فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 بچهها بگردید دوستِ صادق پیدا کنید؛
🎙 حاج حسین یکتا
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷#رمان_عاشقانه_دو_مدافع🇮🇷
#قسمت_پنجاهوپنجم
هوا تقریبا تاریک شده بود، احساس خستگے میکردم بعد از مدتها رفتہ بودم بیروݧ😔
جعبہے کادوها مخصوصا جعبہے بزرگ🎁📦 علے تو دستم سنگینے میکرد.
با زحمت کلید و از تو کیفم پیدا کردم و در و باز کردم
راهرو تاریک بود پلههارو رفتم بالا و در خونہ رو باز کردم، چراغهاے خونہ هم خاموش بود اولش نگراݧ شدم اما بعدش گفتم حتما رفتـݧ خونہے اردلاݧ.😐
کلید چراغو زدم💡
با صداے اردلاݧ از ترس جیغے زدم😵 و جعبہها از دستم افتاد
واااااے نه یہ تولد دیگہ🎉🎊
همہ بودݧ حتے خوانوادهے علے جمع شده بودݧ تا براے مـݧ تولد بگیرݧ
تولد، تولد تولدت مبارک ...😍
باتعجب بہ جمعشوݧ نگاه میکردم کہ اردلاݧ هولم داد سمت مبل و نشوند
همہ اومدݧ بغلم کردݧ و تولدم و تبریک گفتـݧ.🎊
لبخندے نمایشے رو لبم داشتم و ازشوݧ تشکر کردم.🙏
راستش اصلا خوشحال نبودم، اونا میخواستـݧ در نبود علے خوشحالم کـنـݧ اما نمیدونستـݧ با ایـݧ کارشوݧ نبود علے و رو بیشتر احساس میکنم😔
واے چقدر بد بود کہ علے تو اولیـݧ سال تولدم بعد از ازدواجموݧ پیشم نبود. اون شب نبودش و خیلے بیشتر احساس کردم
دوست داشتم زودتر تولد تموم بشہ تا برم تو اتاقم و جعبہے کادوے📦 علے و باز کنم.
زماݧ خیلے دیر میگذشت بالاخره بعد از بریدݧ کیک و باز کردݧ کادوها🎁🎁، خستگی رو بهونہ کردم و رفتم تو اتاقم
نفس راحتے کشیدم و لباسامو عوض کردم
پردهے اتاقو کشیدم و روبروے نور ماه🌙 نشستم، چیزے تا ساعت ۱۰ نمونده بود.
جعبہ رو با دقت و احتیاط گذاشتم جلوم انگار داشتم جعبہے مهمات و جابہجا میکردم😁
آروم درشو باز کردم بوے گلهاے یاس داخل جعبہ خورد تو صورتم.💐
آرامش خاصے بهم دست داد ناخداگاه لبخندے رو صورتم نشست😊
گلها رو کنار زدم یہ جعبہے کوچیکتر هم داخل جعبہ بود
درشو باز کردم یہ زنجیر و پلاک طلا
کہ پلاکش اسم خودم بود و روش با نگیـݧهاے ریز زیادے تزئیـݧ شده بود
خیلے خوشگل بود
گردبند و انداختم تو گردنم خیلے احساس خوبے داشتم😍
چند تا گل یاس از داخل جعبہ برداشتم کہ چشمم خورد بہ یہ کاغذ📄
برش داشتم و بازش کردم یه نامہ بود
"به نام خدا"
سلام اسماء عزیزم ، منو ببخش کہ اولیـݧ سال تولدت پیشت نبودم قسمت ایـݧ بود کہ نباشم ، ولے بہ علے قول بده کہ ناراحت نباشے ، خیلے دوست دارم خانمم 😍❤️.مطمعـݧ باش هر لحظہ بیادتم .
مواظب خودت باش
"قربانت علے"
بغضم گرفت و اشکام جارے شد😭
ساعت ۱۰ بود طبق معمول هرشب، بہ ماه🌙 خیره شده بودم چهرهے و علے و واسہ خودم تجسم میکردم ، اینکہ داره چیکار میکنہ و به چے فکر میکنہ🤔 ولے مطمعـݧ بودم اونم داره بہ ماه نگاه میکنہ.
انقدر خستہ بودم کہ تو هموݧ حالت خوابم برد😴😴
چند وقت گذشت ، مشکل محسنے و مریم هم حل شد و خیلے زود باهم ازدواج کردند.💞
یک ماه از رفتـݧ علے میگذشت اردلاݧ هم دو هفتہاے بود کہ رفتہ بود قرار بود بلافاصلہ بعد از برگشتـݧ علے تدارکات عروسے رو بچینیم☺️
دوره ے علے ۴۵ روزه بود ۱۵روز تا اومدنش مونده بود خیلے خوشحال بودم😍 براے همیـݧ افتادم دنبال کارهام و خریدݧ جهزیہ
دوست داشتم علے هم باشہ و تو انتخاب وسایل خونموݧ نظر بده و "خونموݧ"با گفتـݧ ایـݧ کلمہ یہ حس خوبے بهم دست میداد حس مستقل شدݧ حس تشکیل یہ زندگے واقعے باعلے😍
اصلا هرچیزے کہ اسم علے همراهش بود و با تمام وجودم دوست داشتم❤️
با ذوق سلیقہے خاصے یسرے از وسایل و خریدم
از جلوے مزونهاے لباس عروس👰 رد میشدم چند دیقہ جلوش وایمیسادم نگاه میکردم اما لباس عروس و دیگہ باید باعلے میگرفتم
اوݧ ۱۵روز خیلے دیر میگذشت
واسہ دیدنش روز شمارے میکردم ...🗓
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
| حدیث_حجاب |
امام علی(ع) فرمودند:
{ افضل العباده العفاف }
بالاترین عبادت ها (هم برای مرد؛
هم برای زن)داشتن عفاف است.
📒| منبع: الکافی
#پویش_حجاب_فاطمے
چقدر جملهی روی پیراهن این جوان برام آشناست.
همسن و سالهای من یادشونه. روزی چند بار این جمله #امام رو روی سنگرها میخوندیم "پشتیبان #ولایت_فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد."
حالا آقا #مهدی_ترابی بعد از ٤٠ سال، یک تنه و در میانه میدان نبرد، این جمله رو بهروز رسانی کرد؛ پیراهن سرخت کم از لباس خاکی خط شکنهای جبهه نداره.
خدا قوت خط شکن...
#حاج_حسین_یکتا
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
@ostad_aali110.mp3
2.15M
🔊فایل صوتی #کوتاه
🔰مثل ساروقی باش...🔰
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
👈یکم آبانماه سالروز شهادت مصطفی خمینی(ره)
🔹شهید مصطفی خمینی در رجب سال 1349 هجری قمری، در شهر مقدس قم به دنیا آمد، تحصیلات مقدماتی را در قم گذراند و توانست در سطوح عالی دروس حوزه از محضر آیات بزرگ قم در آن زمان بهره برد؛ بزرگانی چون: مرحوم آیت الله العظمی بروجردی؛ مرحوم آقا سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، و علامه طباطبایی و حضرت امام خمینی.
🔹در بیست و هشت سالگی به درجه اجتهاد نایل آمد و پس از نیل به این مقام، گستره تحقیقات خود را به تفسیر و کلام و فلسفه و عرفان کشاند.
🔹اهتمام و عشق او به علوم رایج و دینی، بدان پایه بود که می توان وی را ـ ورای نسبتش با امام و رویدادهای سیاسی ـ اجتماعی که مربوط به نهضت اسلامی می شود، مورد کاوشهای علمی قرار داد، و به طرح دیدگاههایش در خصوص مسائل فقهی، تفسیری و کلامی پرداخت.
🔹شهید مصطفی خمینی، سیاستمداری آگاه و فقیهی روشن بین بود و به حتم از استوانه های استوار انقلاب تا زمان شهادتش به شمار می رفت. همین ویژگیها و خصایل برجسته بود که وی را امید آینده اسلام می کرد. نام و آثارش، همیشه در فرهنگ غنی اسلام، پرآوازه خواهد بود.
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خلبانی که پیکرش به دستور صدام دو نیم شد
🌷یکم آبان سالگرد شهادت شهید سیدعلی اقبالی دوگاهه
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
May 11
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷
✍حسن آقا هر موقع که روز های آخر هفته به محل می رفتند به بهانه ی جلسه #حلقه_صالحین برای بچه های محل هدیه تهیه می کردند ، اعم از خوراکی،هدیه مادی و... .
ایشون پنجشنه غروب ها در محل جلسه ی حلقه صالحین برگذار می کردند وتا قبل از اذان مغرب همراه با بچه ها قرآن تلاوت می کردند و همینطور آن ها را به حفظ_قرآن تشویق می کردند و موقع اذان مغرب هم نماز_جماعت بر پا می کردند.
✍حسن اقا به این معتقد بودند که تنها راه رسیدن به سعادت ازراه قرآن واهلبیت به دست می آید به همین خاطر بچه هارا به قرائت وحفظ ،قرآن و احادیث ائمه تشویق می کرد.وهدف این بزرگوار از انجام این جلسات همین بود.
#شهید_حسن_رجایی_فر
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷#رمان_عاشقانه_دو_مدافع🇮🇷
#قسمت_پنجاهوششم
واسہ دیدنش روز شمارے میکردم📆
هر روز کہ میگذشت ذوق و شوقم بیشتر میشد هم براے دیدݧ علے عزیزم هم براے عروسیموݧ😍
احساس میکردم هیچ کسے تو دنیا عاشقتر از من و علے نیست اصلا عشق ما زمینے نبود💞 بہ قول علے خدا عشق مارو از قبل تو آسمونا نوشتہ بود همیشہ میگفت: اسماء ما اوݧ دنیا هم باهمیم مـݧ بهت قول میدم
همیشہ وقتے باهاش شوخے میکردم و میگفتم: آهاݧ یعنے تو از حورےهاے بهشتے میگذرے بخاطر مـݧ؟؟😊
از دستم ناراحت میشد و اخم😠 میکرد
اخم کردناشم دوست داشتم
واے کہ چقدر دلتنگش بودم💔
با خودم میگفتم : ایندفعہ کہ بیاد دیگہ نمیزارم بره
مـݧ دیگہ طاقت دوریشو ندارم
چند وقتے کہ نبود ، خیلے کسل و بے حوصلہ شده بودم دست و دلم بہ غذا نمیرفت کلے هم از درسام عقب افتاده بودم😔
حالا کہ داشت میومد سرحال تر شده بودم میدونستم کہ اگہ بیاد و بفهمہ از درسام عقب افتادم ناراحت میشہ
شروع کردم بہ درس خوندݧ📚 و بہ خورد و خوراکم هم خیلے اهمیت میدادم.
تو ایـݧ مدت چند بار زنگ زد
یک هفتہ بہ اومدنش مونده بود قسمم داده بود کہ بہ هیچ وجہ اخبار نگاه نکنم و شایعاتے رو کہ میگـݧ هم باور نکنم
از دانشگاه برگشتم خونہ.
بدوݧ اینکہ لباسهام و عوض کنم نشستم رو مبل کنار بابا
چادرمو در آوردم و بہ لبہے مبل آویزوݧ کردم
بابا داشت اخبار نگاه میکرد📺
بے توجہ بہ اخبار سرم رو بہ مبل تکیہ دادم و چشمام و بستم خستگے رو تو تمام تنم احساس میکردم😞
با شنیدݧ صداے مجرے اخبار چشمام و باز کردم: تکفیرےهاے داعش در مرز حلب..😱
یاد حرف علے افتادم و سعے کردم خودمو با چیز دیگہاے سرگرم کنم
اما نمیشد کہ نمیشد قلبم بہ تپش💓 افتاده بود ایـݧ اخبار لعنتے هم قصد تموم شدݧ نداشت یہ سرے کلمات مثل محاصره و نیروهاے تکفیرے شنیدم اما درست متوجہ نشدم .
چادرمو برداشتم رفتم تو اتاق
بہ علے قول داده بودم تا قبل از ایـݧ کہ بیاد تصویر هموݧ روزے کہ داشت میرفت، با هموݧ لباسهاے نظامیش و بکشم👩🎨
ایـݧ یہ هفتہ رو میتونستم با ایـݧ کار خودمو مشغول کنم
هر روز علاوه بر بقیہ کارهام با ذوق شوق تصویر علے رو هم میکشیدم😍
یک روز بہ اومدنش مونده بود اخریـݧ بارے کہ زنگ زد ۶ روز پیش بود .تاحالا سابقہ نداشت ایـݧ همہ مدت ازش بے خبر بمونم😔
نگراݧ شده بودم اما سعے میکردم بهش فکر نکنم.
اتاقم تمیز و مرتب کردم و با مریم رفتم خرید .دوست داشتم حالا کہ داره میاد با یہ لباس جدید بہ استقبالش برم.👚👖
خریدام رو کردم و یہ دستہ ے بزرگ گل یاس خریدم.
وقتے رسیدم خونہ هوا تقریبا تاریک شده بود گلهارو گذاشتم داخل گلدوݧ روے میزم🌻
فضاے اتاق و بوے گل یاس برداشتہ بود پنجرهے اتاقو باز کردم نسیم خنکے وارد اتاق شد و عطر گلها رو بیشتر تو فضا پخش کرد یاد حرف علے موقع رفتـݧ افتادم. گل یاس داخل کاسہے آب و بو کرد و گفت: اسماء بوے تورو میده.😍
لبخند عمیقے روے لبام نشست 😊
ساعت ۱۰ بود و دیدار آخر مـݧ ماه🌙 و آخریـݧ شب نبودݧ علے
روبروے پنجره نشستم. هوا ابرے بود هرچقدر تلاش کردم نتونستم ماه رو ببینم.
با خودم گفتم: عیبے نداره فردا کہ اومد بهش میگم.
باروݧ نم نم شروع کرد بہ باریدݧ🌧نفس عمیقے کشیدم بوے خاکهایے کہ باروݧ خیسشوݧ کرده بود استشمام کردم
پنجره رو بستم و رو تختم دراز کشیدم🛌 تو ایـݧ یک هفتہ هر شب خوابهاے آشفتہ میدیدم. نفس راحتے کشیدم و با خودم گفتم امشب دیگہ راحت میخوابم😴
تو فکر فردا و اومدݧ علے، و اینکہ وقتے دیدمش میخوام چیکار کنم، چے بگم. بودم کہ چشمام گرم شد و خوابم برد😴😴
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🌷وصیتنامه شهید مدافع حرم
حاج #محمدرضا_زارع_الوانی 🌷
محمد قاسم جان ، پسرم ، چندین سال بود از خداوند می خواستم پسری از ذریه و شیعه حضرت زهرا ( س ) به من بدهد و هر چند زیاد با هم نبودیم ولی بدان همیشه به یادتم و از تو می خواهم به یاد امام و شهدا باشی و به عنوان یک بسیجی ولایی همیشه در مکتب شهادت باشی .
پسر عزیزم از جلسات قرائت قرآن و هیات اهل بیت و روضه غافل نشو که وصیت پیامبر در ثقلین بود .
نسبت به مستمندان ، همسایگان ، اقوام مهربان باش و امورشون رو پیگیر باش .
برای خدا کار کن و فقط نیتت رضای خدا باشد. به مادرت وفا کن.
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 بچهها! آقا آماده باش داده؛
برای مأموریت خودتو آماده کردی؟
🎙 #حاج_حسین_یکتا
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 زلال سخن 🇮🇷
چند عمل ساده براي
چند صد برابر كردن ثواب نمازها
❶ «اذان و اقامه»
باعث ميشود دو صف از فرشتگان،
پشت سر مومن نماز بخوانند.
(ثواب الاعمال صدوق ص٧٢)
❷ «ركوع كامل»
باعث نداشتن وحشت قبر ميشود.
(ثواب الاعمال صدوق ص٧٣)
❸ «انگشتر عقيق»
دو ركعت نماز با عقيق معادل هزار ركعت
بدون آن است.
(عدة الداعي ابن فهدحلي ص٢٢٠)
❹ «مسواك زدن»
دو ركعت نماز با مسواك بهتر از هفتادركعت
نماز بدون مسواك است.
(من لايحضره الفقيه صدوق)
❺ «خواندن سوره قدر»
خواندن سوره قدر در يكي از نمازها
باعث آمرزش گناهان ميشود.
(ثواب الاعمال ص٢٦٧)
❻ «استنشاق و مزه مزه در وضو»
باعث آمرزش و غلبه بر شيطان است.
(ثواب الاعمال صدوق ص٤٣)
❼«عطر»
باعث ميشود ثواب نماز هفتاد برابر شود.
(ثواب الاعمال ص١٢٠)
❽ «تسبيحات حضرت زهراء س»
بهتر از هزار ركعت نماز نزد حضرت صادق
(عليه السلام) است.
فلاح السائل ص١٥٥
📙 مواعظ العددیه
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷
وقتی اسیری گرفته می شد ، هاشمی رفتاری کاملا انسانی با او داشت و هرگز اجازه تعرض به اسیر را نمی داد و می گفت ،
باید با اسیر جنگی رفتاری علوی داشته باشیم .
او برای اسیران شعر می خواند و از اشتباهات صدام و خوبی های انقلاب و امام می گفت .
خودش آنها را نظافت می کرد ، سرهایشان را می تراشید ، به عیادت اسیران زخمی می رفت ، در واقع انقلابی در دل آنها به وجود می آورد که او را خیلی دوست داشتند.....
#شهیدسیدمجتبی_هاشمی
📕 امام سجاد و شهدا
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
هدایت شده از 🌷به یاد شهدا🌷
🔸شهید مهدی زین الدین :
🌹هر گاه شب جمعه #شهدا را یاد کردید، آنها شما را نزد "اباعبدالله" (ع) یاد میکنند.
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
👆
✳️یک دلیل از هفت #دلیل_عقلی_حجاب از گفته های آیت الله سید ابوالحسن مهدوی:
🔸حفظ هویت ملی در مقابل تهاجم دشمن
#پویش_حجاب_فاطمے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
هدایت شده از 🌷به یاد شهدا🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕تشنه ی دیدار 💕:
وقت آن است کمی تشنه لب آب شویم
روبه خورشید نماییم و چومهتاب شویم
دست بر سینه گذارید سلامی بدهیم
تا شب جمعه همه زائر ارباب شویم
السلام علیک یااباعبدالله الحسین
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷#رمان_عاشقانه_دو_مدافع🇮🇷
#قسمت_پنجاهوهفتم
نزدیک اذاݧ صبح با صداے جیغ بلندے😵 از خواب بیدار شدم. تمام تنم عرق کرده بود و صورتم خیس خیس بود معلوم بود تو خواب گریہ کردم😭😭
نمیدونستم چہ خوابے💤 دیدم ولے دائم اسم علے و صدا میکردم ماماݧ و بابا با سرعت اومدݧ تو اتاق
ماماݧ تکونم میداد و صدام میکرد نمیتونستم جواب بدم😑 فقط اسم علے رو میبردم .
بابا یہ لیواݧ آب آورد و میپاشید رو صورتم یه دفعہ بہ خودم اومدم ماماݧ از نگرانے رو صورتش قطرات اشک😢 بود و بابا هم کلے عرق کرده بود😥
ماماݧ دستم رو گرفت: اسماء مادر باز هم خواب دیدی⁉️
سرم و بہ نشونہے تایید تکوݧ دادم و نفس عمیقے کشیدم.
صداے اذاݧ🍃 تو خونہ پخش شد.
بلند شدم آبے بہ دست و صورتم زدم و وضو گرفتم.
باروݧ نم نم دیشب شدید شده بود ورعد و برق هم همراهش بود⛈⛈
چادر نمازم رو سر کردم و نمازم و خوندم🍃 بعد از نماز مثل علے تسبیحات حضرت زهرا رو با دست گفتم
باروݧ همینطور شدیدتر میشد و صداے رعد و برقم بیشتر ⛈⛈
دستم و بردم سمت گردنم و گردنبندے کہ علے برام گرفتہ بود گرفتم دستم و نگاهش کردم
یکدفعہ بغضم گرفت و شروع کردم بہ گریہ کردݧ😭
گوشیم زنگ خورد📱 اشکهام و پاک کردم و گوشیمو برداشتم یعنے کے میتونست باشہ ایـݧ موقع صبح⁉️
حتما علے
گوشے و سریع جواب دادم!!!📲
الو؟؟
الو سلام بفرمایید
سلام خوبے اسماء ؟؟ اردلانم
إ سلام داداش ممنونم شما خوبید❓
چرا صداتوݧ گرفتہ❓❓
هیچے یکم سرماخوردم زنگ زدم بگم مـݧ با علے یکے دو ساعت دیگہ پرواز داریم بہ سمت تهراݧ🛫
إ شما هم میاید؟؟ الاݧ کجایید⁉️
آره ایندفعہ زودتر برمیگردم. الاݧ دمشقیم
علے خودش کجاست چرا زنگ نزد؟؟
علے نمیتونہ حرف بزنہ فعلا مــݧ باید برم خدافظ✋
مواظب خودتوݧ باشید خدافظ
پوووفے کردم و گوشے و انداختم رو تخت🛏
بہ انگشتر عقیقے💍 کہ اردلاݧ براموݧ از سوریہ آورده بود نگاه کردم
خیلے دوسش داشتم چوݧ علے خیلے دوسش داشت😍
ساعت ۶ بود یک ساعتے خوابیدم😴
وقتے بیدار شدم صبحونم و خوردم و لباسهاے جدیدے رو کہ دیشب آماده کرده بودم و پوشیدم یکم بہ خودم رسیدم و روسریمو بہ سبک لبنانے بستم🙂
یکمے از عطر علے و زدم و حلقم و تو دستم چرخوندم و از انگشتم در آوردم.
پشتش و رو کہ اسم خودم و علے وتاریخ عقدموݧ تو حرم و نوشتہ بودیم نگاه کردم، لبخندے زدم و بوسیدمش☺️😘 و دوباره دستم کردم
تصویرے رو کہ کشیده بودم و لولہ کرده بودم و با پاپیوݧ بستمش🎀
اردلاݧ دوباره زنگ زد و گفت کہ بریم خونہے علی اینا میاݧ اونجا.
گلهاے یاسو از تو گلدون برداشتم.
چادرم رو سر کردم و تو آینہ نگاه کردم
الاݧ علے منو میدید دستش و میذاشت رو قلبش و میگفت: اسماء واے قلبم
خندیدم و از اتاق خارج شدم💓
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
هدایت شده از 🌷به یاد شهدا🌷
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷
ظهور اتفاق می افتد !! ،
ولی مهم این است که ، ما کجای این ظهور باشیم !؟.....
#شهیدمصطفی_احمدی_روشن
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆