eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
680 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
در نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه.روز سوم وقتی خواست از خانه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت. می گفت : مثل ارباب همه جا را مثل دود می دیدم. اینقدر حال من بد شد که نمی توانستم روی پای خودم بایستم. از آن روز بیشتر از قبل مفهوم و و علیه السلام را فهمید. 🌷 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
﷽ 🚫شایعه: سوغاتی قالیباف برای بشار اسد از ایران: ۷۲ میلیون دلار نقد! صفحه شمارش معکوس که بعضی اخبار محرمانه درون حکومت را منتشر می‌کند، نوشته: محمدباقر قالیباف، رئیس شورای اسلامی، در سفر به سوریه، سوغاتی ویژه‌ای برای بشار اسد، قصاب دمشق داشت: ۷۲ میلیون دلار پول نقد! این مبلغ به طور نقدی، چند روز پیش از سفر قالیباف و با هماهنگی و همکاری بیت رهبری، از منابع صندوق بازنشستگی کشوری و صندوق ذخیره فرهنگیان در اختیار تیم همراه قالیباف قرار گرفت و در چندین چمدان در هواپیمای همراه با رئیس مجلس به منتقل شد. یک نامه که شخصا توسط سیدعلی خامنه‌ای خطاب به بشار اسد نوشته شده نیز همراه با این پول‌ها، در دیدار روز چهارشنبه قالیباف با اسد به او تحویل داده شد. ❇️پاسخ: 1️⃣جالب است که سایت ها و کانال هایی که همواره چنین ادعاهای کذبی را منتشر میکنند، هیچ گاه خودشون را موظف نمی‌دانند که در برابر ادعاهای خود مستندی را ارائه نمایند! 2️⃣جالبتر اینکه در اينجا برای تحریک بیشتر مخاطب، از صندوق بازنشستگی و ذخیره فرهنگیان اسم می‌برند! اینها از یک طرف مدعی هستند که نهادهای زیر نظر رهبری ثروت مملکت را غارت می‌کنند و از طرفی دیگر رهبری را نیازمند این صندوق ها معرفی می‌کنند. ضرب المثل دروغگو کم حافظه است، اینجا مصداق پیدا میکنه! 3️⃣چند سؤال: آیا پولها حتماً باید توسط قالیباف آنهم بصورت چمدانی! منتقل میشد و هیچ راه دیگه ای وجود نداشت؟ ماجرای نامه چی؟ آیا نمیشد زبانی پیام رهبری را منتقل کند؟ ظاهراً اینها از همه مسائل محرمانه و پشت پرده خبر دارند! پس چرا از محتوای نامه چیزی منتشر نکردن؟! 4️⃣امروزه راحت ترین کار اینه که گوشی را دستت بگیری و توهمات خودت رو بدون ارائه هیچگونه سند و مدرکی به عنوان اخبار پشت پرده و محرمانه منتشر کنی!!! 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
عشق ذوالفقاری 💚 سعی کنید سکوت شما بیشتر از حرف زدن باشد 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
می گویند سری را که درد نمی کند دستمال نمی بندند🤕 ولی سر من دردمی کند برای سربندی که نام مقدس تو روی آن حک شده باشد و چادری که هیچگاه از سره زینب و اولاداباعبدالله نیفتاد "یا حسین"🏴 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :0⃣2⃣ انگار دو تا کفگیر داغ گذاشته بودند روی گونه هایم. سرم را پایین انداختم و رفتم توی اتاق. خدیجه تعارف کرد صمد بیاید تو. تا او آمد، من از اتاق بیرون رفتم. خجالت می کشیدم پیش برادرم با صمد حرف بزنم یا توی اتاقی که او نشسته، بنشینم. صمد یک ساعت ماند و با برادرم و خدیجه حرف زد. وقتی از دیدن من ناامید شد، بلند شد، خداحافظی کرد برود. توی ایوان من را دید و با لحن کنایه آمیزی گفت: «ببخشید مزاحم شدم. خیلی زحمت دادم. به حاج آقا و شیرین جان سلام برسانید.» بعد خداحافظی کرد و رفت. خدیجه صدایم کرد و گفت: «قدم! باز که گند زدی. چرا نیامدی تو. بیچاره! ببین برایت چی آورده.» و به چمدانی که دستش بود اشاره کرد و گفت: «دیوانه! این را برای تو آورده.» آن قدر از دیدن صمد دستپاچه شده بودم که اصلاً چمدان را دستش ندیده بودم. خدیجه دستم را گرفت و با هم به یکی از اتاق های تو در تویمان رفتیم. درِ اتاق را از تو چفت کردیم و درِ چمدان را باز کردیم. صمد عکس بزرگی از خودش را چسبانده بود توی درِ داخلی چمدان و دورتادورش را چسب کاری کرده بود. با دیدن عکس، من و خدیجه زدیم زیر خنده. چمدان پر از لباس و پارچه بود. لابه لای لباس ها هم چند تا صابون عطری عروس گذاشته بود تا همه چیز بوی خوب بگیرد. ادامه دارد...✒️ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
9.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ آنچه از نمی دانید ✅ این شهروند اصیل کانادایی چند سال در خاورمیانه بودند و حالا برگشتند به کانادا و مقایسه ای بین و بر طبق تجربیات خود کرده اند که شنیدنی است. 💬
●پارچه لباس پلنگي خريده بود. به يڪي از خياط ها داد وگفٺ: يڪ دســٺ ُ لباس ڪردي برايم بدوز. روز بعد لباس را تحويل گرفٺ وپوشــيد. بسيار زيبا شده بود. از مقر گروه خارج شد. ساعتے بعد برگشت. با لباس سربازي!پرسيدم: لباست ڪو!؟ ●گفت: يڪے از بچه هاي ڪرد از لباس من خوشش آمد. من هم هديه دادم به او! ســاعٺش را هم به يڪ شخص ديگرداده بود. آن شخص ساعٺ را پرسيده بود و ابراهيـم ساعت را به او بخشيده بود! اين كارهاے ساده باعث شد بسيارے از ڪردهــای محلے مجذوب اخلاق ابراهيم شــوند و به گروه اندرزگو ملحق شــوند. 📚سلام بر ابراهیـم،جلــد1 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✫⇠قسمت :1⃣2⃣ لباس ها هم با سلیقه تمام تا شده بود. خدیجه سر شوخی را باز کرد و گفت: «کوفتت بشود قدم، خوش به حالت. چقدر دوستت دارد.» ایمان، که دنبالمان آمده بود، به در می کوبید. با هول از جا بلند شدم و گفتم: «خدیجه! بیا چمدان را یک جایی قایم کنیم.» خدیجه تعجب کرد: «چرا قایم کنیم؟!» خجالت می کشیدم ایمان چمدان را ببیند. گفتم: «اگر ایمان عکس صمد را ببیند، فکر می کند من هم به او عکس داده ام.» ایمان دوباره به در کوبید و گفت: «چرا در را بسته اید؟! باز کنید ببینم.» با خدیجه سعی کردیم عکس را بکَنیم، نشد. انگار صمد زیر عکس هم چسب زده بود که به این راحتی کنده نمی شد. خدیجه به شوخی گفت: «ببین انگار چسب دوقلو زده به این عکس. چقدر از خودش متشکر است.» ایمان، چنان به در می کوبید که در می خواست از جا بکند. دیدیم چاره ای نیست و عکس را به هیچ شکلی نمی توانیم بکنیم. درِ چمدان را بستیم و زیر رختخواب هایی که گوشه اتاق و روی هم چیده شده بود، قایمش کردیم. خدیجه در را به روی ایمان باز کرد. ایمان که شستش خبردار شده بود کاسه ای زیر نیم کاسه است، اول با نگاه اتاق را وارسی کرد و بعد گفت: «پس کو چمدان. صمد برای قدم چی آورده بود؟!» ادامه دارد... 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
●می دانستم که حسین شهید شده است. محمدرضا که تازه از اندیمشک به خانه آمده بود به من گفت: مادر، می خواهم شما را به معراج شهدا ببرم تا پیکر حسین را ببینید. با هم رفتیم. در آنجا به طوری که اشک در چشمانم حلقه زده بود، صورت حسین را بوسیدم. ●کنار قبری که حسین را به خاک سپردیم، قبر خالی بود. محمد رضا با دست به آن اشاره کرد و گفت: چند روز دیگر شهیدش می آید. در همان مراسم، از همه دوستان و آشنایان حلالیت طلبید و هنگام رفتن به من گفت: مادر مرا حلال می کنی؟ گفتم: تو به من بدی نکرده ای که بخواهم حلالت کنم. گفت: نه، این طوری نمی شود، بگو از صمیم قلب حلالت می کنم. من هم گفتم: حلال ِ حلال. ‌●چند روز بعد، شهید آن قبر را آوردند. خودش بود؛ محمد رضا را همانجا به خاک سپردیم. ‌‌✍روای: مادر شهید 📎پ ن :شهیدسیدمحمدرضا دستواره قائم مقام لشکر۲۷محمدرسول الله «ص» 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
﷽ ⛔️شبهه: عجب شیرتوشیریه👇 محمدعلی نجفی، فساد سازمان قضائی نیروهای مسلح را افشا کرد! پس از افشاگری‌های انجام‌شده مبنی بر اینکه «محمدعلی نجفی» شهردار اسبق تهران برای کاهش فشار نهادهای اطلاعاتی تهدید کرده که نقش «میترا استاد» همسر سابقش را فاش می‌کند، ابراهیم رئیسی رئیس دستگاه قضایی ناچار به واکنش شد. محمدعلی نجفی تهدید کرده بود رابطه جنسی میترا استاد همسر سابق خود با «غلامعباس ترکی» دادستان نظامی تهران را فاش می کند؛ این افشاگری باعث بحران در سازمان قضایی نیروهای مسلح شده .... (خلاصه شده) ❇️پاسخ : در تیرماه 1399 شایعه فوق در فضای مجازی و سایتهای ضد انقلاب بدون ارائه هیچ منبع قابل اعتمادی منتشر شد. این درحالی بود که مجازات اعدام محمدعلی نجفی، با گذشت اولیای دم میترا استاد منتفی شد. 👈 وکیل مدافع محمدعلی نجفی با اشاره به انتشار خبری مبنی بر «تهدید به افشاگری در صورت صدور حکم اعدام» گفت که گذشت اولیای دم میترا استاد و منتفی شدن قصاص، جعلی بودن این خبر را نشان می‌دهد. 🔹حمیدرضا گودرزی در گفت‌وگو با ایسنا با بیان اینکه ساعتی قبل از زندان اوین با موکلم محمدعلی نجفی تماسی داشتم، اظهار کرد: از روز گذشته در فضای مجازی مطالبی موهوم و دروغین و مجعول از طرف موکلم عنوان شده که مدعی شده بودند "چنانچه مجازات اعدام برایم رقم بزنند جرایم رخ داده توسط برخی از افراد را در مورد همسرم با مستندات ارائه می‌کنم" که اینک با تکذیب این خبر جعلی و ساختگی به اطلاع عموم می رساند همین که با گذشت اولیای دم خانم میترا استاد موضوع مجازات قصاص موکلم منتفی شده و پرونده از جهت مجازات‌های حبس در دیوان عالی مطرح رسیدگی است؛ به خوبی نشان می‌دهد که مجازات و اعدام به طور کلی در پرونده منتفی شده و به خودی خود این موضوع جعلی و دروغین بودن خبر را نشان می‌دهد. 🔹 وی افزود: مراتب را در راستای به حقوق عمومی و حفظ حقوق افرادی که از آنها به ناحق در این خبر جعلی نامبرده شده است اعلام می دارم و مراتب تکذیب و جعلیت خبر را به اطلاع عموم می رسانم. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
; راه علی‌اکبر را انتخاب کرده‌ام و عشق حسین است که مرا به این سو می‌کشاند؛ تاآنجا که بتوانم در جبهه می‌مانم، دنیای اینجا فرق دارد! 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
دختر دانشجو از استادش [شهید دیالمه] سوالی می‌پرسد شهید دیالمه سرش را پایین می‌اندازد و جواب می‌دهد ... دختر دانشجو عصبانی می‌شود و می‌گوید: مگر تو استاد ما نیستی؟! چرا نگاهم نمی‌ڪنی؟! شهید دیالمه گفت: اگر به تو نگاه ڪنم، اونی ڪه باید نگاهم ڪنه، دیگه نگاهم نمی‌ڪنه ...!(: 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆