♦️نیروی انتحاری داعش قبل از عملیات استغفار می کرد در بحبوحہ عملیات نماز خوند ، دواعش با هر انفجار تکبیر می گفتند ....
ناخودآگاه این جملہ ی شهید آوینی در ذهنم درخشید
خلاف آنچہ بسیاری میپندارند آخرین مقاتلہ ما، بہ مثابہ سپاه عدالت، نہ با دموکراسی غرب، کہ با اسلام آمریکایی است.
کہ اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیرپاتر است
#یادبود_سید_شهیدان_اهل_قلم
🌷 @byadshohada 🌷
#از_دست_ندهید 👌
فردا آخرین روز ماه رجب است.
💢 یک روز با ارزش از یک ماه
در روایات به اندازه ای به #روزه_ماه_رجب سفارش شده است که اگر کسی در این روز پایانی ماه رجب این #فیض_عظیم را از دست دهد ضرر خواهد کرد.
✅پیامبر اکرم(ص):
رجب نام نهرى است در #بهشت از شير سفيدتر و از عسل شيرينتر هركس #يك روز از #ماه_رجب را #روزه بگيرد خداوند از آن نهر به او مى نوشاند.😍
🌷 @byadshohada 🌷
✍اے عاشقـان اباعبدالله
بایستے #شهادت را درآغوش گرفت،
گونہ ها بایستے
ازشوقش سرخ شود
وضربان #قلب تندتر بزند
بایستے
محتواے فرامین امام را
درڪ وعمل نمائیم
#سردار_شهید_مهدی_باکری
🌷 @byadshohada 🌷
🍃🌷🍃
#دلنوشته
اشنایی من باشهیدابراهیم هادی برمیگرده به تقریبادوسال پیش،من تقربیادوماه میشدکه دیگه نمیزاشتم موهام بیادبیرون یعنی حجابم کامل ترشده بود وقتی کتاب ودست یکی ازدوستام دیدم خیلی شیفته چهره ی ابراهیم هادی شدم باذوق وشوق خوندم کتاب و بیشترکه پیش میرفتم شهیدابراهیم وبیشترمیشناختم وشیفته اخلاق ورفتارش میشدم طوری بود که دیگه دوست نداشتم کتاب وازخودم جداکنم
سعی کردم وسعی میکنم که خودم وبیشتربه اخلاقش نزدیکترکنم...خداکنه همیشه خودش کمکم کنه که به امام زمانم نزدیکتربشم وازراه راست منحرف نشم.
برادرم ابراهیم جان تولدت قشنگت مبارک میدونم دنیاازاینکه ادمایی مثل تورو توخودش داشته به خودش میباله...
🌷 @byadshohada 🌷
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷
در باشگاه کشتی بودیم. آماده می شدیم برای تمرین. ابراهیم هم وارد شد. چند دقیقه بعد یکی دیگر از دوستان آمد. تا وارد شد بی مقدمه گفت: ابرام جون، تیپ و هیکلت خیلی جالب شده! تو راه که اومدی دو تا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف می زدند! بعد ادامه داد: شلوار و پیراهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی. کاملا مشخصه ورزشکاری! به ابراهیم نگاه کردم. رفته بود تو فکر. ناراحت شده بود. انگار توقع چنین حرفی را نداشت. جلسه بعد تا ابراهیم را دیدم خنده ام گرفت. پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی لباسها را داخل کیسه پلاستیکی ریخته بود! از آن روز به بعد اینگونه به باشگاه می آمد! بچه ها می گفتند: بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی! ما باشگاه می یایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فرم، آخه این چه لباسهائیه که می پوشی! ابراهیم به حرفهای آنها اهمیت نمی داد. به دوستانش توصیه می کرد که: اگر ورزش برای خدا بود، می شه عبادت. اما اگه به هر نیت دیگه ای باشه ضرر می کنین.
#شهید_ابراهیم_هادی
🌷🌷 @byadshohada 🌷🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
📚بنده مبلغ این کتاب هستم!
🔻با مطالعۀ کتاب "سلام بر ابراهیم" نگاه و رفتارتان عوض میشود. به جوانهایی که اهل تفریح و خوشگذرانی هستند، پیشنهاد میکنم این کتاب را بخوانند. افسانههای فیلمهای اکشن غربی به پای داستانهای جذاب زندگی شهید #ابراهیم_هادی نمیرسند.
👤علیرضا پناهیان ۹۴/۳/۸
🌷 @byadshohada 🌷
سلام-بر-ابراهیم.pdf
3.54M
کتاب الکترونیک - سلام بر ابراهیم
تقدیم به دوست داران این شهیدبزرگوار
😍😍😍😍😍😍😍😍
🌷 @byadshohada🌷
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷
و به ملت شهید پرور ایران میگویم که این حرف را آویزه گوش خودقرار داده ، مرگ ، مرگ، مرگ که هرکجا که باشیم سراغ ما میآید، چه در صحرا وچه در زیرزمینهای محکم وچه روی تشک نرم خوابیده باشیم ، پس چه بهتر است که مرگ مارا در حال بیداری ونبرد آغوش بکشد.
همیشه بعد از نماز صبح زیارت عاشورا را بیاد دارید ، چون فرزندان شما همیشه در جبهه ها زیارت عاشورا را میخوانند و عاشق این دعا هستند، شما هم با خواندن این دعا روح آن را شاد میبخشید
#سردار_شهید_اسحق_دارا
🌷 @byadshohada 🌷
🌻 سیره شهدا 🌻
همیشه با محاسن شانه کشیده، تمیزو لباسهای مرتب در جامع حاضر می شد. می گفت: این فکر غلط است که ما نباید آراستگی ظاهر داشته باشیم. حزب الهی بودن یعنی نظم و انضباط باطن و ظاهر.
#شهید_عبد_المهدی_مغفوری
🌷@byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
😊 لبخند شهدایی 😊
بخورید و بیاشامید اگر دیدید
سال 66 در منطقهٔ ماووت، عراق ماشین غذا را زده بودند. داغ شکم جداً سخت است، خدا برای هیچکس نیاورد! وقت غذا شد، مثل بچههای مادر ازدستداده، هر کس گوشهای زانوی غم بغل گرفته بود. شعار آن روز ما این بود:«بخورید، بیاشامید اگر دیدید و دستتان به آن رسید!»
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
نگاه هاے شمـا
چیزی از #جنس نجات است!
چشمتان کہ بہ گوشہ
این #شهر مےخورد..
یادتان باشد..
سخت محتاج گوشہ چشمتان هستیم!
کمے نور مهمانمان ڪنید..
#شهید_آزاد_خشنود
#صبحتون_شهدایی🌷
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷
✍خدایا، اگر انسان از اول که بدنیا می آید از عظمت و هیبت تو؛ پیشانی خود، این مقدس ترین جوارح بدن را به خاک نهد و به سجده رود تا آخر دنیا ذکر تو را کند، هنوز هم کم است و اصلا تو به وصف تمام موجودات عالم از اول تا آخر نمی آیی.
✍خداوندا، اگر قرار باشد من الان بمیرم. امشب چه طور فشار قبر را تحمل کنم، فشار قبری که مغز انسان را از فشارش به بیرون می ریزد. من چه طور فراق تو و عذاب تو را تحمل کنم، با این همه گناهانم فردای قیامت چطور می توانم جوابگوی سوالاتت باشم.✨
#شهید_عبدالرسول_ناوک
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
😊 لبخند شهدایی 😊
الهي دستتان بشكن
يكبار در جبهه آقاي «فخر الدين حجازي» آمده بود براي سخنراني و روحيه دادن به رزمندگان. وسطهاي حرفاش به يكباره با صداي بلند گفت: «آي بسيجيها !» همه گوشها تيز شد كه چيميخواهد بگويد. ادامه داد: «الهي دستتان بشكند
عصباني شديم. ميدانستيم منظور ديگري دارد اما آخه چرا اين حرف رو زد؟
يك ليوان آب خورد و گفت: «گردن صدام رو
اينجا بود كه همه زدند زير خنده!😂😂😂
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
شهید مهدی زین الدین :
🌹هر گاه شب جمعه #شهدا را یاد کردید، آنها شما را نزد "اباعبدالله" (ع) یاد میکنند.
🌷 @byadshohada🌷
بہ ما بپیوندیـــــــ👆👆👆ــــــد
🌷به یاد شهدا🌷
می شود دلها جنت چون کند یاد حسین #ولادت_سیدالشهدا
میشود دلها جنت چون کند یاد حسین
آتش دوزخ سرد است شب میلاد حسین
آمده روح الامین سوی کشتی نجات
نام او نازل کرده از سما همچون آیات
#ولادت_سیدالشهدا
#میثم_مومنی_نژاد
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷
پدر و مادر عزيزم!
آنگاهي كه مرا به خاك مي سپاريد ، چشمانم را باز بگذاريد تا دشمن بداند كه من با چشم باز اين راه را انتخاب نمودم و دستانم را همچنان گره كرده بگذاريد تا دشمن بداند كه من با مشت گره كرده از اين ميهن دفاع كردم
#شهيد_حسن_صنوبري
🌷 @byadshohada 🌷
😊 لبخند شهدایی 😊
رانندهي تدارکات بود، امّا ما بهش میگفتیم آقای گازوئیلی. هروقت غذای بچهها رو میآورد، بچهها داد میزدند و میگفتند: آقای گازوئیلی آمد. او هم اخماشو میکشید تو هم و میگفت: نگویید آقای گازوئیلی. اکبر کاراته هم میگفت: چه فرقی میکنه آقای گازوئیلی؟
یک روز ظهر که همه از گرسنگی دور هم وُول میخوردیم و هی غرغر میکردیم که چرا آقای گازوئیلی نیومد و چرا غذا رو نیاورد، یکدفعه سروکلهاش پیدا شد. اومد و یک دبّه از داخل ماشین آورد پایین. حاج مسلم گفت: اینا چیه؟ گفت: امروز غذا گازوئیله. حاج مسلم هم - که فکر میکرد آقای گازوئیلی راست میگه- سفره رو پهن کرد، کاسهها رو چید دور سفره و پُرشان کرد از گازوئیل. همه هاجوواج نگاه میکردیم که گفت: چیه؟ مگه من آقای گازوئیلی نیستم؟ خب بخورید! و رفت. هم میخندیدیم و هم از گرسنگی به خودمون میپیچیدیم، که یک ساعت بعد سروکلهاش پیدا شد. یک قابلمهي کوکو دستش بود و گفت: این کارو کردم که دیگه...
همه گفتیم: بگويیم آقای گازوئیلی!
🌷 @byadshohada 🌷
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷
از بهترين خاطراتي كه من از شهيد رضازاده دارم و هيچ وقت فراموش نمي كنم در طول مدت آشنايي كه با ايشان داشتيم روزهاي دوشنبه و پنج شنبه يك روز روزه مي گرفتند. من ياد ندارم كه يك شب نماز ايشان ترك شده باشد حتي شبهاي عمليات يادم هست در شب عمليات كربلاي 5 در شلمچه زمانيكه عمليات در حال شروع بود ايشان بالاي سنگر رفته بود در نزديكي هاي خط بر روي خود پتو كشيده بود و مشغول نماز خواندن بود و از همه مهمتر اينكه با زبان روزه در عمليات والفجر 10 به شهادت رسيدند.
#شهید_موسی_رضا_زاده
🌷 @byadshohada 🌷
💐جانبــاز، زخمـی ترین غـــزل دیوان
💐 عشـــق است ڪه در فضـای ایثــار
💐منتشـــر می شــــود.
💐ولادت حضــرت ابوالفضل(ع)
💐 و روز جانبـــاز مبـارڪ باد...
🌷 @byadshohada🌷
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷
ترسم بر آن است که نکند بر اثر سنگيني گناهانم نتوانم سبک شوم و به سويت پروازکنم و از جمله کساني باشم که از ياد تو و آياتت غافل شدهاند. خدايا قدرتي به من عطا فرما که اين بار بتوانم در راه تو قدم بردارم و در خودساري خود کوشا باشم. خدايا توفيق ادامهي راه راستينشهدا را به همهي ما عطا فرما.
#شهيد_هاشم_اعتمادي
🌷 @byadshohada 🌷
#خاطرات_شهید
✍سلام...
آخرین دفعه ای که قبل از شهادتش اومده بودن خونمون، بعد نماز صبح دو نفری رفتیم جنگل برای پیاده روی. دو سه ساعتی راه رفتیم... بیشتر صحبتها در مورد سوریه بود و اتفاقاتی که دفعه اول حضورشون در سوریه افتاده بود و اینکه چطور تا دم شهادت رفته و برگشته بودند..بهش گفتم اگه واقعا اینقدر که میگی خطر نزدیکه، اعزام این دفعه رو نرو تا بچه ها بیشتر ببینندت و کارها رو جمع و جور کن و دفعه بعد برو.. گفت "چند روز پیش با بقیه بچه ها رفته بودیم خونه شهید خانزاده که دقیقا بغل دستم شهید شده بود و تیر تو سرش خورده بود. وقتی چشمم به دختر کوچولوش افتاد نرگس رو می گفت و دیدم که چطور با مادرش تنها شدن خیلی بهم فشار اومد." دقیقا یادمه که میگفت "حاجی الآن در وضعیتی قرار دارم که اگه زن و بچه ام شبیه زن و بچه ی اون بشن راحت ترم تا اینکه من بالای سرشون باشم." همون وقت بود که فهمیدم سید دیگه دل کنده و به همین زودی ما هم به غم فراغ مبتلا میشیم.
گفتمش "زود مرو"، گفت که "باید بروم"
شرری بود که افتاد به جانش "طاهر"
راوے : بستگان شهید
#شهید_سید_رضا_طاهر
🌷 @byadshohada 🌷
😊 لبخند شهدایی 😊
كي بود گفت يا حسين (ع)؟
مسجد تيپ در فاو سخنراني برگزار ميكرد. بعد از مراسم، يكي از بسيجيان بلند شد و ظرف آب را برداشت و افتاد وسط جمعيت براي سقايي! ميگفت: هركه تشنه است، بگويد ياحسين (ع)
عجيب بود، در آن گرما و ازدحام نيرو كه جاي سوزن انداختن نبود، حتي يك نفر آب نخواست. مگه ميشد تشنه نباشند؟
غيرممكن بود. من از همه جا بيخبر بلند شدم، گفتم: «ياحسين (ع)
بعد همان بسيجي برگشت پشت سرش و گفت: «كي بود گفت يا حسين (ع)؟
دستم را بلند كردم و گفتم: من بودم اخوي
گفت: بلند شو. بلند شو بيا. اين ليوان و اين هم پارچ، امام حسين (ع) شاگرد تنبل نميخواهد
🌷 @byadshohada 🌷