eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
684 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 🇮🇷 چیزے نمونده بود ڪه از راه برســـن من هنوز آماده نبودم مامان صداش در اومد _اسمااااااء پاشو حاضر شو دیگہ الانه که از راہ برسـن انقــد منو حرص نده یکم بزرگ شو.😠   _وای مامان جان چرا انقدر حرص میخوری الا... (یدفہ زنگ و زدن )😶 دیگہ چیزی نگفتم پریدم تو اتاق تا از اصابت ترکشاے مامان در امان باشم😓 سریع حاضر شدم نگاهم افتاد به آینہ قیافم عوض شده بود یہ روسرے آبے آسمانی سرم کرده بودم با یہ چادر سفید با گلهاے آبے سنم و یکم برده بود بالا 😣 با صداے مامان از اتاق پریدم بیروݧ🏃 عصبانیت تو چهره‌ے مامان به وضوح دیده میشد 😠 گفت:راست میگفتے اسماء هنوز برات زوده😑 خندیدم گونشو بوسیدم😘 و رفتم آشپز خونه اونجا رو بہ پذیرایے دید نداشت ☹️ صداے بابامو میشنیدم ک مجلس و دست گرفتہ بود و از اوضاع اقتصادے مملکت حرف میزد انگار ۲۰سالہ مهمونارو میشناسہ همیشہ همینطور بود روابط عمومے بالایے داره بر عکس من چاے و ریختم مامان صدام کرد _اسماء جان چایے و بیار☕️ خندم گرفت مثل این فیلما 😂 چادرمو مرتب کردم  وارد پذیرایے شدم سرم پاییـݧ بود سلامے کردم و چاےهارو تعارف کردم به جناب خواستگار که رسیدم کم بود از تعجب شاخام بزنہ بیرون 😳  آقاےسجادے❗️😳 ایـݧجا چیکار میکنہ❓😕 ینی این اومده خواستگارے من❓😱 واے خدا باورم نمیشہ😶 چهرم رنگش عوض شده بود اما سعے کردم خودمـــو کنترل کنم   مادرش از بابا اجــازه گرفت ک براے آشنایے بریم تو اتاق دوست داشتـــــم بابا اجـــازه نده اما اینطور نشد حالم خیلے بد بود😩😥 اما چاره اے نبود باید میرفتم .....🚶🚶 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا ▫️هرگز ننوشت آنچه برازنــده توست ▫️تاریخ که تا همیشه شرمنده توست ▫️ایثار، وفا، عشـق، عمل، آیینه، صبر ▫️اینها همه محتوای پرونــده توست #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷 #شهـــــادت💔 دارایی انسان است و او تا ناداری خود را نبیند دارایـــــی‌اش را نخواهـــــد دید ... #شهید_مهدی_یخچالی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | قدرت‌های ذاتی زنان 🔸 سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین پناهیان 🔹 زنان قدرت زبان دارند، لذا گناه زن درباره‌ی زبان، ۹ برابر مردان حساب می‌شود. این یک اسلحه است. نباید از آن بد استفاده کرد. 🔹 مهم‌ترین عامل به جهنم رفتن زنان، زبان آنها است، نه بی‌حجابی آنها. مهم‌ترین عامل به جهنم رفتن مردان، چشم‌شان و بدبختی‌های دیگر است. بالاخره هر کسی نقطه‌ضعفی دارد و البته ضعف مردان بیشتر است. 🔹 ما در مدرسه‌ای که داریم، دوستان گفتند «از کدام خانواده‌ها دانش‌آموز بپذیریم؟»، گفتم «شما را به خدا به حجاب، نماز و خیلی از این حرف‌هایشان نگاه نکنید. ببینید مادر، اهل کنترل زبان نزد کودکان هست یا نه؛ اگر هم بی‌حجاب بود بپذیرید. با هم کنار می‌آییم». 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ وقتی #دادستان_تهران مخفیانه سرویس بهداشتی زندانیان را نظافت می‌کرد! 🎙روایت محمدصادق #کوشکی از زیبایی‌های دهه شصت و منش شهید #لاجوردی؛ دادستان تهران 📌به مناسبت ۱ شهریور، سالروز ترور شهید لاجوردی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
خواهرم‼️ ✅اگه ایمان داری به دو دلیل باید حجاب داشته باشی: 👈هم به خاطر خدا 👈هم قانون اجتماعی و حقوق دیگران ✅اگه ایمان نداری و عقیده داری که بهشت و جهنم رفتن انسان به خودش مربوطه🔻 👈خب تو حریم خصوصی خودت هر کاری دوست داری بکن، خیابون حریم عمومیه. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 سر جام نشستہ بودم و تکون نمیخوردم سجادے وایساده بود منتظر من که راه و بهش نشون بدم اما من هنوز نشستہ بودم باورم نمیشد😳 سجادے دانشجویے ک همیشہ سرسنگین و سر بہ زیر بود اومده باشہ خواستگارے من 😳 من دانشجوے عمران بودم🌆 اونم دانشجوے برق چند تا از کلاس‌هامون با هم بود همیشہ فکر میکردم🤔 از من بدش میاد تو راهرو دانشگاه تا منو میدید راهشو کج میکرد منم ازش خوشم نمیومد، خیلے خودشو میگرفت.....😣 چند سرے هم اتفاقے صندلے هامون کنار هم افتاد که تا متوجہ شد جاشو عوض کرد😏 این کاراش حرصم میداد فکر میکرد کیه؟البتہ ناگفتہ نماند یکمے هم ازش میترسیدم جذبہے خاصے داشت😰 تو بسیج دانشگاه مسئول کاراے فرهنگے بود چند بار عصبانیتشو دیده بودم 😠 غرق در افکار خودم بودم که🤔 با صداے مامان به خودم اومدم🗣 اسمااااااء جان آقاے سجادے منتظر شما هستن از جام بلند شدم به هر زحمتے بود سعی کردم خونسردیم و حفظ کنم😑   مامان با تعجب نگام میکرد 😯 رفتم سمت اتاق بدون اینکہ تعارفش کنم و بگم از کدوم سمت باید بیاد 😕 اونم که خدا خیرش بده از جاش تکون نخورد سرشو انداختہ بود پایین دیگہ از اون جذبہ‌ے همیشگے خبرے نبود حتما داشت نقش بازے میکرد جلوے خوانوادم😅 حرصم گرفتہ بودم هم تو دانشگاه باید از دستش حرص میخوردم هم اینجا حسابے آبروم رفت پیش خوانوادش 😥 برگشتم و با صدایے که یکم حرص هم قاطیش بود گفتم 😣 آقاے سجادے بفرمایید از این ور🚶 انگار تازه به خودش اومده بود سرش و آورد بالا و گفت بله؟!🙄 بلہ بلہ معذرت میخواهم🙏 خندم گرفتہ بود از این جسارتم خوشم اومد 😂 رفتم سمت اتاق اونم پشت سر من داشت میومد 🚶🚶 در اتاق و باز کردم و تعارفش کردم که داخل اتاق بشہ... 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا و تو . . . ثبت می‌ڪنی تمام آنچه را ڪہ ، خاطره می‌شود و رفتنی است #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #دلنوشته 🇮🇷 ◽️شهدا تنها به زبان نگفتند 《 اِنّی حَربٌ لَِمَن حٰاربَکُم... 》 #عاشورا را با تمام وجود درک کردند و مصداق «اَلَذیّنَ بَذَلوُ مُهَجَّهُم دُونَ الحُسین (ع)» شدند... ◽️رفیق!!! #شهادت معطل من و تو نمی‌ماند، اگر سرباز خدا نشوی؛ دیگری می‌شود. ◽️ #بی_ادعا باش و #شهدایی زندگی کن تمام هویت و مرام شهدا خلاصه شده در همین #بی_ادعایی... ◽️از خودت و دلبستگی‌های دنیایی‌ات که بگذری تازه می‌شوی لایـــــق... 🍃 " لایـــــق شهـــــادت "🍃 ◽️یادت باشه!!! نگاه #شهدا حاڪی از این است ڪه بعدشان چه ڪرده‌ایم؟! 🔻دیگر #شرمندگی ڪافیست... رهرو #راهشان باشیم... نه شرمنده نگاهشان... #مهر_شهادت_پای_دلاتون 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
aali_name_nikoo_316778.mp3
2.35M
🔊فایل صوتی #کوتاه حجت‌الاسلام والمسلمین #عالی 🔰 نام نیکو 🔰 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
❌ ممنوعیت پوشیدن دامن و جین کوتاه 🔻 بر اساس گزارش لانکن کندر، خبرنگار بی بی سی در ایتالیا : در شهرساحلی کاستلا ماری ، پوشیدن انواع دامن و جین کوتاه ممنوع شده است. شهردار این شهر ساحلی گفته ، هدف او افراد بی نزاکت ، سرکش و بدرفتار هستند. کشیش محلی معتقد است که این کار می تواند با افزایش آزار و اذیت جنسی مقابله کند. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 وارد اتاق شد 😥 سرشو چرخوند تا دور تا دور اتاقو ببینہ محو تماشاے عکسایے بود کـہ رو دیوار اتاقم بود😯 عکس چند تا از شهدا که خودم کشیده بودم و به دیوار زده بودم دستم و گذاشتہ بودم زیر چونم و نگاهش میکردم😊 عجب آدم عجیبیہ  ایـن کارا ینی چے😑 نگاهش افتاد به یکے از عکسا چشماشو ریز کرد بیینہ عکس کیہ رفت نزدیک‌تر اما بازم متوجہ نشد ☹️ سرشو برگردوند طرفم خودمو جم و جور کردم بی هیچ مقدمہ‌ای گفت این عکس کیہ چهرش واضح نیست متوجہ نمیشم🤔 چقدر پررو هیچے نشده پسر خالہ شد اومده با من آشنا بشہ یا با اتاقـم❓😠 ابروهامو دادم بالا و با یہ لحن کنایہ آمیزے گفتم ببخشید آقاے سجادے مثل اینڪہ کاملاً فراموش کردید براے چے اومدیم اتاق😏 بنده خدا خجالت کشید 🙈 تازه به خودش اومد و با شرمندگے گفت معذرت میخوام خانم محمدے عکس شهدا منو از خود بیخود کرد بی ادبے منو ببخشید 🙏 با دست به صندلے اشاره کردم و گفتم خواهش میکنم بفرمایید😊 زیر لب تشکرے کرد و نشست منم رو صندلے رو بروییش نشستم 😄 سرش و انداخت پاییـن و با تسبیحش بازے میکرد 😔 دکمہ‌هاے پیرهنش و تا آخر بستہ بود عرق کرده بود و رنگ چهرش عوض شده بود😓 احساس کردم داره خفہ میشہ دلم براش سوخت گفتم اون عکس یہ شهید گمنامہ چون چهره‌اے ازش نداشتم به شکل یک مرد جوون که صورتش مشخص نیست کشیدم😕 سرشو آورد بالا لبخندے زد و گفت حتما عکس همون شهید گمنامیہ ک هر پنج‌شنبہ میرید سر مزارش😶 با تعجب نگاش کردم بله❓شما از کجا میدونید؟😱 راستش منم هر... در اتاق بہ صدا در اومد ... 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا ♡لبخند تو چیزی شبیه ِ عطــر نان است ♡قدری بخند ای خنده‌هایت جانِ عاشق #شهید_سیدرضا_طاهر #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #فرازی_از_وصیتنامه 🇮🇷 ◽️اگر می‌دانستم با مرگ من یک دختر در دامان #حجــاب می‌رود حاضر بودم هزاران بار بمیـــــرم تا هزاران دختــر در دامان حجاب بروند. سردار والامقام #شهید_عبدالحسین_برونسی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
💌 از این نیز بگذریم #پیام_معنوی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷 🔹شهید مینعاوی به اظهار همسرش بسیار نجیب و مهربان بود. متدین و اهل نماز جماعت بود. 🔹مردم‌دار بود و خوش‌رو؛ زمانی که به ترک آباد می‌آمد به بچه‌های یتیم و سید مهربانی می‌کرد و از خوزستان برای آن‌ها سوغات می‌آورد. برای افراد سالمند و سالخورده در مسجد صحبت می‌کرد و درد دل آن‌ها را گوش می‌داد. 🔹بسیار منظم بود، با دیگران مشورت می‌کرد، علاوه بر اینکه مقید به انجام واجبات و ترک محرمات بود، به امور مستحبی نیز اهمیت می‌داد. #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم #شهید_رستــــم_مینعـــــاوی🕊🌹 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شعرخوانی احمد بابایی به مناسبت روز مباهله؛ «حیدر به نام روح خدا آبرو دهد» 🌺روز مباهله مبارک. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 در اتاق به صدا در اومد... مامان بود... اسماء جان❓ ساعت و نگاه کردم اصلا حواسمون بہ ساعت نبود یڪ ساعت گذشتہ بود 😱 بلند شدم و درو اتاق و باز کردم😕 جانم مامان😑 حالتون خوبہ عزیزم آقاے سجادے خوب هستید چیزے احتیاج ندارید 🙄 از جاش بلند شد و خجالت زده گفت 🙈 بلہ بلہ خیلے ممنون دیگہ داشتیم میومدیم بیرون🙊 ایـن و گفت و از اتاق رفت بیرون🚶 به مامان یه نگاهے کردم و تو دلم گفتم اخہ الان وقت اومدن بود❓😖 چرا اونطورے نگاه میکنے اسماء❓😐 هیچے آخہ حرفامون تموم نشده بود 😔 نه به ایـن کہ قبول نمیکردے بیان نه به ایـن که دلت نمیخواد برن😏 اخمے کردم و گفتم واااااا مامان من کے گفتم...☹️ صداے یا اللہ مهمونارو شنیدیم 😣 رفتیم تا بدرقشون کنیم 🏃 مادر سجادے صورتمو بوسید و گفت چی شد عروس گلم پسندیدے پسر مارو😊 با تعجب نگاهش کردم 😳 نمیدونستم چی باید بگم 🙈 که مامان به دادم رسید حاج خانم با یہ بار حرف زدن که نمیشہ انشااللہ چند بار همو ببینن حرف بزنـن بعد☺️ سجادے سرشو انداختہ بود پاییـن 😔 اصـلا انگار آدم دیگہ‌اے شده بود قــرار شد که ما بهشون خبر بدیم که دفہ‌ے بعد کے بیان🤔 بعد از رفتنشون نفس راحتے کشیدم و رفتم سمت اتاق که بوے گل یاس و احساس کردم🌾 نگاهم افتاد به دستہ گلے که با گل یاس سفید و رز قرمز تزئین شده بود 💐 عجب سلیقہ‌اے من و باش دستہ گل شب خواستگاریمم ندیده بودم...😢 شب سختے بود انقد خستہ بودم که حتے به اتفاقات پیش اومده فکر نکردم و خوابیدم😴 صبح که داشتم میرفتم دانشگاه🛣 خدا خدا میکردم امروز کلاسے که با هم داشتیم کنسل بشہ یا اینکہ نیاد نمیتونستم باهاش رو در رو بشم 😅 داشتم وارد دانشگاه میشدم ک یہ نفر صدام کرد سجادے بود بدنم یخ کرد 😰 فقط تو خونہ خودمون شیر بودم خانم محمدی......❓ سرمو برگردوندم 😳 ازم فاصلہ داشت دویید طرفم🏃 نفس راحتے کشید. 😥 سرشو انداخت پاییـݧ و گفت 😞 سلام خانم محمدے صبحتوݧ بخیر 😊 موقعے که باهام حرف میزد سرش  پاییـݧ بود اصـݧ فک نکنم تاحالا چهره‌ے منو دیده باشہ پس چطورے اومده خواستگارے الله و اعلم😶 _سلام صبح شما هم بخیر ایـݧ و گفتم و برگشتم که به راهم ادامہ بدم 🚶 صدام کرد ببخشید خانم محمدے صبر کنید 😑 میخواستم حرف ناتموم دیشب و تموم کنم راستش...من...😑 انقد لفتش داد کہ دوستش از راه رسید (آقای محسنی) پسر پر شر و شور دانشگاه، رفیق صمیمیے سجادے بود اما هر چے سجادے آروم و سر بہ زیر بود محسنی شیطون و حاضر جواب اما در کل پسر خوبے بود رو کرد سمت مـݧ و گفت بہ بہ خانم محمدے روزتون بخیر سجادے چشم غره‌اے براش رفت😠 و از مـݧ عذرخواهے کرد و دست محسنے و گرفت و رفت🚶 خلاصہ که تو دلم کلے به سجادے بدو بیراه گفتم😖 اوݧ از مراسم خواستگارے دیشب که تشریف آورده بود واسہ بازدید از اتاق اینم از الان ☹️ داشتم زیر لب غر میزدم ک دوستم مریم اومد سمتم و گفت بہ بہ  عروس خانم چیه چرا باز دارے غر غر میکنے مثل پیر زنها❓😆 اخمے بهش کردم 😠گفتم علیک سلام بیا بریم بابا کلاسموݧ دیر شد😣 خندید و گفت: اوه اوه اینطور که معلومه دیشب یه اتفاقاتی افتاده. 😂 یارو کچل بود❓زشت بود❓ نکنه چایے رو ریختی رو بنده خدا❓بگو مـݧ طاقت شنیدنشو دارم😂 دستشو گرفتم و گفتم بیا کم حرف بزن تو حالا حالاها احتیاج داری به ایـݧ فکر. تازه اول جوونیتہ 😜 تو راه کلاس قضیہ دیشب و تعریف کردم اونم مثل مـݧ جا خورد 😳 تو کلاس یه نگاه به من میکرد یہ نگاه به سجادے بعد میزد زیر خنده. 😂😂 نفهمیدم کلاس چطورے تموم شد کلا تو فکر دیشب و سجادے و....بودم خدا بگم چیکارت کنه مارو از درس و زندگے انداختے....😒 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
✍سلام بر آنهایے ڪہ از نفس افتادندتا ما ازنفس نیفتیم سلام بر #دلاورانے ڪہ قامت راست ڪردندتا ماقامت خم نڪنیم سلام بر #مجاهدانے ڪہ بہ خاڪ افتاند تا مابہ خاڪ نیفتیم #صبحتون_شهدایی🌷 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 فرازی از وصیتنامه🇮🇷 ◽️همه خواهران دینی خود را سفارش به رعایت #حجـــاب و عفـــاف و حیاء می‌نمایم که اگر این امـــر در جامعـــــه رعایت شود بسیاری از مشکلات معنوی جامعـه حل خواهد شد و در اثر رعایت این امر الهـــــی موجبات خوشنــودی و رضـــای #امـــام_زمـــان(عج) فراهـم و موجبات خشم شیاطین فراهم می‌شود و نتیجه آن رحمت و برکــــات الهــی بر جامعه اسلامی خواهد بود. مدافع حـــــرم #شهید_ابراهیم_خلیلـــــی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
اشتیاق امام برای رسیدن مردم به او.mp3
4.8M
🔊فایل صوتی #کوتاه #امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙صوت ماندگار | وقتی شهیدباقری قسم جلاله میخورد 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#خاطرات_شهید ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ بـےﻫﻮﺵ بودﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ هم ﺗﺮڪﺶ ﺗﻮے ﭘﺎم ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ و خونریزے داشت ؛ ﺣـﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ مےﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ داخل ماشین . هے ﺩﺳﺖ مےﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺯﯾﺮ ﺑﺪﻥ بچہ ﻫﺎ ، ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، مےﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ ... ﺩﺳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ مےﮔﺮﻓﺖ مےڪﺸﯿﺪ ، ﺑﺎﺯ ﻫﻢ نمےﺷﺪ ... با غصّہ ﺯﻝ ﺯﺩ ﺑﻪ ﻣﺎ ڪہ ﺯخمے ﺍﻓﺘﺎﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺭﻭے ﺯﻣﯿﻦ ... ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺳﻮﺍﺭ ﺭﺩ مےﺷﺪﻧﺪ ﺩﻭﯾﺪ ﻃﺮﻓﺸﺎﻥ ... ﮔﻔﺖ : «ﺑﺎﺑﺎ .....! ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯿﺶ ﺗﺮ ﻧﺪﺍﺭﻡ ؛ نمےﺗﻮﻧﻢ ﺍینها ﺭﻭ ﺟﺎبہﺟﺎ ڪﻨﻢ . ﺍﻻﻥ میمیرند ؛ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺎﯾﻦ . » ﭘﺸﺖ ﺗﻮﯾﻮﺗﺎ یڪے یڪے ﺳﺮﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ مےڪﺮﺩ ، ﺩﺳﺖ مےڪﺸﯿﺪ ﺭﻭے ﺳﺮﻣﺎﻥ و مےگفت : ﻧﮕﺎﻩ ڪﻦ .... ﺻﺪﺍﻣﻮ مےﺷﻨﻮے .....؟ ﻣﻨﻢ ، ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺮﺍﺯے .... مےگفت و ﮔﺮیہ مےڪﺮﺩ ..... سردار عشق و علمدار خمینے (ره) فرمانده لشگر امام حسین (ع) #سردار_شهید_حاج_حسین_خرازی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
برهنگے‌بیمارےقرن نامه یکی از هنرپیشگان معروف جهان به دخترش🔻 "... برهنگی بیماری عصر ماست. من پیرمردم و شاید حرفهای خنده‌آور بزنم. اما به گمان من، تن عریان تو باید از آنِ کسی باشد که روح عریانش را دوست می‌داری. بد نیست اگر اندیشه‌ی تو در این باره مال ده سال پیش باشد، مال دوران پوشیدگی. نترس این ده سال تو را پیرتر نخواهد کرد. به هر حال امیدوارم تو آخرین کسی باشی که تبعه‌ی جزیره‌ی لُختی‌ها بشوی..." 📚مسئله حجاب، شهید مطهری، ص13 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 بعد دانشگاه منتظر بودم ڪه سجادے بیاد و حرفشو تموم کنه اما نیومد...😢 پکر و بی حوصلہ رفتم خونہ😩 تارسیدم مامان صدام کرد...🗣 اسماااااا❓ سلام جانم مامان❓ سلام دخترم خستہ نباشے 😘 سلامت باشے ایـن و گفتم رفتم طرف اتاقم مامان دستم و گرفٺ و گفت: کجا؟ چرا لب و لوچت آویزونہ؟ هیچے خستم 😖 آهان اسماء جان مادر سجادے زنگ برگشتم سمتش و گفتم خب❓خب❓😳 مامان با تعجب گفت:چیہ؟ چرا انقد هولے کلے خجالت کشیدم و سرمو انداختم پاییـن 🙈 اخہ مامان که خبر نداشت از حرف ناتموم سجادے...🙊 گفت ڪه پسرش خیلے اصرار داره دوباره با هم حرف بزنید 😊 مظلومانہ داشتم نگاهش میکردم 😕 گفت اونطورے نگاه نکن😄 گفتم که باید با پدرش حرف بزنم😄 إ مامان پس نظر من چے❓ خوب نظرتو رو با همون خب اولے که گفتے فهمیدم دیگہ😉 خندیدم و گونشو بوسیدم 😂😘 و گفتم میشہ قرار بعدیمون بیرون از خونہ باشه؟ چپ چپ نگاهم کرد و گفت:😊 خوبہ والا جوون‌هاے الان دیگہ حیا و خجالت نمیدونـن چیہ ما تا اسم خواستگار و جلوموݧ میاوردن نمیدونستیم کجا قایم بشیم😅 دیگہ چیزے نگفتم ورفتم تو اتاق🚶 شب که بابا اومد مامان باهاش حرف زد👥 مامان اومد اتاقم چهرش ناراحت بود و گفت 😔 اسماء بابات اصـلن راضے به قرار دوباره نیست گفت خوشم نیومده ازشون...😔 از جام بلند شدم و گفتم چے؟ چرااااااا❓ مامان چشماش و گرد کرد و با تعجب گفت❓ شوخے کردم دختر چہ خبرتہ😂 تازه به خودم اومدم لپام قرمز شده بود....🙈 مامان خندید و رفت بہ مادر سجادے خبر بده مثل ایـن ڪه سجادے هم نظرش رو بیرون از خونہ بود🙊 خلاصہ قرارمون شد پنج‌شنبہ 👌 کلے به مامان غر زدم که پنج‌شنبہ مـن باید برم بهشت زهرا ...☹️ اما مامان گفت اونا گفتـݧ و نتونستہ چیزے بگہ...😓 خلاصہ که کلے غر زدم و تو دلم به سجادے بد و بیراه گفتم...😖 دیگہ تا اخر هفتہ تو دانشگاه سجادے دور و ورم نیومد فقط چهارشنبہ که قصد داشتم بعد دانشگاه برم بهشت زهرا بهم گفت اگہ میشہ نرم ...😟 ایـن از کجا میدونست خدا میدونہ هرچے که میگذشت کنجکاوتر میشدم😨 بالاخره پنج شنبہ از راه رسید..... قرار شد سجادے ساعت ۱۰ بیاد دنبالم ساعت ۹/۳۰ بود وایسادم جلوے آینہ خودمو نگاه کردم 😊 اوووووم خوب چے  بپوشم حالااااااا🤔 از کارم خندم گرفت😂 نمیتونستم تصمیم بگیرم همش در کمد و باز و بستہ میکردم 😑 داشت دیر میشد کلافہ شدم و یه مانتو کرمی👗 با یہ روسرے همرنگ مانتوم برداشتم و پوشیدم 👜 ساعت ۹:۵۵ دیقہ شد 😃 ۵ دیقہ بعد سجادے میومد اما مـݧ هنوز مشغول درست کردݧ لبہ‌ے روسریم بودم کہ بازے در میورد😣 از طرفے هم نمیخواستم دیر کنم ساعت ۱۰:۰۰ شد زنگ خونہ بہ صدا دراومد 😱 وااااااے اومد مـݧ هنوز روسریم درست نشده گفتم بیخیال چادرمو سرکردم و با سرعت رفتم جلو در 🏃 تا من و دید اومد جلو با لبخند سلام کرد  و در ماشیـݧ و برام باز کرد 🚗 اولیـݧ بار بود کہ لبخندش و میدیدم🙈 سرم و انداختم پاییـݧ و سلامے کردم و نشستم داخل ماشیـݧ🚗 تو ماشیـݧ هر دوموݧ ساکت بودیم من مشغول ور رفتـݧ با روسریم بودم سجادے هم مشغول رانندگے 🚗 اصـلݧ نمیدونستم کجا داره میره بالاخره روسریم درست شد یہ نفس راحت کشیدم  کہ باعث شد خندش بگیره😂 با اخم نگاش کردم 😑 نگام افتاد بہ یہ پلاک کہ از آیینہ ماشیـݧ آویزوݧ کرده بود 🤔 اما نتونستم روشو بخونم بالاخره به حرف اومد نمیپرسید کجا میریم❓ 😊منتظر بودم خودتوݧ بگید بسیار خوب پس باز هم صبر کنید حرصم داشت درمیومد اما چیزے نگفتم جلوے یہ گل فروشے نگہ داشت و از ماشیـݧ پیاده شد 🌷 از فرصت استفاده کردم پلاک و گرفتم دستم و سعے کردم روشو بخونم یہ سرے اعداد روش نوشتہ اما سر در نمیاوردم تا اومدم ازش عکس بگیرم .. از گل فروشے اومد بیروݧ...💐 هل شدم و گوشے از دستم افتاد...😰😰 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆