#فرازے_از_وصیت_نامہ
✍ازشما میخواهم نمازراسبڪ نشمریدچرا ڪہ نماز را سبڪ بشمارید محڪم ترین ستون دین راڪوچڪ شمرده اید هرکس نمازراسبک بشمارد روے بهشت رانخواهد دید.
#شهید_اسماعیل_رضایی
🌷 @byadshohada 🌷
😊 لبخند شهدایی 😊
عجب خاک ریزی
اکبر کاراته گفت: من امشب این خاک ریز رو میزنم. فرمانده گفت: آ ماشاالله. اکبر بادی به غبغب انداخت و پرید بالای لودر. هرجا رو نگاه میکردی، باتلاق بود و همهجا تاریکِ تاریک، که یکدفعه منوری پرید توی هوا. اکبر کاراته دوروبرشو نگاه میکرد که چشمش خورد به یک کُپهي خاک. گفت: عجب کُپهي خاکی! حالا یه خاک ریز میزنم که همه مات و مبهوت بمونند و بگن عجب اکبر کاراتهای! چه رزمندهي شجاعی! برای خودش خوشحال بود و رفت سر کُپهي خاک، بیل لودر رو زد به کُپهي خاک و رفت جلو. بیل اوّلو سر خاکريز، خالی کرد و اومد عقب. بیل دوّمو که پرکرد، از بوی گندی که همهجا پیچیده بود حالش بههم خورد و غش کرد. بچهها هی آب میزدند به صورتش و میگفتند: اکبر کاراته پاشو، پاشو ببین چهکار کردی، گل کاشتی! اکبر با لودر زده بود به کُپهي خاکی که صد و بیست تا مردهي عراقی زیرش بودند. همه رو ریخته بود بههم و خودشم از بوی گند مردهها غش کرده بود. وقتی بههوش اومد، فرمانده گفت: عجب خاکریزی زدی آقای رزمنده!
🌷 @byadshohada 🌷
هدایت شده از 🌷به یاد شهدا🌷
🔸شهید مهدی زین الدین :
🌹هر گاه شب جمعه #شهدا را یاد کردید، آنها شما را نزد "اباعبدالله" (ع) یاد میکنند.
🌷 @byadshohada 🌷
هدایت شده از 🌷به یاد شهدا🌷
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره ای شنیدنی از زیارت شب جمعه کربلا از راه دور. اشکتون جاری شد شهدا رو یاد کنید
🌷 @byadshohada 🌷
یک لحظہ #چشم دیدن خودرا
بہ من ببخـش
آیینہ هاےروشن خودرا
بہ من ببخـش
پروازراتوتجربہ ڪردے
مبارڪت
حالا #پرِ پریدن خود را
بہ من ببخـش ...
#شهید_میلاد_بدری
#صبحتون_شهدایی🌷
🌷 @byadshohada 🌷
امروز ڪہ زمین و آسمان مے گرید
از ماتم عسگرے جهان مے گرید
جا دارد اگر شیعہ خون گریہ ڪند
چون مهدے صاحب الزمان مے گرید
#شهادت_یازدهمین_گل_بوستان
#امامت_و_ولایت_تسلیت_باد▪️
🌷 @byadshohada 🌷
✍وصیت نامہ اش دوخط
هم نمیشد نوشتہ:
'ولاتکونوا کالذین نسوالله فانسیهم انفسهم'
مانند کسانے نباشید ڪہ #خدارا فراموش ڪردند و خدا هم خود آنان را از یادشان برد
#شهید_علی_بلورچی
🌷 @byadshohada 🌷
#پیش_گویی_شهادت
شهیدسجادمرادی
شهیدی که حقا و انصافا خیلی شجاع و نترس بود و با شروع شدن اعزام به سوریه قصد رفتن کرد ...بعد از شهادت رفقایش همچون
شهیدمحسن حیدری
شهیدمسلم خیزاب
و آخرین رفیق و همرزم بسیجی اش شهیدحمیدرضادائی تقی حال و هوای شهادت وجودش را فرا گرفت ...در مراسم تشییع شهید دایی تقی عقب ماشین مداحی میکرد و حجله های حمید را تزئین میکرد که بعدا عکس خودش داخل همان حجله ها خورد ...اما جالب تر از همه الهام شدن شهادتش بود که همه با خنده از آن می گذشتند..روز تشییع شهید دایی تقی به دوستش که در کنار عمویش بودند میگفت به عمویم بگو بنر من اینطوری باشد ...
جایگاه محل قرار گیری جنازه ام اینطوری باشد ...قبر من در کنار حمید باشد ...
عکس های من اینطوری باشد و...اما عموی سجاد هر بار با خنده و..رد میکرد..بعد سجاد رو به رفیقش میگه همین عموی من وقتی شهید شدم هنگام مصاحبه میاد و یقه کت خودشو صاف میکنه و آیه ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله...را قرائت میکنه و از من حرف میزنه ..
روزی که جنازه سجاد برگشت ، هنگام مصاحبه همین اتفاق افتاد و رفیق سجاد در حیرت ماجرا را تعریف کردند.. یک روز در مجلس روضه یکی از رفقایش را میبیند..سجاد کمی ناراحت بود.
ازش میپرسد چرا ناراحتی سجاد میگه میخوام برم سوریه...میگه میترسی ؟ سوریه که ناراحتی نداره!!! سجاد میگه نه .. بهم الهام شده که برگشتی در کار نیست و برای فاطیما ناراحتم .
از طرفی دیگر صبح اعزام پیش پدر
شهیدحمیدرضادائی تقی رفته و از او طلب حلالیت و دعا میکند و به او میگویید راهی که من میرم برگشتی ندارد..آری..اینگونه بود که شهادت سجاد از محرم به او الهام شده بود و هر کسی می دانست لیاقتش را دارد اما کسی باور نمی کرد بتواند دوری سجاد رو تحمل کند..
#شهید_سجاد_مرادی🌷
راوی: #دوست_شهید
🌷 @byadshohada 🌷
#خاطرات_شهدا
#شکرگزار
هر روز که بچه هاش پیش چشمش رشد میکردند و بزرگ میشدندو کارهای جدیدی یاد میگرفتند، سجده شکر بجا می آورد
وقتی حرف از بچه مریضی زده میشد و یا در تلویزیون چیزی میدید اول میگف:اللهم اشف کل مریض و بعد سریع به سجده میرفت و خدارو شکر میکرد
وقتی بچه هارو بغل میگرفت با صدای بلند و با لحن خاصی میگفت: من چقدر باید خدارو شکر کنم که شمارو به ما هدیه داده...خدایا ازت ممنونم
این جملات را را بارها تکرار کرده بود .با این کار هم شکر خدارا بجا آورده بود و هم به بچه ها شخصیت داده بود و آنها هم یاد میگرفتند...
#متواضع_بود
آقاجواد هیچ وقت مغرور نبود و خود را بالا نمی دید.حتی در برابر بچه ها
اگر کار اشتباهی میکرد خیلی راحت عذر خواهی میکرد و این کار اصلا برایش سخت نبود
اگر فکر اشتباهی میکرد ویا حرف اشتباهی میزد و بعد علی اکبر میگفت : نه بابا اینجوری نبود، اینطور بوده ،خیلی زود میگفت:
اِ، ببخشید باباجون.من اشتباه فکر کردم، شما درست میگی...
شما همیشه حرفات درسته ماشاءَالله، آخه شما پاکی ،گناهی نداریو خدا شمارو دوست داره...
#شهید_جواد_الله_کرم🌷
🌷 @byadshohada 🌷
صبح آمده برخیز ڪہ خورشید تویے
درعـالم نا امیـدی،امیـدتویے
درجشن طلوع صبح در باغ وجود
آن گل ڪہ بہ روۍ صبح خندید،تویے
#صبحتون_شهدایی🌷
🌷 @byadshohada 🌷
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷
✍ من برای کسی وصیتی ندارم ولی یک مشت درد و رنج دارم که بر این صفحه ی کاغذ می خواهم همچون تیری بر قلب سیاه دلانی که این آزادی را حس نکرده اند و بر سر اموال این دنیا ملتی را، امتی را و جهانی را به نیستی و نابودی می کشانند، فرو آورم. خداوندا! تو خود شاهدی که من تعهد این آزادی را با گذراندن تمام وقت و هستی خویش ارج نهادم.
✍با تمام دردها و رنج هایی که بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شکیبایی کردم ولی این را می دانم که این سران تازه به دوران رسیده، نعمت آزادی را درک نکرده اند چون در بند نبوده اند یا در گوشه های تریاهای پاریس، لندن و هامبورگ بوده اند و یا در…
#شهید_محمد_جهان_ارا🌷
🌷 @byadshohada 🌷
آقا، ردای سبز امامت مبارڪت
پوشیدن لباس خلافت مبارڪت
ای آخرین ذخیره زهرایے حسین
آغاز روزگار امامت مبارڪت
#آغاز_امامت_و_ولایت_گل
#سرسبدعالم_هستی_تبریک_وتهنیت
🌷 @byadshohada 🌷