمْ وَ سَفَکَ دِمائَکُمْ ثُمَّ لا یَرْضی‌ حَتّی‌ یُضاعِفَ لَکُمُ الْعَذابَ الْأَلیمَ» آیا بر کشتن من با هم متّحد شده‌اید؟ هان! به خدا سوگند! پس از من بنده‌ای از بندگان خدا را نمی‌کشید که خداوند را بیش از کشتن من به خشم آورد. به خدا سوگند! من امیدوارم خداوند مرا با خواری شما گرامی بدارد و انتقام مرا از آنجا که گمان نمی‌برید از شما بگیرد. هان! به خدا سوگند! اگر مرا به قتل برسانید، خداوند شما را گرفتار نزاعی در میان خودتان می‌سازد و خونتان را می‌ریزد و (هرگز) از شما راضی نگردد تا عذاب سنگین و دردناکی به شما بچشاند. 👇👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ(٧) ➖ راوى می‌گوید: «کنار قتلگاه ایستاده بودم و جان دادن امام علیه‌السلام را نظاره می‌کردم. بخدا سوگند! هرگز به خون آغشته‌ای را ندیده بودم که خون بدنش رفته باشد ولی این چنین زیبا و درخشنده باشد. آنچنان نور چهره‌اش خیره کننده بود که اندیشه شهادت او از یادم رفت. حسین علیه‌السلام در آن حال شربتی آب می‌خواست. شنیدم مردی سنگدل و بی‌ایمان پاسخ داد: آب نیاشامی تا بر آتش درآئی (نعوذ باللَّه) و از حمیم آن بنوشی. (وَاللَّهِ لا تَذُوقُ الْماءَ حَتَّی تَرِدَ الْحامِیَةَ فَتَشْرَبَ مِنْ حَمیمِها) امام علیه‌السلام در پاسخ فرمود: «إِنَّما أَرِدُ عَلی‌ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ وَأَسْکُنُ مَعَهُ فِی دارِهِ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ وَأَشْکُو إِلَیْهِ ما ارْتَکَبْتُمْ مِنِّی وَفَعَلْتُمْ بِی» بلکه من بر جدم رسول خدا وارد می‌شوم و در خانه‌اش در بهشت جایگاه صدق و در جوار قرب خدای مقتدر ساکن می‌شوم و از جنایاتی که نسبت به من روا داشتید به او شکایت می‌برم. سپاه ابن سعد با شنیدن این سخن چنان به خشم آمدند که گویا خداوند در دل آنها هیچ رحمی قرار نداده بود. 👇👇👇👇
🏴 هنگام مصيبت عُظمىٰ(٨) ➖ هنگام مصیبت عظمی فرا رسیده بود. حالت ضعف بر امام علیه‌السلام مستولی شده بود، هر کس با هر وسیله‌ای که در اختیار داشت به آن حضرت ضربه می‌زد، ولی هر کس به قصد کشتن نزدیک آن بزرگوار می‌شد، لرزه بر اندامش می‌افتاد و به عقب بر می‌گشت. «مالک بن نمیر» نزدیک رفت و شمشیری بر فرق مبارکش زد که خون از سر آن حضرت جاری شد. امام علیه‌السلام فرمود: «هرگز با آن دست، غذا و آب نخوری و خدا تو را با ظالمان محشور گرداند». در تواریخ آمده است که او پس از آن چون بیچارگان در نهایت فقر و تنگدستی به سر می‌برد و دستانش از کار افتاد. «زُرعة بن شریک» ضربه‌ای بر دست چپ آن حضرت وارد ساخت. «سنان بن انس» با دو سلاح نیزه و شمشیر ضرباتی بر حضرت وارد ساخت، و به آن افتخار می‌کرد! زمان به کندی می‌گذشت و جهان در انتظار حادثه‌ای عظیم بود. عمر سعد می‌خواست که کار سریعتر تمام شود و انتظار به پایان رسد. به خولی بن یزید که در کنارش بود دستور داد که کار حسین علیه‌السلام را تمام کند. وی پیش رفت تا سر از بدن آن حضرت جدا سازد ولی لرزه بر اندامش افتاد و به عقب برگشت. «سنان بن انس» - بنا به نقلی- جلو رفت و شمشیری را حواله گلوی مبارک امام کرد و گفت: «ترا می‌کشم و سر از بدنت جدا می‌کنم در حالی که می‌دانم تو پسر رسول خدایی و پدر و مادرت بهترین خلق خدایند!» پس سر مبارک امام را از بدن جدا کرد. در روایت دیگر، شمر بن ذی الجوشن در خشم شد و روی سینه مبارک امام علیه‌السلام نشست و محاسن آن حضرت را به دست گرفت و چون خواست امام را به قتل برساند، آن حضرت لبخندی زد و فرمود: آیا مرا می‌کشی در حالی که می‌دانی من کیستم؟ شمر گفت: آری، تو را خوب می‌شناسم، مادرت فاطمه زهرا و پدرت علی مرتضی و جدت محمد مصطفی است، تو را می‌کشم و باکی ندارم! پس با دوازده ضربه سر مبارک امام علیه‌السلام را از بدن جدا ساخت. طبق نقل تواریخ بعد از شهادت آن حضرت، دگرگونی‌هایی در عالم تکوین رخ داد که خبر از وقوع حادثه عظیمی می‌داد. روایات مربوط به دگرگونی‌های عالم را، شیعه و اهل سنت متفقاً نقل کرده‌اند از جمله: بنا به نقل سید بن طاووس در لهوف: در آن وقت غبار شدید توأم با تاریکی و طوفان سرخ فام آسمان کربلا و اطراف را فرا گرفت، سپاه ابن سعد وحشت کردند و گمان نمودند بر آنها عذاب نازل شده است. «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون» آنها که ستم کردند به زودی می‌دانند که بازگشتشان به کجاست! (سوره شعرا / 227) 🕯🏴🕯🏴🕯🏴🕯🏴 @Bshmk33
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢دکتر شریعتی میگوید:در حادثه کربلا با سه‌ نمونه شخصیت روبرو می‌شویم. اول: حسین (ع) حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود. تا آخر می‌‌ایستد. خودش و فرزندانش کشته می‌شوند. هزینه انتخابش را می‌‌دهد و به چیزی که نمی‌خواهد تن‌ نمی‌‌دهد. از آب می‌گذرد، از آبرو نه‌ دوم: یزید همه را تسلیم می‌خواهد. مخالف را تحمل نمی‌‌کند. سرِ حرفش می‌‌ایستد. نوه‌ پیغمبر را سر می‌‌ٔبرد. بی‌ آبرویی را به جان میخرد تا به چیزی که می‌‌خواهد برسد سوم: عمرِ سعد به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است. هم خدا را می‌خواهد هم خرما هم دنیا را می‌خواهد هم اخرت هم می‌خواهد حسین (ع)را راضی‌ کند هم یزید را هم اماراتِ ری را می‌خواهد،هم احترامِ مردم را نه‌ حاضر است از قدرت بگذرد،نه‌ از خوشنامی هم آب می‌خواهد هم آبرو دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی‌ است که به هیچکدام از چیزهایی که می‌خواهد نمی‌‌رسد. نه سهمی از قدرت می‌‌برد نه‌ از خوشنامی ما آدمهایِ معمولی‌ راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را... اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست! من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم.... ➯@Bshmk33
🌹چرا سفارش كرده ‏اند هر روز زیارت عاشورا بخوانید؟ 🔻 آیت‌الله جوادی آملی در كتاب ارزشمند «حماسه و عرفان» درباره فلسفه زیارت و عزاداری وعلت سفارش به خواندن بیان می دارند: سرّ این كه سفارش كرده ‏اند هر روز زیارت عاشورا بخوانید و نسبت به اهل‏ بیت (علیهم ‏السلام) تولّی داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستید و از دشمنانشان تبرّی بجویید، برای آن است که طرز فکر معاندان ایشان منفور شود، وگرنه هم ‏اکنون سخن از معاویه و یزید نیست تا آنها را لعنت کنیم. نام و یاد آنها رخت ‏بربسته و قبرشان نیز زباله ‏دانی بیش نیست، الآن سخن از فکر و راه یزید و است. ◻️ زن فرعون وقتی که به درگاه الهی دعا کرد، نگفت خدایا مرا فقط از فرعون نجات بده بلکه گفت: (ربّ ابْنِ لی عنْدک بیتاً فی الجَنّه ونجّنی من فرْعوْن وعمله ونجّنی من القوْم الظالمین)؛ یعنی مرا از فرعون و فرعونیان، که طرفداران و رفتار ناپسند او هستند، نجات بده. برای همیشه باقی می‏ ماند هر چند که اسم و عنوانش تغییر پیدا کند. ◻️ بعد از تار و مار شدن خوارج در نهروان و خارج شدنشان از صحنه حیات و زندگی، به علی‏ بن ابی ‏طالب (علیهماالسلام) عرض شد: این ‏های_خشک از بین رفتند. فرمود: «کلاّ والله إنّهم نُطَف فى أصْلاب الرجال وقرارات النساء کلّما نَجَم منْهم قرنٌ قُطِع، حتّی یکون آخرهم لُصوصاً سَلاّبین»؛ اینها نطفه ‏هایی هستند در پشت مردان و قرارگاه زنان. هرگاه مقداری از اینها از بین بروند، عده ای دیگر ظهورمی کنند تا این که سرانجامِ کار، سارقانِ مسلّح و خواهند شد. ◻️ اکنون نیز، هم زنده است و هم‏ مرام و مسلک اموی و مروانی و عباسی وجود دارد. این که سفارش فراوان به اشک ریختن و عزاداری کردن نموده ‏اند برای آن است که اشک بر شهید را به همراه دارد، را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا می‏ گرداند. چون اشکْ رنگ کسی را می گیرد که برای او ریخته می ‏شود و همین رنگ را به صاحب اشک نیز میدهد @Bshmk33
⭕️مکتب اسلام زنده شد 🔹 ... مکتب را داشتند از بین می‌بردند؛ (ع) مکتب را زنده کرد، خودش شهید شد، زنده شد؛ و رژیم طاغوتی معاویه و پسرش را دفن کرد... و سیدالشهداء (ع) هم چون دید این‌ها دارند مکتب اسلام را آلوده می‌کنند، با اسم خلافت اسلام خلاف‌کاری می‌کنند و ظلم می‌کنند و این منعکس می‌شود در دنیا که خلیفه رسول الله دارد این کارها را می‌کند، (ع) تکلیف برای خودشان دانستند که بروند و کشته هم بشوند؛ و محو کنند آثار معاویه و پسرش را. پس کشتن، شهادت سیدالشهداء (ع) چیزی نبود که برای اسلام ضرر داشته باشد؛ نفع داشت برای اسلام؛ را زنده کرد. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۰۴/۱۳ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @Bshmk33
▫️امام سجّاد علیه‌السلام ▫️«أنَا ابنُ مَنَ بَكَت عَلَيهِ مَلائِكَةُ السَّماءِ أنَا ابنُ مَن ناحَتْ عَلَيهِ الجِنُّ فِي الأرضِ و الطِّيرُ فِي الهَواءِ» ▫️«من پسر كسى هستم كه فرشتگان آسمان بر او گريستند. من پسر كسى هستم كه جنّيان در زمين و پرندگان در هوا بر او نوحه‌سرايى كردند.» 📚مناقب آل ابی‌طالب، ج ۳، ص ۳۰۵ 💠💠💠 ➯@Bshmk33
🏴🚩 اهمیت سوگواری و عزاداری روز عاشورا🚩🏴 🚩 امام رضا علیه السلام در اهمیت سوگواری و اندوه در غم واقعه روز عاشورا فرمودند: "هرکه روز عاشورا، روز سوگواری و اندوه و گریه‏‌اش باشد، خداوند عزوجل روز قیامت را روز شادی و سرور او قرار دهد.(۱) 🚩 همچنین آن حضرت می‌فرمایند: "هر که در روز عاشورا کار و کسب خود را فرو گذارد، خداوند حاجت‏‌های دنیا و آخرت او را بر آورده سازد(۲) 🚩 امام صادق(علیه السلام) فرموند: "روز شهادت امام حسین علیه‏‌السلام سوگ‌ناک‏ترین روزها است.(۳) 🚩 همچنین آن حضرت به مسمع که از سوگواران و گریه کنندگان بر عزای حسینی بود، فرمود: "خدای، اشک تو را مورد رحمت قرار دهد. آگاه باش، تو از آنانی که از دلسوختگان ما به شمار می‌آیند، و از آنانی که با شادی ما شاد می‌شوند و با اندوه ما غمگین می‌گردند. آگاه باش! تو هنگام مرگ، شاهد حضور پدرانم بر بالین خویش خواهی بود.(۴) 🚩 امام رضا(علیه السلام) همچنین فرمودند: "روز عاشورا، روز مصیبت و حزن و گریه (امام کاظم علیه‏‌السلام) بود و می‏‌فرمود:"در چنین روزی بود که حسین علیه‏‌السلام کشته شد.(۵) 📚منابع: ۱) علل الشرائع:ج۲ص۲۲۷منتخب میزان‌الحکمة: ۳۸۲ ۲) علل الشرائع، ص ۲۲۷ ۳) علل الشرائع، ص ۲۲۵ ۴) وسائل الشیعه، ج ۱۰،ص۳۹۷ ۵) الأمالی، صدوق، ص ۱۲۸ 🚩🏴 صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین🚩🏴 @Bshmk33
99.06.09_2.mp3
23.92M
🔹 قرائت زیارت عاشورا استاد میرزامحمدی @bshmk33
اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یااَباعَبْدِللَّهِ الْحُسیْن❤️ ای تشنه ی فتاده به دشت بلا سلام شاه شهید،حضرت خون خدا سلام ❣اَلسلام علی الحسین ❣وعلی علی بن الحسین ❣وعلی اولاد الـحسین ❣وعلی اصحاب الحسین ➯@Bshmk33