eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
657 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :8⃣ ✍ به روایت سید ناصرحسینی پور دیگر نه گلوله‌ای مانده بود و نه رمقی. سالار بهم گفت : چه کارت کنم،عقب که نمی‌تونم ببرمت ؟! - می‌دونم کاری ازت بر نمی‌آد همه جارو عراقی‌ها گرفتن. - همین جوری که نمی‌تونم بزارمت برم. - الان عراقی‌ها سر می‌رسن، نری اسیر می‌شی. - تو با این وضعیت چی به روزت می‌آد ؟! - گلوله ندارم، جَدم رو که دارم. - وجدانم قبول نمی‌کنه ولت کنم. صدای عراقی‌ها را از پشت سنگر می‌شنیدم.صدای هلهه و شادی عراقی‌ها هر لحظه بیشتر می‌شد.به سالار گفتم : اینجا نمون، تو را به جدم قسم زود از اینجا برو ! سالار خودش می‌دانست که راهی جز رفتن ندارد.سالار کنار نیزار رفت، برمی‌گشت نگاهم می‌کرد،دو دل و مردد بود که بماند یا برود. این نرفتن او خیلی حرصم می‌داد.خودش را که از میان نیزارها به درون آبراه انداخت، نفس راحتی کشیدم! تنها نبودم، شهدا کنارم بودند. نمی‌دانم چرا با بودن کنار شهدا آن‌همه احساس آرامش داشتم! صدای فرمانده‌ای که از پشت خط با بی‌سیم ما را صدا می‌زد و کسی نبود جوابش را بدهد، شنيده می‌شد. بعضی از صحبت‌های او توی بی‌سیم در ذهنم مانده : «چرا جواب نمیدی، حرف بزن قاسم، تو جاده چی شده ؟! قاسم، قاسم، طالب ! بعد با صدای بغض‌آلودی از پشت بی‌سیم می‌گفت : یعنی همه شهید شدن...کسی صدای منو می‌شنوه...خاک بر سر ما که زنده‌ایم.برگردیم بگیم همه شهید شدند و ما زنده برگشتیم...قاسم... !» لحظات آخر فقط صدای گریه‌اش را از پشت بی‌سیم شنیدم و دیگر آن ارتباط یک‌طرفه قطع شد. باید به خودم می‌قبولاندم دارم اسیر می‌شوم. سعی کردم همان لحظه، از تمام دلبستگی‌ها‌یم دل بکنم.دل بریدن از خانواده و تعلقات دنیایی سخت بود. نگاهم بالای سنگر و جاده بود ببینم کی سر می‌رسند. لباس‌هایم خون‌آلود و خاکی بود. از بس لباس‌هایم خونی بود که رنگ تیره گرفته و مثل چوب خشک شده بود. شدت درد کلافه‌ام کرده بود و انتظار اینکه بالاخر چه خواهد شد، عذابم می‌داد. از تشنگی نا نداشتم،دهانم خشک شده بود، نم دهانم را به زور قورت می‌دادم.از بس تشنه بودم سعی کردم از آبراه کناری آب بخورم. درد پایم را تحمل کردم و سینه‌خیز خودم را روی زمین کشیدم، پای مجروحم که از ساق به هیچ استخوانی وصل نبود، دنبالم کشیده می‌شد. کلاه آهنی یکی از شهدا را از لا‌به‌لای نی‌ها توی آب جزیره فرو بردم، دستم به آب نرسید. با سختی دور گرفتم و برگشتم. عراقی‌ها چند متری پشت سنگر روبه‌رویم بودند.چشمانم رو‌به‌رو را می‌پاییدند. دو دستم را از پشت روی زمین قرار دادم تا تکیه‌گاهم باشند.چشمم به نوک سنگر بود که ناگهان سه، چهار نظامی عراقی از سنگر بالا آمدند . . ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
بگذار بمیرم کہ طرفدار نداری آقایی و ارباب ولے یـار نداری جز نیمه شعبان کہ پراز جشن وسرور است تنـهایـے و در شـهر خریـدار نـــدارے... #غریب_آقا #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #عاشقان_عیدتان_مبارک🌸🍃 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
4_302648190522360569.mp3
زمان: حجم: 7.08M
🎧 #بشنوید🎧 #مولودی_امام_زمان 🍁سرود تو نامہ نوشتہ از معشوق بہ عاشق #حاج_محمود_کریمی #عاشقان_عیدتان_مبارک🌸🍃 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
4.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درد دل پیرمرد ساده دل قمی با امام زمان بیت آخر علت طولانی شدن غیبتو در قالب طنز میگه #عاشقان_عیدتان_مبارک🌸🍃 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷 همیشه با توکل به خدا و توجه به ائمه معصومین علیهم السلام و اطاعت از دستورات رهبر عزیز و عالیقدر مان بر دشمنان بتازید تا آنها را از صفحه روزگار بردارید و هیچ وقت بر پیروزیهایتان مغرور نشوید. شهید عباس کریمی 🌸🍃 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
بهار... هـــــوا را تازه میڪند تـــــو #جانـــــم را براے مـــــن تـــــو از هر بهارے بهارے تـــــری... #شهید_ابراهیم_هادی #تولدت_مبارک_قهرمان_کمیل💞 #عاشقان_عیدتان_مبارک🌸🍃 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷 دوروز تاسوعا وعاشوراکه می شدازصبح باپدرم درپخت غذای نذری کمک میکردیموبعدازنمازظهروعصرهم مشغول پخش غذای نذری می شدیم ولی اوهیچ وقت ازغذای نذری نمی خورداگرهم کسی تعارف میکردبه نیت تبرک چند قاشقی میخوردیکبارکه ازپدرم پرسیدم باباجون چراشماازغذای نذری نمی خوریدحتی صبح تاحالا هم آب نخوردین پدرم درحالی که اشک درچشمانش حلقه زده بودبالبخندملیحی گفت هرچی فک میکنم دلم نمیاددراین روز چیزی بخورم درصورتی که امام حسین(علیه السلام) بالب تشنه به شهادت رسید چه خوبه ماشیعیان دراین روزکم غذابخوریم وتامیشه آب هم ننوشیم #شهید_سید_یحیی_براتی🌷 #عاشقان_عیدتان_مبارک🌸🍃 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :9⃣ ✍ به روایت سید ناصرحسینی پور سه، چهار نظامی عراقی از سنگر بالا آمدند . . . از نگاهشان فهمیدم از این طرف سنگر،یعنی جایی که من بودم،می‌ترسیدند. چند نارنجک در فاصله‌ی ده، دوازمتری‌ام پرتاب کردند. ترکش یکی از نارنجک‌ها به دست راستم خورد.یکی از آن‌ها چشمش به من افتاد، تیربارش را به طرفم نشانه رفت و با صدای بلند گفت : لاتتحرک!تکان نخور! نگاهم به نگاهش بود که ادامه داد: ارفع یدیک،دست‌هاتو ببر بالا! دست‌هایم را بالا بردم با صدای بلند گفت: ارمی سلاحک،سلاحتو بنذاز. دیگرنظامی کنارش پرچم عراق را روی نوک سنگر به زمین کوبید.تصویری از اولین نظامی عراقی که اسیرم کرد، در ذهنم نقش بسته است،آدم لاغراندام با چشمان ریز و صورت سبزه که لباس پلنگی پوشیده بود و خال سیاهی روی پیشانی‌اش بود. وقتی دست‌هایم را بالای سرم بردم، سخت‌ترین لحظه برای هر سربازی در هر گوشه‌ای از جهان است.در آن لحظه بدجوری پیش خودم و عراقی‌ها شکستم. به دلیل خونریزی، عطش و شدت گرمای سوزان ضعف شدیدی پیدا کرده بودم.شرجی هوا اذیتم می‌کرد.تنگی نفس و خفگی بهم دست داده بود.پشه‌ها و مورچه‌ها دور زخم پایم جمع شده بودند و خونم را می‌مکیدند.دیگر در هیچ نقطه‌ای صدای تیراندازی به گوش نمی‌رسید. یکی از عراقی‌ها نزدیکم شد و با اسلحه به سینه‌ام کوبید. از پشت به زمین افتادم. همه‌ی حواسم به پایم بود که ضربه نبیند. یکی‌شان دستم را با سیم تلفن صحرایی از پشت بست. سی، چهل نظامی دور تا دورم ایستاده بودند. آن‌ها ساعت مچی، انگشتر، تسبیح، پول، و سایل شخصی شهدا را بر‌می‌داشتند. دو نفرشان سر تقسیم وسایل شهدا دعوایشان شده بود. تعدادی از آن‌ها وسایل شهدا را که برمی‌داشتند، به جنازه مطهرشان گلوله می‌زدند. سرم گیج می‌رفت. ضعف شدیدی داشتم. یکی از آن‌ها که جثه‌ی لاغر و قد نسبتا کوتاهی داشت، گلنگدن کشید و در حالی که به طرفم نشانه رفته بود، گفت: اقتلک؟، بکشمت؟! ترجیح دادم نگاهم به طرف نیزار‌های جزیره باشید تا چشمم به صورتشان نیفتد. موهایم را می‌کشیدند تا بهشان نگاه کنم. آرنجم از ضربه پوتین یکی از عراقی‌ها بدجوری درد می‌کرد. یکی‌شان به طرفم اسلحه کشید. فکر کردم جدی جدی قصد کُشتنم را دارد. به عربی فحش ‌میداد.چشمانم را به انتظار تیر خلاص بستم و شهادتین را گفتم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌸🍃 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
ای شهــید دعا کن ، که مااز خستگی و غفلت خوابمان نَبَـرد و از قافله ی حضرت مهدی فاطمه جا نمانیم ... شهید مدافع حرم #محمدرضا_دهقان_امیری❤️ #صبحتون_شهدایی 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
سه_اصل_اساسی_در_بسترسازی_برای_ظهور.mp3حجت الاسلام ماندگاری
زمان: حجم: 1.96M
🔊 حجت‌الاسلام #ماندگاری ✨ سه اصل اساسی در بسترسازی برای #ظهور. #امام_زمان_عج #انتظار 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷 چه خوبست از خود گذشتن و به ملکوت پيوستن، چه خوبست از هيچ به همه چيز رسيدن و چه خوبست از فنائى به جاودانه رسيدن و چه زيباست شهادت. 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 آیه های خودمانی 🇮🇷 مزد کار محفوظ تقریبا همه، بچه‌ها و بزرگ‌ها، همه عادت کردن اگه کاری می‌کنن زود مزدشو بگیرن. بچه برای پدر و مادر کاری می‌کنه و منتظره همون دقیقه یه چیزی بهش بدن. بزرگ‌ها هم خیلی صبر کنن تا سر برجه! اما خدا دنبال آدم‌های صبوره؛ کسایی که کار خوب کنن و صبر کنن تا دیر یا زود نتیجه‌اش رو بگیرن. خدا گفته هیچ کار شما رو ضایع نمی‌کنم: لا أُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ کار هیچ یک از شما را ضایع نمی‌کنم (بخشی از آیه 195 آل عمران) (صفحه 42) 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆