eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
678 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
اشتیاق امام برای رسیدن مردم به او.mp3
4.8M
🔊فایل صوتی #کوتاه #امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙صوت ماندگار | وقتی شهیدباقری قسم جلاله میخورد 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#خاطرات_شهید ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ بـےﻫﻮﺵ بودﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ هم ﺗﺮڪﺶ ﺗﻮے ﭘﺎم ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ و خونریزے داشت ؛ ﺣـﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ مےﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ داخل ماشین . هے ﺩﺳﺖ مےﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺯﯾﺮ ﺑﺪﻥ بچہ ﻫﺎ ، ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، مےﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ ... ﺩﺳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ مےﮔﺮﻓﺖ مےڪﺸﯿﺪ ، ﺑﺎﺯ ﻫﻢ نمےﺷﺪ ... با غصّہ ﺯﻝ ﺯﺩ ﺑﻪ ﻣﺎ ڪہ ﺯخمے ﺍﻓﺘﺎﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺭﻭے ﺯﻣﯿﻦ ... ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺳﻮﺍﺭ ﺭﺩ مےﺷﺪﻧﺪ ﺩﻭﯾﺪ ﻃﺮﻓﺸﺎﻥ ... ﮔﻔﺖ : «ﺑﺎﺑﺎ .....! ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯿﺶ ﺗﺮ ﻧﺪﺍﺭﻡ ؛ نمےﺗﻮﻧﻢ ﺍینها ﺭﻭ ﺟﺎبہﺟﺎ ڪﻨﻢ . ﺍﻻﻥ میمیرند ؛ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺎﯾﻦ . » ﭘﺸﺖ ﺗﻮﯾﻮﺗﺎ یڪے یڪے ﺳﺮﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ مےڪﺮﺩ ، ﺩﺳﺖ مےڪﺸﯿﺪ ﺭﻭے ﺳﺮﻣﺎﻥ و مےگفت : ﻧﮕﺎﻩ ڪﻦ .... ﺻﺪﺍﻣﻮ مےﺷﻨﻮے .....؟ ﻣﻨﻢ ، ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺮﺍﺯے .... مےگفت و ﮔﺮیہ مےڪﺮﺩ ..... سردار عشق و علمدار خمینے (ره) فرمانده لشگر امام حسین (ع) #سردار_شهید_حاج_حسین_خرازی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
برهنگے‌بیمارےقرن نامه یکی از هنرپیشگان معروف جهان به دخترش🔻 "... برهنگی بیماری عصر ماست. من پیرمردم و شاید حرفهای خنده‌آور بزنم. اما به گمان من، تن عریان تو باید از آنِ کسی باشد که روح عریانش را دوست می‌داری. بد نیست اگر اندیشه‌ی تو در این باره مال ده سال پیش باشد، مال دوران پوشیدگی. نترس این ده سال تو را پیرتر نخواهد کرد. به هر حال امیدوارم تو آخرین کسی باشی که تبعه‌ی جزیره‌ی لُختی‌ها بشوی..." 📚مسئله حجاب، شهید مطهری، ص13 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 بعد دانشگاه منتظر بودم ڪه سجادے بیاد و حرفشو تموم کنه اما نیومد...😢 پکر و بی حوصلہ رفتم خونہ😩 تارسیدم مامان صدام کرد...🗣 اسماااااا❓ سلام جانم مامان❓ سلام دخترم خستہ نباشے 😘 سلامت باشے ایـن و گفتم رفتم طرف اتاقم مامان دستم و گرفٺ و گفت: کجا؟ چرا لب و لوچت آویزونہ؟ هیچے خستم 😖 آهان اسماء جان مادر سجادے زنگ برگشتم سمتش و گفتم خب❓خب❓😳 مامان با تعجب گفت:چیہ؟ چرا انقد هولے کلے خجالت کشیدم و سرمو انداختم پاییـن 🙈 اخہ مامان که خبر نداشت از حرف ناتموم سجادے...🙊 گفت ڪه پسرش خیلے اصرار داره دوباره با هم حرف بزنید 😊 مظلومانہ داشتم نگاهش میکردم 😕 گفت اونطورے نگاه نکن😄 گفتم که باید با پدرش حرف بزنم😄 إ مامان پس نظر من چے❓ خوب نظرتو رو با همون خب اولے که گفتے فهمیدم دیگہ😉 خندیدم و گونشو بوسیدم 😂😘 و گفتم میشہ قرار بعدیمون بیرون از خونہ باشه؟ چپ چپ نگاهم کرد و گفت:😊 خوبہ والا جوون‌هاے الان دیگہ حیا و خجالت نمیدونـن چیہ ما تا اسم خواستگار و جلوموݧ میاوردن نمیدونستیم کجا قایم بشیم😅 دیگہ چیزے نگفتم ورفتم تو اتاق🚶 شب که بابا اومد مامان باهاش حرف زد👥 مامان اومد اتاقم چهرش ناراحت بود و گفت 😔 اسماء بابات اصـلن راضے به قرار دوباره نیست گفت خوشم نیومده ازشون...😔 از جام بلند شدم و گفتم چے؟ چرااااااا❓ مامان چشماش و گرد کرد و با تعجب گفت❓ شوخے کردم دختر چہ خبرتہ😂 تازه به خودم اومدم لپام قرمز شده بود....🙈 مامان خندید و رفت بہ مادر سجادے خبر بده مثل ایـن ڪه سجادے هم نظرش رو بیرون از خونہ بود🙊 خلاصہ قرارمون شد پنج‌شنبہ 👌 کلے به مامان غر زدم که پنج‌شنبہ مـن باید برم بهشت زهرا ...☹️ اما مامان گفت اونا گفتـݧ و نتونستہ چیزے بگہ...😓 خلاصہ که کلے غر زدم و تو دلم به سجادے بد و بیراه گفتم...😖 دیگہ تا اخر هفتہ تو دانشگاه سجادے دور و ورم نیومد فقط چهارشنبہ که قصد داشتم بعد دانشگاه برم بهشت زهرا بهم گفت اگہ میشہ نرم ...😟 ایـن از کجا میدونست خدا میدونہ هرچے که میگذشت کنجکاوتر میشدم😨 بالاخره پنج شنبہ از راه رسید..... قرار شد سجادے ساعت ۱۰ بیاد دنبالم ساعت ۹/۳۰ بود وایسادم جلوے آینہ خودمو نگاه کردم 😊 اوووووم خوب چے  بپوشم حالااااااا🤔 از کارم خندم گرفت😂 نمیتونستم تصمیم بگیرم همش در کمد و باز و بستہ میکردم 😑 داشت دیر میشد کلافہ شدم و یه مانتو کرمی👗 با یہ روسرے همرنگ مانتوم برداشتم و پوشیدم 👜 ساعت ۹:۵۵ دیقہ شد 😃 ۵ دیقہ بعد سجادے میومد اما مـݧ هنوز مشغول درست کردݧ لبہ‌ے روسریم بودم کہ بازے در میورد😣 از طرفے هم نمیخواستم دیر کنم ساعت ۱۰:۰۰ شد زنگ خونہ بہ صدا دراومد 😱 وااااااے اومد مـݧ هنوز روسریم درست نشده گفتم بیخیال چادرمو سرکردم و با سرعت رفتم جلو در 🏃 تا من و دید اومد جلو با لبخند سلام کرد  و در ماشیـݧ و برام باز کرد 🚗 اولیـݧ بار بود کہ لبخندش و میدیدم🙈 سرم و انداختم پاییـݧ و سلامے کردم و نشستم داخل ماشیـݧ🚗 تو ماشیـݧ هر دوموݧ ساکت بودیم من مشغول ور رفتـݧ با روسریم بودم سجادے هم مشغول رانندگے 🚗 اصـلݧ نمیدونستم کجا داره میره بالاخره روسریم درست شد یہ نفس راحت کشیدم  کہ باعث شد خندش بگیره😂 با اخم نگاش کردم 😑 نگام افتاد بہ یہ پلاک کہ از آیینہ ماشیـݧ آویزوݧ کرده بود 🤔 اما نتونستم روشو بخونم بالاخره به حرف اومد نمیپرسید کجا میریم❓ 😊منتظر بودم خودتوݧ بگید بسیار خوب پس باز هم صبر کنید حرصم داشت درمیومد اما چیزے نگفتم جلوے یہ گل فروشے نگہ داشت و از ماشیـݧ پیاده شد 🌷 از فرصت استفاده کردم پلاک و گرفتم دستم و سعے کردم روشو بخونم یہ سرے اعداد روش نوشتہ اما سر در نمیاوردم تا اومدم ازش عکس بگیرم .. از گل فروشے اومد بیروݧ...💐 هل شدم و گوشے از دستم افتاد...😰😰 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
بعضے ها را هر چقدر بخوانے #خستہ نمے شوی! بعضے ها را هر چقدر گوش دهے عادت نمے‌شوند! بعضے ها هر چہ #تڪرار شوند باز بڪرند و دست نخورده! مثل شهدا ... #صبحتون_شهدایی🌷 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #دلنوشته_شهید 🇮🇷 ◽️انسان برای دنیـا آفریده نشده است، بلکه دنیا برای انسان آفریده شده است، حیف است که انسان به دام پــــر زرق و برق آن گرفتار شود. ◽️تنها رمـــــز پیـــروزی ما این است که خودمــان را با خـــــدا پیونـــــد دهیم به سخنان گهــــــربار امامان (علیهم‌السلام) جامه‌ی عمــل بپوشانیم، با گریه و ناله و عجز و اشک به درگاه خدا خودمان را از ناخالصی‌ها پاک سازیم. 🔻فرمانده تیپ الحدید لشکر ۲۵ کربلا °•{ســـــردار والامقام #شهید_سیدصادق_شفیعی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
💌 مسابقه ای به نام زندگی! #پیام_معنوی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ستاره‌های خدمت | خاطرات رهبر انقلاب از شهدای دولت 🔹قسمت ششم | شهید محمدجواد تندگویان 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش تند #استاد_پناهیان به تقطیع صحبت‌هایش توسط رسانه دولتی ایرنا به سبک بی‌بی‌سی! 🔸️ رئیس دولت‌شون هم با همین دروغ‌ها رای آورد پ.ن: این کلیپ را برای تمام مخاطبان خود بفرستید/آری مردم، اینها اینگونه شمارا فریب می‌دهند برای دروغ #مذاکره 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چشم چرانی بد اخلاقی می‌آورد و نظام خانواده را متزلزل می کند. حجت الاسلام قرائتی #پویش_حجاب_فاطمے
🇮🇷 🇮🇷 تعریف گذشته... رامین پشتش چیزے قایم کرده بود... اومد طرف مـن و با لبخند سلام کرده یہ دستہ گل💐 و گرفت سمت مـن _با تعجب بہ بچہ‌ها نگاه کردم😳 زیر زیرکے  نگاهمون میکردن و میخندیدن جواب سلامشو دادم و گفتم: بابت؟؟ چند قدم🚶 رفت عقب و گفت بابت امروز ک قراره چهره‌ے منو بکشید اما... _دیگہ اما نداره اسماء خانم لطفا قبول کنید ایـن گلها رو هم بگیرید اگہ قبول نکنید ناراحت میشم😔 _گل هارو ازش گرفتم یہ دستہ گل قرمز بزرگ💐 گل و گذاشتم رو صندلے  و کاغذ و تختہ شاسے و برداشتم رامیـن کلے ذوق کرد و پشت سرهم ازم تشکر میکرد🙏 _خندم گرفتہ بود😄 بچہ‌ها ازمون دور شدن و هر کس به کارے مشغول بود فقط من و رامین موندیم به صندلے روبروم که ۵-۶ متر با صندلے مـن فاصلہ داشت اشاره کردم و ازش خواستم اونجا بشینہ و در سکوت شروع کردم ب کشیدن✍ رامیـن شروع کرد بہ حرف زدن اسماء خانم میدونید گل رز قرمز🌹 نشانہ‌ے علاقست❓❓ _با سر حرفشو تایید کردم وقتے بہ یہ نفر میدے ینے بهش علاقہ دارے بہ روے خودم نیوردم و خودمو زدم ب اون راه مـن دانشجوے عکاسے📸 هستم و ۲۳سالمہ وقتے مینا گفت یکے از دوستاش استعداد فوق‌العاده‌اے تو طراحے داره مشتاق شدم ک ببینمتون شما خیلے میتونید به مـن کمک کنید _حرفشو قطع کردم و گفتم: ببخشید میشہ حرف نزنید شما نباید تکون بخورید وگرنہ من نمیتونم بکشم.😐 بلہ بلہ چشم. معذرت میخوام نیم ساعت بعد کارم تموم شد رامیـن هم تو ایـن مدت چیزے نگفت به نقاشے یہ نگاهے کردم خیلے خوب شده بود از جاش بلند شد و اومد سمتم تختہ شاسے و ازم گرفت و با اخم نگاهش کرد 😖 بعد تو چشام نگاه کرد و گفت:ایـن منم الان❓❓ _با تعجب گفتم بله شبیهتون نشده؟؟ خوب نشده؟ خندید و گفت: ینے قیافہ ے مـن انقد خوبه😅 واے عالیہ کارت اسماء مینا الکے ازت تعریف نمیکرد تشکر کردم🙏 و گفتم محمدے هستم خندید و گفت نه همون اسماء خوبہ انقد سروصدا کرد که بچہ‌ها دورمون جم شدن و کلے سر و صدا کردن و از نقاشے تعریف میکردن👌 _و در گوش هم یہ چیزایے میگفتـن کلے ذوق کردم و از همشون تشکر کردم🙏 هوا کم کم داشت تاریک میشد وسایلمو از روے صندلے برداشتم و از همہ خدافظے کردم _مخصوصا گلها💐 رو بر نداشتم تو اون شلوغے دیگہ رامیـن و ندیدم مینا هم نبود که ازش خدافظے کنم منتظر تاکسے🚕 بودم که یہ ماشیـن مدل بالا  که اسمشم نمیدونستم جلوم نگہ داشت😳 توجهے نکردم ولے دست بردار نبود با صداے مینا ک داخل ماشیـن بود به خودم اومد اسماء بیا بالا _إ شمایید مینا جون ببخشید فکر کردم مزاحمہ پیداتون نکردم خدافظے کنم ازتون ایرادے نداره بیا بالا رامیـن میرسونتت ممنون با تاکسے🚕 میرم زحمت نمیدم به شما بیا بالا چرا تعارف میکنے مسیرامون یکیہ اخہ.... رامیـن حرفمو قطع کرد و با خنده گفت😁 بیا بالا خانم محمدے _سوار ماشیـن شدم🚙 وسطاے راه مینا ب بهانہ ے خرید پیاده شد کلے تو دلم بهش بدو بیراه گفتم کہ مـن و تنها گذاشتہ استرس گرفتہ بودم .یاد حرفهاے امروز رامیـن هم کہ میوفتادم استرسم بیشتر میشد رامیـن برگشت سمتم و گفت بیا جلو بشیـن در برابرش مقاومت کردم و همون پشت نشستم نزدیک خونہ بودیم ترجیح دادم سر خیابون پیاده شم که داداشم اردلان نبینتم ازش تشکر کردم🙏 داشتم پیاده میشدم که صدام کرد اسماء ؟؟؟؟ 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆