eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
679 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
😊 لبخند شهدایی 😊 و لا يمكن الفرار ديدني بود برخورد بچه ها با اسراي دشمن بعثي در روزهاي اول جنگ؛ يك الف بچه با دو وجب و نيم قد و بالا، يك مشت آدم گردن كلفت سبيل از بناگوش در رفته را مي انداخت جلو و رديف مي كرد به سمت عقب، با آن سر و وضع آشفته و ترس و لرزي كه بر جانشان افتاده بود. هر چي مي گفتي مثل طوطي تكرار مي كردند و كاري به درست و غلط بودنش هم نداشتند. از آنجالب تر شايد، عربي صحبت كردن بچه هاي خودمان بود. به محض اينكه يك نفر سر و دمش مي جنبيد و فكر فرار به سرش مي زد تنها چيزي كه بلد بودند اين بود كه سلاحشان را مي گرفتند به سمت آنها و مي گفتند: و لا يمكن الفرار من حكومتك. حالا آنها چي مي فهميدند، خدا عالم است 🌷 @byadshohada 🌷
کانال به یاد شهدا را با اینترنت رایگان دنبال کنید 📢پس از نصب پیام‌رسان سروش به آدرس👇 📤 https://goo.gl/DB8EzE حالا روی آدرس کانال ما کلیک کنید👇 Sapp.ir/byadshohada
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷 عجیبترین چیزی که من تا به حال دیده ام این بوده که چرا بعضی ها اینقدر دیر دلشان برای امام زمان(ع) تنگ میشود. 🌷@byadshohada 🌷
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷 شهيد وطن پور جواني بود خوش برخورد و در عين حال داراي ذوق و سليقه اي خاص. تلاش و فعاليت جزء زندگي او بود. اولين بار که من با او آشنا شدم، در کلاس درس آقاي قراﺋتي بود. ايشان براي آموزش روش تبليغ مي آمدند و در هر جلسه درس يک نفر بر مي خاست و بحثي را مطرح مي کرد. البته به سبک آقاي قرائتي. بعد نقاط ضعف و قوت او مورد بررسي قرار مي‌‌گرفت. يک بار نوبت شهيد وطن پور بود. ايشان با لهجه شيرين اصفهاني به ادامه بحث پرداختند و توانستند به سبک آقاي قرائتي بحث نمايند. حتي حرکات و تکيه کلامهاي آقاي قرائتي را نيز به شکل جالبي تقليد مي‌کردند که بعد از اتمام صبحتهاي شهيد وطن پور، آقاي قرائتي به اين نکته اشاره داشتند و ابراز خوشحالي کردند 🌷 @byadshohada 🌷
وقتی دکتر تیر خورد، همه ی بچه ها آمدنددیدنش. باور نمی کردند. می گفتند دکتر رویین تن است. تصرف دارد روی گلوله ها. مسیرشان را عوض می کند. از این حرف ها. دکتر وقتی شنید، خیلی خندید. @byadshohada
🌷سیره شهدا🌷 امکان نداشت امروز تو را ببیند، و فردا که دوباره دیدت، برای روبوسی نیاید جلو. اگر می خواستی زود تر سلام کنی، باید از دور، قبل از این که ببیندت، برایش دست بلند می کردی. @byadshohada
گوشه ی حیاط ، می ایستاد نماز شب می خواند. زیر انداز هم نمی انداخت . هنوز دستش خوب نشده بود؛ نمی توانست خوب قنوت بگیرد. با همان حال ، العفو می گفت. گریه می کرد. می گفت« ماه رمضون که تموم بشه، من هم تموم می شم.» @byadshohada
😊لبخندشهدا😊 روي رکاب ميني بوس ايستاده بود. بچه ها يکي يکي از کنارش رد مي‌شدند، مي رفتند بال.سروصدا و خنده ميني بوس را پر کرده بود.انگار نه انگار که مي‌خواستند بروند جنگ. ـ همه هستن؟ کسي جا نمونه. برادرا چيزي رو که فراموش نکردين؟ غلامرضا خيلي جدي گفت «برادر احمد، ما ليوان آب خوريمون جا مونده. اشکالي نداره؟» دوباره صداي خنده بچه ها رفت هوا. احمد لبخند زد. به راننده گفت «بريم» @byadshohada
🌺 کلام شهدا 🌺 اینقدر خُرده نگیرید. به خدا فردا سؤال می­شوید. لااقل اگر نمی­توانیم کمک کنیم با حرفهایمان ضربه نزنیم. چرا بی­جهت کاه را کوه می­کنیم؟! من از خداوند می­خواهم که ما را مدیون خون شهدا نمیراند. 🌷🌷 @byadshohada 🌷🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
💕❣💕❣ خبر آمدنش را همه جا پخش کنید ! می رسد لحظه میعاد، به امّید خدا ! منتقم میرسد و روز ظهور ش، حتماً ، می شود فاطمه دلشاد، به امّید خدا ! حرم خاکی خورشید و قمرهای بقیع ، عاقبت می شود آباد، به امّید خدا ! مثل مشهد، وسط صحن بقیع نصب کنیم ، دو سه تا پنجره فولاد، به امّید خدا ! لذتی دارد عجب، گر که به ما، او گوید : آفرین! دست مریزاد! به امّید خدا! 💐🌟میلاد آقا امام زمان ، حضرت مهدی(عج) مبارک باد🌟💐 @byadshohada
وقتی می اومد خونه ، دیگه نمی ذاشت من کار کنم . زهرا رو می ذاشت رو پاهاش و با دست به پسرمون غذا میداد. میگفتم : یکی از بچه ها رو بده به من. با مهربونی میگفت: نه شما از صبح تا حالا به اندازه کافی زحمت کشیدی. مهمون هم که میاومد ، پذیرایی با خودش بود. دوستاش به شوخی میگفتن : مهندس که نباید تو خونه کار کنه! میگفت: من که از حضرت علی (ع) بالاتر نیستم. مگه به حضرت زهرا کمک نمیکردند؟ @byadshohada
دو ماه از شروع جنگ تحمیلی گذشته بود. یک شب بچه ها خبر آوردند یک بسیجی اصفهانی در ارتفاعات «کانی سخت» تکه تکه شده است. بچه ها تکه های بدن او را درون کیسه ای ریختند و آوردند. آنچه موجب شگفتی ما شد، وصیتنامه ی این شهید بود که نوشته بود: «خدایا اگر مرا لایق یافتی، چون مولایم اباعبدالله (ع) بابدن پاره پاره از این دنیا ببر.» @byadshohada