eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
678 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷 نيتها را خالص کنيد ويقين بدانيد هراندازه که نيتها را پا ک کرده وآنچه درتوان داريم بکارگيريم به همان اندازه نصرت الهي نصيبمان خواهد گشت. 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
﷽ ⛔️شبهه: یه نفر توییت زده اگر امام علی مخفیانه کمک میکرد چجوری همه میدونن یکی در پاسخ نوشته متاسفانه بانوان بیوه کوفه دهن لق بودن ❇️پاسخ: کمک های امام علی علیه السلام به کودکان یتیم و زنان بی سرپرست از طریق راویان مختلفی نقل شده. این راویان این اخبار رو از ائمه اطهار و کسانی که در زمان آن حضرت در قید حیات بوده اند، روایت کرده اند. حالا اینها چطور به این کمک های مخفیانه آگاهی داشتند؟ ۱. برخی از یاران خاص و نزدیک آن حضرت از این جریان مطلع بودند یا بعدها مطلع شدند و سپس نقل کردند. ۲. فرزندان آن حضرت و امامان بعدی به این سبب که از زوایای مختلف زندگی آن حضرت اطلاع داشتند. ۳. پس از شهادت آن حضرت، روشن شد کسی که غذا و آذوقه پشت در خانه ها قرار می داد، آن حضرت بود، چرا که پس از این واقعه، این کمک ها برای مدتی قطع شد. البته سایر امامان نیز این سنت حسنه را ادامه دادند. 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
15.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ▫️ شهید ابومهدی المهندس: کسی به این زودی ها نمیتواند را تعریف کند، حاج قاسم بازوی مخلص حضرت آقا هستند. 🌷 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
دفاع از آزادی مردان.mp3
2.11M
😉دفاع از #آزادی_مردان🤪🆗 ☹️چرا اینقدر ما مردا عقب مونده ایم⁉️ 😔آخه تا کی باید ساکت باشیم و هیچی نگیم⁉️ 🖐خیلی از خانوما برای #آزادی شون آستین بالا زدن و دارن میجنگن اما ما مردا مث زردنبو نشستیم و کاری نمی‌کنیم😬... ------------------------------ 🎙گوینده: آقای رضا نجان #تولیدی #طنزطوری #پویش_حجاب_فاطمی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :0⃣7⃣ فصل_نهم عکس را گرفتم و نگاهش کردم. بچه توی شکمم وول خورد. روزها پشت سر هم می آمد و می رفت. خبر تظاهرات همدان و تهران و شهرهای دیگر به قایش هم رسیده بود. برادرهای کوچک تر صمد که برای کار به تهران رفته بودند، وقتی برمی گشتند، خبر می آوردند صمد هر روز به تظاهرات می رود؛ اصلاً شده یک پایه ثابت همه راه پیمایی ها. یک بار هم یکی از هم روستایی ها خبر آورد صمد با عده ای دیگر به یکی از پادگان های تهران رفته اند، اسلحه ای تهیه کرده اند و شبانه آورده اند رزن و آن را داده اند به شیخ محمد شریفی. این خبرها را که می شنیدم، دلم مثل سیر و سرکه می جوشید. حرص می خوردم چرا صمد افتاده توی این کارهای خطرناک. دیر به دیر به روستا می آمد و بهانه می آورد که سر زمستان است؛ جاده ها لغزنده و خطرناک است. از طرفی هم باید هر چه زودتر ساختمان را تمام کنند و تحویل بدهند. می دانستم راستش را نمی گوید و به جای اینکه دنبال کار و زندگی باشد، می رود تظاهرات و اعلامیه پخش می کند و از این جور کارها. عروسی یکی از فامیل ها بود. از قبل به صمد و برادرهایش سپرده بودیم حتماً بیایند. ادامه دارد.... 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
7.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
●شهید مهران خالدی متولد 26 خرداد سال 1352 درتهران متولد شد پدرش متولد همدان و  سرهنگ بازنشسته ارتش جمهوری اسلامی و مادرش خانه دار است . یک برادر بزرگتر از خودش و برادری کوچکتر از خود داشت. ●شهید خالدی در سال ۱۳۷۵ ازدواج کردند و ثمره ی عشقشان دختری ایست به نام فاطمه و پسری به اسم محمد حسین . ●شهیدبزرگوار در ۱۴ اسفند ۱۳۹۹ به دلیل عارضهی شیمیایی که در سوریه مجروح شده بودند به درجه ی رفیع شهادت نائل امدند. 🌷 ۹۷ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :1⃣7⃣ روز عروسی صمد خودش را رساند. عصر بود. خبر آوردند" حجت قنبری " یکی از هم روستایی هایمان را که چند روز پیش در تظاهرات همدان شهید شده بود به روستا آورده اند. مردم عروسی را رها کردند و ریختند توی کوچه ها. صمد افتاده بود جلوی جمعیت، مشتش را گره کرده بود و شعار می داد: «مرگ بر شاه... مرگ بر شاه.» مردها افتادند جلو و زن ها پشت سرشان. اول مردها مرگ بر شاه می گفتند و بعد هم زن ها. هیچ کس توی خانه نمانده بود. خانواده حجت قنبری هم توی جمعیت بودند و در حالی که گریه میکردند، شعار می دادند. تشییع جنازه باشکوهی بود. حجت را به خاک سپردیم. صمد ناراحت بود. من را توی جمعیت دید. آمد و خودش مرا رساند خانه و گفت می رود خانه شهید قنبری. شب شده بود؛ اما صمد هنوز نیامده بود. دلم هول می کرد. رفتم خانه پدرم. شیرین جان ناراحت بود. می گفت حاج آقایت هم به خانه نیامده. هر چه پرسیدم کجاست، کسی جوابم را نداد. چادر سرکردم و گفتم: «حالا که این طور شد، می روم خانه خودمان.» خواهرم جلویم را گرفت و نگذاشت بروم. شستم خبردار شد برای صمد و پدرم اتفاقی افتاده. با این حال گفتم: «من باید بروم. صمد الان می آید خانه و نگرانم می شود.» ادامه دارد...✒️ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔸حامد در کمک کردن به دیگران بسیار حرفه‌ای بود از کمک به دوستان و آشنایان بگیر تا کمک های مخفیانه به خانواده‌های نیازمندایی که بعد از شهادتش معلوم شد . 🔹یکی از دوستان تازه می خواست عروسی بگیرد و خانه ای در یکی از روستاهای اطراف کرایه کرده بود حامد در آن زمان تمام دوستان و نزدیکان را جمع کرد تا با رنگ آمیزی و تعمیر خانه شرایطی را به وجود بیاورد که تازه عروسِ رفیقش در خانه‌ای که می خواهد برای اولین بار پا بگذارد زیبا و پر رنگ و لعاب باشد و به اصطلاح توی ذوقش نخورد بماند... 🔸که آخر کار هنگام تعمیر سقف آنقدر سقف پوسیده بود که پایش تا بالای زانو روی سقف رفته و مجبور شد خانه خودش را برای تازه عروس و داماد خالی کند و تا تعمیر سقف برود خانه مادرش. 🔹در کمک مالی به دیگران هم که بسیار مخفیانه و مخلصانه کار میکرد حامد فامیلی داشت کارگر بنده خدا چند وقتی بود که سفارش کار نداشت و وضع مالی اش خراب شده بوده حامد در آن ایام به هر بهانه ای به خانه آنها سرکشی می‌کرد و بارها وقتی آن بنده خدا از اتاق بیرون میرفت مخفیانه در جیب کت او پول می گذاشت وقتی حامد شهید شد آن بنده خدا در بین گریه ها و ناله هایش داستان را برای من تعریف کرد. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
✨﷽ﷻ✨ سـیماے؏ـفاف وحجابـ دࢪ قࢪآن 🤔نگاه ڪردن ..... سخن گفتن...... ࢪاه ࢪفتن..... زینت ڪࢪدن...... حد حجاب...... ؏ـفافوپاڪدامنے..... 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :2⃣7⃣ خدیجه که دید از پس من برنمی آید، طوری که هول نکنم، گفت: «سلطان حسین را گرفته اند.» سلطان حسین یکی از هم روستایی هایمان بود. گفتم: «چرا؟!» خدیجه به همان آرامی گفت: «آخر سلطان حسین خبر آورده بود حجت را آورده اند. او باعث شده بود مردم تظاهرات کنند و شعار بدهند. به همین خاطر او را گرفته و برده اند پاسگاه دمق. صمد هم می خواسته برود پاسگاه، بلکه سلطان حسین را آزاد کند. اما حاج آقا و چند نفر دیگر نگذاشتند تنهایی برود. با او رفتند.» اسم حاج آقایم را که شنیدم، گریه ام گرفت. به مادر و خواهرهایم توپیدم: «تقصیر شماست. چرا گذاشتید حاج آقا برود. او پیر و مریض است. اگر طوری بشود، شما مقصرید.» آن شب تا صبح نخوابیدیم. فردا صبح حاج آقا و صمد آمدند. خوشحال بودند و می گفتند: «چون همه با هم متحد شده بودیم، سلطان حسین را آزاد کردند؛ وگرنه معلوم نبود چه بلایی سرش بیاورند.» نزدیک ظهر، صمد لباس پوشید. می خواست برود تهران. ناراحت شدم. گفتم: «نمی خواهد بروی. امروز یا فردا بچه به دنیا می آید. ما تو را از کجا پیدا کنیم.» مثل همیشه با خنده جواب داد: « نگران نباش خودم را می رسانم.» ادامه دارد.... 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🛑 هفته دفاع مقدس گرامی باد🕊 امام خامنه‌ای: 🔹هفته‌ جنگ، هفته‌ افتخار است، هفته‌ مقدس است، در حقیقت جشن است، عید است و یک بزرگداشتی است از روحیه‌ مردم، ایثار مردم و مقاومت مقدس و دفاع مقدس. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 قهرمانان وطن همیشه در میدانند 🔹میکس جالب فیلم تنگه ابوقریب و مدافعان سلامت 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆