eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
679 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 زلال سخن 🇮🇷 💠 حضرت علامه حسن زاده : دست توسل به دامن خاتم اوصياء و اولياء امام زمان مهدى موعود حجة بن الحسن العسكرى (ع) دراز كن كه گردنه هاى سهمگين و هولناك در پيش دارى و آن بزرگوار امير كاروان است ... 🌸 به جای اینکه عابد باشی عبد باش ، تا عبد نشوی عبادت سودی به حالت ندارد . ببین خدایت چه می خواهد نه دلت... 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
﷽ ⛔️شبهه: مومنان شاهنشاهی!!! دوستانی که مثل من و امثال من، مویی سپید کرده‌اند، ایامی را بیاد دارند که جناب احمد توکلی، وزیر کار ۳۱ ساله دولت میرحسین موسوی، هر هفته به عنوان سخنگوی دولت، از جیب‌های خود، مقداری زیور‌الات و طلاهای اهدایی مردم را در می‌اورد و به دوربین تلویزیون با افتخار نشان میداد. این نمایش ایثار مردمی بود که در راه جنگ مال خود را می‌بخشیدند، چون میدیدند که انسوتر، در جبهه‌های جنگ، عده‌ای از مردم، سر و دست و جان را در راه وطن می‌بخشند. این مردمان دست پرورده نظام شاهنشاهی بودند ، همان نظامی که هر روز ملعون و کافر و ... خطاب میشود، اما از درون آن، مردمی مومن، ایثارگر و مخلص رشد کرده‌ بودند. اینان نه هر روز در مجالس وعظ شرکت کرده‌ بودند، نه هر روز در هیات و روضه و عزاداری شرکت کرده‌ بودند، نه هر هفته در نماز جمعه خودسازی کرده‌ بودند، نه هر صبحگاه در مدرسه آیات قرآن خوانده‌ بودند و نه صبح تا شب از رادیو و تلویزیون بر آنان دین اسلام عرضه و ابلاغ میشد. اینها دست‌پروردگان نظام شاهنشاهی بودند ! چهار دهه از آن سالها گذشته است، کجایند آن نسل ایثارگر؟ کجایند جوانانی چنان پاکدل؟ کجایند خانواده‌هایی چنان بخشنده؟ کجایند مردمی مشابه آن انسان‌های زلال و پاک؟ میگویند تهاجم فرهنگی نگذاشته، چنان مردمی با آن تعداد انبوه دوباره شکل بگیرد. خوب اگر تهاجم فرهنگی مانع بوده، آن نسل که خود در درون فرهنگ منحط شاهنشاهی رشد کرده‌بودند، فرهنگی که تلویزیونش پر بود از شو و رقص و ترانه، کاباره‌اش پر از خواننده، میکده‌هایش پر از مشروبات، و ... . پس مشکل، این حرف‌ها نیست. چهار دهه است که شب و روز سیل سخنرانی و منبر و روضه و مداحی ‌ شبکه‌های رادیو تلویزیون را سیراب کرده، پس چرا آن جوانان و آن مردم از درونش زاییده نشده‌اند؟ البته آنان که خود را به کوری زده‌اند، ادعاهای گزاف می‌کنند، اما من که هم آن سالها را دیده‌ام و هم این سالها را، منصفانه میگویم آن جوانان و آن مردم کجا و این جوانان و این مردم کجا؟. پس این همه اسلام‌گویی و اسلام‌پراکنی، چرا مسلمان تربیت نکرده؟ ❇️پاسخ: 1️⃣ به نظر می رسد که این شما هستید که خود را به کوری زده اید و سر در برف فرو کرده اید. لابد می خواهید ادعا کنید که ملّت ایران بخشندگی و گذشت را از خاندان پهلوی یاد گرفت، آن زمان که بی هیچ مقاومتی شمال و جنوب ایران در اختیار روس و انگلیس قرار دادند یا زمانی که نفت و گازمان را در اختیار بیگانگان قرار دادند، یا زمانی که خاک بحرین را هدیه کردند! 2️⃣ ادعای شما بی سند و مدرک است. هیچ هیئتی و هیچ حوزه علمیه ای از بیت المال و بودجه دولتی ارتزاق نمی کند. البته ناگفته نماند که برخی از نهادهای وابسته به حوزه بودجه دولتی می گیرند اما نهاد محوری حوزه علمیه و مدارس زیرمجموعه همچون گذشته با وجوهات شرعی و موقوفات اداره می شود. 3️⃣ بله، در ابتدای انقلاب و ایام جنگ، که دولت با مشکلاتی مواجه بود، مردم به دولت کمک مالی می کردند. اما این روحیه هیچ گاه از بین نرفته. اگر چشمتان باز باشد و حافظه تان یاری دهد، قطعا بخاطر می آورید کمک های مردم به جبهه ها را. کمک های عظیم مردم در هر زلزله و سیل را. چرا بی خود جوّ درست می کنید؟ شما مگر در ایران زندگی نمی کنید که تا این حد بی خبرید؟ اکنون صدها نفر از مردم به صورت جهادی در بیمارستان ها مشغول کمک رسانی جهادی هستند. میلیون ها بسته کمک معیشتی با همین کمک های مردم در ایام کرونا تهیه و توزیع شده است. با کمک های مردمی به ستاد دیه کشور، تا سال 96، 110 هزار زندانی جرائم غیر عمد آزاد شده اند. https://b2n.ir/w99711 18 هزار گروه جهادی متشکل از جوانان این مرز و بوم، در نقاط مختلف کشور مشغول خدمت رسانی هستند. https://b2n.ir/122715 تنها در سال 99، 479 میلیارد تومان، کمک های مردمی به کمیته امداد اهدا شده است. https://b2n.ir/b84493 سیل خوزستان و گلستان و کمکهای مالی و جهادی مردم را فراموش کرده اید؟ ساخت و خرید کانکس و ... توسط مردم در زلزله کرمانشاه را فراموش کرده اید؟ مردم، همان مردم اند؛ این شما هستید که تغییر کرده اید. 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
هدایت شده از 🌷به یاد شهدا🌷
🔸شهید مهدی زین الدین : 🌹هر گاه شب جمعه را یاد کردید، آن‌ها شما را نزد "اباعبدالله" (ع) یاد می‌کنند. 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 یاران شیدایی| روایتگری حاج حسین کاجی از شهید حسین نیکو صحبت 🔹هر جا رسیدم برای حسینت گریه کردم 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
8.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایتی از زنان رزمنده ۸ سال دفاع مقدس 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
ای خواهرانم! شمارانیزبه خدامیسپارم و می گویم مارفتیم وکارحسینی کردیم شماهم کارزینبی کنیدوپیامرسان خون شهداباشیدوحجابتان راحتما رعایت کنید. وصیتم به ملت ایران این است که راه شهدا را ادامه داده واز امام امت اطاعت کنید و ای مسئولین امورمملکت، خون شهدا شمارابه این مقام رسانده وای برشمادرکاراین مردم کوچکترین کوتاهی نکنیدکه در روز جزا جلوی شما راخواهند گرفت... والسلام. ✍برشی ازوصیت نامه شهید 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :5⃣7⃣ فصل_نهم گفتم: «یک هفته است بچه ات به دنیا آمده. حالا هم نمی آمدی. مگر نگفتم نرو. گفتی خودم را می رسانم. ناسلامتی اولین بچه مان است. نباید پیشم می ماندی؟!» چیزی نگفت. بلند شد و رفت طرف ساکش. زیپ آن را باز کرد و گفت: «هر چه بگویی قبول. اما ببین برایت چه آورده ام. نمی دانی با چه سختی پیدایش کردم. ببین همین است.» پتوی کاموایی را گرفت توی هوا و جلوی چشم هایم تکان تکانش داد. صورتی نبود؛ آبی بود، با ریشه های سفید. همان بود که می خواستم. چهارگوش بود و روی یکی از گوشه هایش گلدوزی شده بود، با کاموای سرمه ای و آبی و سفید. پتو را گرفتم و گذاشتم کنار گهواره. با شوق و ذوق گفت: «نمی دانی با چه سختی این پتو را خریدیم. با دو تا از دوست هایم رفتیم. آن ها را نشاندم ترک موتور و راه گرفتیم توی خیابان ها. یکی این طرف خیابان را نگاه می کرد و آن یکی آن طرف را. آخر سر هم خودم پیدایش کردم. پشت ویترین یک مغازه آویزان شده بود.» آهسته گفتم: «دستت درد نکند.» دستم را دوباره گرفت و فشار داد و گفت: «دست تو درد نکند. می دانم خیلی درد کشیدی. کاش بودم. من را ببخش. قدم! من گناهکارم می دانم. اگر مرا نبخشی، چه کار کنم!» بعد خم شد و دستم را بوسید و آن را گذاشت روی چشمش. دستم خیس شد. ادامه دارد...✒️ ✫⇠ ✫⇠قسمت :6⃣7⃣ فصل_نهم گفت: «دخترم را بده ببینم.» گفتم: «من حالم خوب نیست. خودت بردار.» گفت: «نه.. اگر زحمتی نیست، خودت بگذارش بغلم. بچه را از تو بگیرم، یک لذت دیگری دارد.» هنوز شکم و کمرم درد می کرد، با این حال به سختی خم شدم و بچه را از توی گهواره برداشتم و گذاشتم توی بغلش. بچه را بوسید و گفت: «خدایا صد هزار مرتبه شکر. چه بچه خوشگل و نازی.» همان شب صمد مهمانی گرفت و پدرم اسم اولین بچه مان را گذاشت، خدیجه. بعد از مهمانی، که آب ها از آسیاب افتاد، پرسیدم: «چند روز می مانی؟!» گفت: «تا دلت بخواهد، ده پانزده روز.» گفتم: «پس کارت چی؟!» گفت: «ساختمان را تحویل دادیم. تمام شد. دو سه هفته دیگر می روم دنبال کار جدید.» اسمش این بود که آمده بود پیش ما. نبود، یا همدان بود یا رزن، یا دمق. من سرم به بچه داری و خانه داری گرم بود. یک شب سفره را انداخته بودم، داشتم بشقاب ها را توی سفره می چیدم. صمد هم مثل همیشه رادیویش را روشن کرده بود و چسبانده بود به گوشش. ادامه دارد...✒ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
. 💠 در رثای بزرگ‌مرد پانزده‌ساله‌ای که پروانه‌سان به آتش زد و ققنوس‌وار جاودان شد. 🍃 عروج از دل آتش سر تا به پا شد نور و چون فانوس برخاست چون بود با پروانه‌ها مأنوس، برخاست تا پا نهاد آن مرد بی‌پروا در آتش آه از نهاد آتش و فانوس برخاست تنها نه نام او، مرامش هم علی بود در پای عزّ و غیرتش ناموس برخاست چون قطره‌ای گمنام دل را زد به دریا افزون‌تر از دریا شد، اقیانوس برخاست فهمیده بود اندیشۀ فهمیده‌ها را چون گوهری ناب از دل قاموس برخاست از خیل دم‌سردان و بی‌دردان جدا بود از درد همسایه چو جالینوس برخاست در ماتم این لالۀ آتش‌گرفته از بلبلان غم‌زده قالوس برخاست هم اشک از چشم جوانمردان فرو ریخت هم از لب آزادگان افسوس برخاست در وصف او شعر و حماسه در هم آمیخت پروانه در آتش شد و ققنوس برخاست ✍️ ، ۱۴۰۰/۰۷/۰۲ 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 ●برای شهادت و برای رفتن تلاش نکنید برای رضای خدا ڪار ڪنید بگویید : خداونـدا نه برای بهشت و نه برای شهـادت ، اگر تو ما را در جهنمت بیندازی فـقط از مـا راضی باشی برای مـا کافـی است. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🌱ما ڪھ روۍ حجاب این‌ قدر مقیّدیم، بھ خاطر این است ڪھ حفظ حجاب، بھ زن کمڪ مۍکند تابتواند بھ آن رتبھ معنوۍ عالـے خود برسد🌱. رهبرانقلابـ !'🍃🌺 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :7⃣7⃣ قابلمه غذا را آوردم. گفتم: «آن را ولش کن بیا شام بخوریم، خیلی گرسنه ام.» نیامد. نشستم و نگاهش کردم. دیدم یک دفعه رادیو را گذاشت زمین و بلند شد. بشکنی توی هوا زد و دور اتاق چرخید. بعد رفت سراغ خدیجه او را از توی گهواره برداشت. بغلش کرد و بوسید. و روی یک دست بلندش کرد. به هول از جا بلند شدم و بچه را گرفتم و گفتم: «صمد چه خبر شده. بچه را چه کار داری. این بچه هنوز یک ماهش هم نشده. چلّه گی دارد. دیوانه اش می کنی!» می خندید و می چرخید و می گفت: «خدایا شکرت. خدایا شکرت!» خدیجه را توی گهواره گذاشتم. آمد و شانه هایم را گرفت و تکانم داد. بعد سرم را بوسید و گفت: «قدم! امام دارد می آید. امام دارد می آید. الهی قربان تو و بچه ات بروم که این قدر خوش قدمید.» بعد کتش را از روی جالباسی برداشت. ماتم برده بود. گفتم: «کجا؟!» گفت: «می روم بچه ها را خبر کنم. امام دارد می آید!» این ها را با خنده می گفت و روی پایش بند نبود. خدیجه از سر و صدای صمد خواب زده شده بود. گفتم: «پس شام چی؟! من گرسنه ام.» برگشت و تیز نگاهم کرد و گفت: «امام دارد می آید. آن وقت تو گرسنه ای. به جان خودم من اشتهایم کور شد. سیر سیرم.» ادامه دارد...✒️ ✫⇠ ✫⇠قسمت :8⃣7⃣ مات و مبهوت نگاهش کردم. گفتم: «من شام نمی خورم تا بیایی.» خیلی گذشت. نیامد. دیدم دلم بدجوری قار و قور می کند. غذایم را کشیدم و خوردم. سفره را تا کردم که خدیجه بیدار شد. بچه گرسنه اش بود. شیرش را دادم. جایش را عوض کردم وخواباندمش توی گهواره. نشستم و چشم دوختم به سیاهی شب که از پشت پنجره پیدا بود. همانطوری خوابم برد. خیلی از شب گذشته بود که با صدای در از خواب پریدم. صمد بود. آهسته گفت: « چرا اینجا خوابیدی؟!» رختخوابم را انداخت و دستم را گرفت و سر جایم خواباندم. خواب از سرم پریده بود. گفتم: «شام خوردی؟!» نشست کنار سفره و گفت: «الان می خورم.» خدیجه از خواب بیدار شده بود. لحاف را کنار زدم. خواستم بلند شوم. گفت: «تو بگیر بخواب، خسته ای.» نیم خیز شد و همان طور که داشت شام می خورد، گهواره را تکان داد. خدیجه آرام آرام خوابش برد. بلند شد و چراغ را خاموش کرد. گفتم: « پس شامت؟!» گفت: « خوردم.» صبح زود که برای نماز بلند شدم، دیدم دارد ساکش را می بندد. بغض گلویم را گرفت. گفتم: «کجا؟!» ادامه دارد... 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
هركه جان به جانانه سپرد گوي نيك بختي را ببرد؛ عزيزان وقت نيست ... دير است !! به انتظار ننشينيد، انسان با 40، 50 سال عمر مى خواهد خودش را براى ابد بسازد. رحلت جانگداز علامه ذوالفنون، عارف وارسته رو تسلیت عرض می‌نماییم. 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆