روز سوم اردیبهشت 1358، ساعت 11 سرلشکر محمد ولی قرنی که در منزل شخصیاش (خیابان ولیعصر فعلی) به سر میبرد، به هنگام مراجعه به حیاط منزل، از بیرون ساختمان (احتمالاً از ساختمانهای روبهرو) مورد هدف قرار گرفت. صدای فریاد قرنی که میگفت «سوختم»، «سوختم» همسرش را که داخل ساختمان بود، به حیاط کشاند و وی با پیکر غرقه در خون قرنی که میان حیاط افتاده بود، روبهرو شد.
ضارب شهید سرلشکر قرنی، یکی از اعضای گروهک محارب و منحرف فرقان به نام حمید نیکنام بود که دستگیر و اعدام شد
🌷با ذکر صلواتی روحش شاد
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
❣ﺧﺪﺍﯾﺎ !
ﭼﻤﺮﺍﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ڪﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ....
ﻫﻤﺖ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ڪﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﻮﻡ ....
❣ﺁﻭﯾﻨﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ڪﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺼﻮﯾﺮﮔﺮﯼ ڪﻨﻢ ...
ﻣﺘﻮﺳﻠﯿﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ڪﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﺟﺎﻭﯾﺪ ﺷﻮﻡ ...
❣ﺑﺎﺑﺎﯾﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ڪﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﭘﺮﻭﺍﺯ ڪﻨﻢ ...
«ﭘﺮﻧﺪﻩ ﭘﺮ ﺷڪﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﻫﺴﺘﻢ
ڪﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﻣﺮﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ.. »
❣ﭘﺲ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﺮﻫﻢ ﺯﺧﻤﻬﺎﯾﻢ ﺑﺎﺵ ...
ﻣﺮﻫﻢ ﻣﺎ ﻇﻬﻮﺭ ﺣﺠﺖ ﺗﻮﺳﺖ ...
✨ #ﺍﻟﻠﻬﻢ_ﻋﺠﻞ_ﻟﻮﻟﯿﮏ_ﺍﻟﻔﺮﺝ ..✨
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷
«برادران! خداي نکرده نماز را از ياد نبريد تا آنجا که ميتوانيد خوابتان را کم کنيد. درس خوانده و در سنگر مدارس براي حفظ اسلام علم ياد بگيريد و با هم با صميميت زندگي کنيد و بيشتر مطالعه کنيد»
#شهيد_حسين_بيگلري
🌷 @byadshohada 🌷
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷
✍مجتبی شخصی بود که از لحاظ فروتنی بسیار زبان زد بود و هیچ گاه نشد که او را غرور فرا بگیرد و نفسش بر او غلبه پیدا کند؛ چرا که او انسانی خود ساخته شده بود.مجتبی شخصی بود که لقب السابقون السابقون برایش برازنده بود و دلیل آن هم پیشی گرفتن از امور خیر نسبت به بقیه اطرافیان بود، به صورتی که او در اکثر موارد خیر یک قدم جلوتر از بقیه حرکت می کرد.
✍یکی از اموراتی که مجتبی بسیار در آنها سفارش می کرد و همیشه خود نیز در انجام آن پیش قدم بود، صله رحم بود.
در یکی از اعیاد نوروز هنگامی که مجتبی در ارتفاعات سر به فلک کشیده سنندج مشغول پاسداری از نظام و حکومت اسلامی بود، همه ما در شهر و دیار خود مشغول انجام دید و بازدید های مرسوم بودیم.به محض مراجعه ما به منزل اقوام به این سخن رو به رو می شدیم که همین الان مجتبی از سنندج با ما تماس گرفت و عید را تبریک گفت.
✍او آنقدر به انجام احکام اسلامی و ایجاد وحدت در بین اقوام خود تاکید داشت که حتی در زمان انجام ماموریت؛ اگر لحظه ای زمان پیدا می کرد، قطعا آن لحظه را به دید و بازدید تلفنی اختصاص می داد تا همه ما را متوجه این سفارش مهم اهل بیت(علیه السلام) کرده باشد.
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
😊 لبخند شهدایی 😊
🚑 پنچری 🚑
🚑 راننده آمبولانس بودم در خط حلبچه، یک روز با ماشین بدون زاپاس رفته بودم جلو شهید و مجروح بیاورم. دست بر قضا یکی از لاستیکها پنچر شد. رفتم واحد بهداری و به یکی از برادران واحد گفتم: پنچرگیری این نزدیکی ها نیست؟
مکثی کرد و گفت: چرا چرا.
پرسیدم: کجا؟
جواب داد: لاستیک را باز کن ببر آن طرف خاکریز (منظورش محل استقرار نیروهای عراقی بود) به یک دو راهی می رسی، بعد دست چپ صد متر جلوتر سنگر پنچرگیری پسرخالمه! برو آنجا بگو منو فلانی فرستاده، اگر احیانا قبول نکرد با همان لاستیک بکوب به مغز سرش ملاحظه منو هم نکن.
😂😂😂
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷
تا می توانید معلومات خود را نسبت به قرآن و به طور کلی اسلام بالا ببرید، از آن مهمتر اینکه بر دانسته های خود جامه بپوشانید . سعی کنیدتمام امور زندگی خود را در پوشش نظام ولایت فقیه در آورید.
#شهید_شرافتی
🌷 @byadshohada 🌷
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷
مجالس دعای محمد دریای معرفت بود. محمد اهل مطالعه بود. لا به لای مداحی بچه ها را نصیحت می کرد. از احادیث و آیات می گفت و ... توسل های او واقعا گره گشا بود. در یکی از مراحل کربلای پنج مهمات ما تمام شد. چند نفری برای آوردن مهمات به عقب رفتند. آن ها دیر کردند. هوا در حال روشن شدن بود. هر لحظه ممکن بود عراق پاتک کند. محمد توسل پیدا کرد به حضرت زهرا (سلام الله علیها) بچه ها هم همینطور. دقایقی بعد مهمات رسید. همان موقع دشمن حمله کرد اما نتوانست کاری انجام دهد. برگرفته از کتاب یا زهرا (سلام الله علیها)
#شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🇮🇷 روایتگری 🇮🇷
حالا نوبت لشگر ١٤امام حسين بود
كه در ميان طغيان آب و بارش بي امان باران و حجم شديد آتش دشمن حماسه آفريني كند.
#رمز_يازينب_بود.
آن شب آنجا كربلايي بپا بود
و سربازاني كه عاشوراييان زمانشان بودند و شيفتگان مكتب
حسين ابن علي(ع)
كه حالا دويرج #فرات شده بود
اما نه آرام
كه وحشي و طوفاني
بچه ها بودند و رودخانه دويرج كه دوباره
نا آرام شده بود
و باراني كه بي امان ميباريد
و دشمني كه با تمام قوا آتش و گلوله بود
كه انگار
نذر كرده بود ببارند
.
فريادهاي
#يا_زينب
#يا_حسين
#يا_زهراي
بچه ها در ميان امواج خروشان آب مي پيچيد
و آرام آرام گم ميشد
.
هركس در پي راهي بود
تا از اين درياي مواج بگذرد
.
آنهايي را كه آب توانست به آغوش خود كشيد
و مُحرمي شان كرد
.
اما آنهايي كه از آب و باران و آتش گذشتند
تازه ابتداي نبردشان بود
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
#خاطرات_شهدا
بعد از شهادت محمد تا چند روز در اردوگاه فقط نوارهای مداحے و مناجـاتهای محمد را پخش مےڪردند.
بیشتر مناجاتها و مداحےهای محمد درمورد امام زمان(عج) و حضرت زهرا(س) بود.
خیلے ناراحت بودم تا اینکه یک شب محمد را در خواب دیدم، خوشحال بود و بانشاط، لباس فرم سپاه بر تنش بود، چهرهاش خیلی نورانیتر شده بود؛ یاد مداحےهای او افتادم، پرسیدم :
محمد، این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینے؟محمد درحالے که مےخندید گفت:
"من حتے آقا امام زمان را در آغوش گرفتم."
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#فرمانده_گردان_یازهرا
#سالروز_شهادت🌷
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷
خدایا معیار سنجش اعمال خلوص است. من میدانم اخلاصم کم است، اما اگر مخلص نیستم امیدوارم.
اگر گناه و معصیت کورم کرده، بینای رحمتم. با لطف و کرم خود مرا دریاب که با لیاقت فرسنگها راه است.
هم رزمانم، سخنی با شما دارم. همیشه گفتهام :
نظم در امور را سرلوحه خود قرار دهید. روز به روز بر معنویت و صفای روح خود بیفزایید، نماز شب را وظیفه خود بدانید، حافظی بر حدود الهی باشید، در اعمال خود دقت کنید که جبهه حرم خداست؛ در این حرم باید از ناپاکیها به دور بود.
#شهید_تورجی_زاده
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد