eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
677 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🍃 : نگاه به نامحرم تیری است که انسان را به زمین می زند و سخت بشود که بلند شوی... کنترل نگاه⚠️ 💠: 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 _با همیـݧ افکار به خواب😴 رفتم... چند روزم با همیـݧ افکار گذشت هر روز کانال‌هاے تلوزیون و این ور و اونور می‌کردم که شاید یہ برنامہ‌اے مستندے چیزے درباره‌ے شهدا🌷 نشوݧ بده اما خبرے نبود😔 _بعد از مدتها رفتم سراغ گوشیم📱 پیداش نمی‌کردم همہ جاے کشو کمد و گشتم نبود کہ نبود رفتم سراغ مامانم می‌خواستم ازش بپرسم کہ گوشیم کجاست اما نمیشد نمیتونستم بعد دو ماه حرف بزنم مظلومانہ نگاش می‌کردم و نمیتونستم حرف بزنم آخرم پشیموݧ شدم و رفتم تو اتاقم😔 _بعد از مدت‌ها یہ بغض کوچیکے تو گلوم بود دلم می‌خواست گریہ کنم اما انگار اشک چشام خشک شده بود😑 _تنهاچیزے کہ ایـݧ روزها یکم آرومم میکرد فکر کردݧ به اوݧ برنامہ‌اے کہ درباره‌ے شهداے گمنام🌷 بود. اوݧ شب بعد از مدتها با خدا حرف زدم: "خدا جوݧ منم اسماء هنوز منو یادت هست❓یادم نمیاد آخریـݧ دفعہ کے باهات حرف زدم بگذریم... حال و روزم و میبینے اسماء همیشہ شاد و خندوݧ افسردگے گرفتہ و نمیتونہ حرف بزنہ اسمائے کہ شاگرد اول کلاس بود و همہ بهش میگفتـݧ خانم مهندس الاݧ افتاده گوشہے اتاقش حتے اشک هم نمیتونہ بریزه😔 نمیدونم تقصیر کیه❓مخالفت ماماݧ یا بے معرفتے رامیـݧ یا شاید حماقت خودم یا حتی شاید قسمت نمیدونم..."🤔 _خدایا نقاشیام همہ سیاه و تاریکـݧ نمیدونم قراره آینده چہ اتفاقے براے خودم و زندگیم بیوفتہ کمکم کـݧ نزار از اینے کہ هستم بدتر بشم همونطور خوابم😴 برد...اون شب یہ خوابے دیدم کہ راه زندگیمو عوض کرد خواب دیدم یہ مرد جوون کہ چهرش مشخص نیست اومد سمت مـݧ و ازم پرسید اسم شما اسماء خانمہ❓ _بلہ اسمم اسماست بعد در حالے کہ یه چادر مشکے دستش بود اومد سمت مـݧ و گفت بیا ایـݧ یہ هدیه🎁 است از طرف مـݧ بہ تو چادر و از دستش گرفتم و گفتم ایـݧ چیہ حضرت _زهرا شما کے هستید چرا چهرتوݧ مشخص نیست؟😳 مـݧ یکے از اوݧ شهداے گمنامم🌷 ک چند روزپیش تشیعش کردݧ _خب مـݧ چرا باید ایـݧ چادر و سر کنم❓ مگہ دیشب از خدا🍃✨ کمک نخواستے چرا اما... اما نداره خیلے وقت پیشا باید ازش کمک میخواستے خیلے وقت بود منتظرت بود ایـݧ چادر کمکت میکنہ کمکت میکنہ کہ گذشتت و فراموش کنے و حالت خوب بشہ مـݧ و بقیہ‌ے شهدا🌷 بخاطر حفظ حرمت ایـݧ چادر جونموݧ و دادیم اوݧ پیش تو امانتہ مواظبش باش ...😳 باصداے اذاݧ صبح🍃✨ از خواب بیدار شدم حال عجیبے داشتم بلند شدم وضو گرفتم کہ نماز بخونم آخریـݧ بارے کہ نماز خوندم سہ سال پیش بود _نمازم و کہ خوندم احساس آرامش میکردم تا حالا ایـݧ حس و تجربہ نکردم سر سجاده‌ے نماز بودم تسبیح و گرفتم📿 دستم و مشغول ذکر گفتـݧ شدم _بہ خوابے کہ دیدم فکر میکردم ماماݧ بزرگ همیشہ می‌گفت خوابے کہ قبل اذاݧ صبح ببینے تعبیر میشہ اشک تو چشام😭 جم شد یکدفہ بغضم ترکید و بعد از مدتها گریہ کردم😭😭 بلند بلند گریہ میکردم اما دلیلش و نمیدونستم مطمعـݧ بودم بخاطر رامیـݧ نیست ماماݧ و بابا اردلاݧ سریع اومدݧ تو اتاق کہ ببیننـݧ چہ اتفاقے افتاده وقتے من و رو سجاده نماز در حالے کہ هق هق گریہ میکردم😭 دیدݧ خیلے خوشحال شدݧ ماماݧ اشک میریخت و خدا رو شکر میکرد اردلاݧ و بابا هم اشک تو چشماشوݧ جمع شده بود و همو در آغوش کشیده بودند.... 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🏴…🌸…🏴 #کلام_شهید #شهید__محمد_بلباسی🕊🌹 ◽️نگذارید این عَلَم به زمین بیفتد؛ خادمی فقط حضور در یادمان‌های جنگ هشت ساله نیست. ◽️آقایمان گفته #فضای_مجازی، سنگری دارد به وسعت انقلاب اسلامی. ◽️شهدا در این صحنه، ما را می‌خوانند. #یادش_با_ذکر_صلوات 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
4_750708911236972634.mp3
2M
🔊فایل صوتی #کوتاه 🔰هنر مردان بزرگ معامله با خداست🔰 داستانی زیبا از توکل پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷 شب عاشورا، سید احمد همه بچه ها رو جمع کرد. شروع کرد براشون به حرف زدن. گفت:« حر، شب عاشورا توبه کرد. امام هم بخشیدش و به جمع خودشون راهش دادند. بیایید ما هم امشب حر امام حسین عليه السلام بشیم.» نصف شب که شد. گفت: پوتین هاتون رو در بیارین بندهای پوتین ها رو به هم گره زد. بعد توی پوتین ها خاک ریخت و انداختشون روی دوشمون.گفت: «حالا بریم» چند ساعت توی بیابون های کوزران پیاده رفتیم و عزاداری کردیم اون شب احمد چیزهایی رو زمزمه می کرد که تا اون موقع نشنیده بودم. راوے : 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•|🍃🌸 #کلیپ 🎞 کلیپی ‌کوتاه ‌و ‌زیبا‌ از شهـــــــــ🌹ـــــــــــدا ○|شرمندم‌ کاری‌ براتون ‌نکردم‌ ○|دلم ‌رو ‌مجنون ‌نکردم ○|دیده‌‌ رو‌ پرخون‌ نکردم‌ ○| #شهدا_العفو ○|حالا ‌که ‌اسیـر‌آهم‌ ○|من ‌اگه ‌چه‌ رو سیاهم‌ ○|به‌ شما ‌افتاده‌‌ راهم ○| #شهدا_العفو ○|حالا‌ که ‌دعوتم ‌اینجا‌ ○|شهدا‌ به‌ جون ‌زهرا‌ ○|توی این‌ بازار ‌دنیا ○| #شهدا‌_العفو😭 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
همه آزادن هر لباسی بپوشن، به جز... همه آزادن هر رابطه ای داشته باشن،به جز... همه آزادن... همه آزادن... ... 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 خیلے دوست داشتم تو مراسم تشییع شهدا🌷 شرکت کنم تا حالا نرفتہ بودم براے همیـن قبول کردم. کتاب‌هایے رو کہ زهرا دوستم داده بود و شروع کردم بہ خوندن، خیلے برام جذاب و جالب بود.👌 وقتے میخوندم کہ با وجود تمام عشق و علاقہ‌اے کہ بیـن یہ شهید و همسرش وجود داشتہ😍 با ایـن حال بہ جنگ میره و اون و تنها میزاره و در مقابل همسرش صبورانہ منتظر میمونہ و شهادت شوهرش و باعث افتخار میدونہ قلبم بہ درد میومد.😔 یا پسرے کہ بہ هر قیمتے کہ شده پدر و مادرش و راضے می‌کرد کہ به جبهہ بره😳 پسر بچہ هایے کہ تو شناسنامہ‌هاشون دست میبردند تا اجازه‌ے رفتـن بہ جبهہ رو بهشون بدن. دختر بچہ‌هایے کہ هر شب منتظر برگشت پدرشون، چشمشون بہ نور بود و شهادت🌹 پدرشون و باور نمیکرد. و... واقعا ایـن ارزش‌ها قیمت نداره، هر کتابے📕 رو کہ تموم میکردم در موردش یہ نقاشے میکشیدم یہ بار عکس همون شهید و بر اساس عکسایے کہ تو کتاب بود ، یہ بار عکس دختر بچہ‌اے منتظر، یہ بار عکس مادر پیرے کہ قاب عکس پسرش دستشہ و منتظره کہ جنازه‌ے پسرے رو کہ ۲۰ سال براش زحمت کشیده و بزرگش کرده رو براش بیارن.😔 هوا خیلے گرم بود قرار بود با زهرا بریم بهشت زهرا براے مراسم تشییع شهدا🌷 خیلے چادر سرکردن برام سخت بود با ایـن کہ چند ماه از چادرے شدنم هم میگذشت ولے بازم سخت بود دیگہ هر جورے کہ بود تحمل کردم و رفتم.🍃 بهشت زهرا خیلے شلوغ بود انگار کل تهران جمع شده بودن اونجا فکر نمیکردم مردم انقدر معتقد باشـن، جدا از اون همہ جور آدم و میشد اونجا دید پیر و جوون، کوچیک و بزرگ، بی‌حجاب و باحجاب و...😳 شهدا🌹 دل همہ رو با خودشون برده بود. پیکر شهدا رو آوردن همہ دویدن بہ سمتشون، یہ عده روے پرچم ایران🇮🇷 کہ روی جعبہ رو باهاش پوشونده بودن، یہ چیزایـے مینوشتـن، یہ عده چفیہ هاشون و تبرک میکردن، یہ عده دستشون و گذاشتہ بودن رو جعبہ و یہ چیزایے میگفتـن، در عین حال همشون هم اشک میریختـن😭😭 پیرزنے رو دیدم کہ عقب وایستاده بود و یہ قاب عکس دستش بود و از گرما بے‌حال شده بود🤕 رفتم پیشش و ازش پرسیدم: مادر جان ایـن عکس کیہ⁉️ لبخند زد😊 و گفت عکس پسرمہ منتظرشم گفتہ امروز میاد، بطرے آب و دادم بهش و ازش پرسیدم شما از کجا میدونے امروز میاد⁉️ گفت: اومد بہ خوابم😴 خودش بهم گفت کہ امروز میاد، بهش گفتم خوب چرا نمیرید جلو⁉️ گفت: بهم گفتہ مادر شما وایستا خودم میام دنبالت، اشک😭 تو چشام جمع شد، دلم میخواست بهش کمک کنم، بهش گفتم: مادر جان اخہ ایـن شهدا🌹 هویتشون مشخص شده اگہ پسر شمام بود حتما بهتون میگفتـن، جوابمو نداد. بهش گفتم: مادر جان شما وایستا اینجا مـن الان میام رفتم جلو زهرا هم پیشم بود قاطے جمعیت شدیم و هولمون داد، جلو نفهمیدم چیشد سرم و آوردم بالا دیدم کنار جنازه‌ے شهدام🌹، یہ احساسے بهم دست داد دست خودم نبود، همینطورے اشک از چشام میومد😭 دستمو گذاشتم رو یکے از جعبہ‌ها یاد اون پیرزن افتادم زیر لب گفتم: خودت کمک کـن بہ اون پیرزن خیلے سختہ انتظار 😔 جمعیت مارو بہ عقب برگردوند با زهرا گشتیم دنبال اون پیرزن، پیداش نکردیم نیم ساعت دنبالش گشتیم اما نبود دیگہ ناامید شده بودیم گفتیم حتما رفتہ داشتیم برمیگشتیم کہ دیدیم یہ عده جمع شدن و آمبولانس هم اومده رفتیم ببینیم چیشده پیرزن اونجا افتاده بود...😱😳 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
میراث نبودنت جنون هر روزه‌ای‌ ست که صبح به صبح مرا سمت قاب عکست می‌کشاند تا در آغوشت بکشم ببوسمت صبح بخیر بگویم و از تصویرت دوستت دارم تحویل بگیرم... مدافع حرم #شهید_روح_الله_طالبی ❤️ #صبحتون_شهدایی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷 •|مَن خودم بھ این رسیده ام وبا اطمیـنان و یقیـن مےگویم: ‴هرڪس شهـیدشده، خواستہ ڪہ شهید بشود؛ شهـادتِ شهـید فقط دسـت است‴ ... 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 راه میانبر ❤️ راهی که خدا برای رسیدن به خودش پیشنهاد می‌دهد! 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
♥️(شهیدابراهیم هادی)♥️ • با ابراهیم به مرخصی آمده بودیم. ☺️به ترمینال آمدیم🚊و راهی تهران شدیم. راننده به محض خروج از شهر، صدای نوار ترانه را زیاد کرد.🔊 ابراهیم چندبار ذکر صلوات داد و مسافران بلند صلوات فرستادند. • من یک لحظه به ابراهیم نگاه کردم. دیدم بسیار عصبانی است.😶😠 مدام خودش را میخورد و ذکر میگفت. دستانش را بهم فشار میداد و چشمانش را می‌بست.😇😍 • حدس زدم بخاطر نوار ترانه است. گفتم: آقا ابراهیم چیزی شده؟! میخوای به راننده بگم ...☺️🌹 نذاشت حرف من تموم بشه و گفت: «قربونت، برو ازش خواهش کن خاموشش کنه.»💕✨ •رفتم و به راننده گفتم: اگه امکان داره خاموشش کنید. راننده گفت: نمیشه. عادت کردم. نمیتونم خاموشش کنم وگرنه خوابم میبره!😔😒 •ابراهیم دنبال روشی بود که صدای زن خواننده به گوشش نرسد. از توی جیب خودش قرآن جیبی کوچکی بیرون آورد و با صدای زیبایی که داشت، شروع به قرائت قرآن کرد.😍❤️ •همه محو صدای دلنشین و ملکوتی او شدند. راننده هم چند دقیقه بعد نوار را خاموش کرد و مشغول شنیدن آیات الهی شد.🕊🌟 📚سلام بر ابراهیم۲ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆