🇮🇷 #دختر_شینا 🇮🇷
✫⇠قسمت :8⃣8⃣
#فصل_دهم
حیف که نگفت بچه دختر است. فکر کرد من ناراحت می شوم.»
بلند شد و رفت بالای سر خدیجه که پایین کرسی خوابیده بود. گفت: «خدیجه من حالش چطور است؟!»
گفتم: «کمی سرما خورده. دارویش را دادم. تازه خوابیده.»
صمد نشست بالای سر خدیجه و یک ربعِ تمام، موهای خدیجه را نوازش کرد و آرام آرام برایش لالایی خواند.
فردا صبح زود صمد از خواب بیدار شد و گفت: «می خواهم امروز برای دخترم مهمانی بگیرم.»
خودش رفت و پدر و مادر، خواهرها و برادرها، و چند تا از فامیل های نزدیک را دعوت کرد. بعد آمد و آستین ها را بالا زد. وسط حیاط اجاقی به پا کرد. مادر و خواهرها و زن برادرهایم به کمکش رفتند.
هر چند، یک وقت می آمد توی اتاق تا سری به من بزند می گفت: «قدم! کاش حالت خوب بود و می آمدی کنار دستم می ایستادی. بدون تو آشپزی صفایی ندارد.» هوا سرد بود. دورتادور حیاط کوچکمان پر از برف شده بود. پارو را برداشت و برف ها را پارو کرد یک گوشه. برف ها کومه شد کنار دستشویی، گوشه حیاط.
ادامه دارد...✒️
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 شهداي غواص...
🗓روايت #حجت_الاسلام_جوشقانيان از حال و هواي غواصان شهيد
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
꧁ ༒با اندیشمندان اسلامی ༒꧁
❁استاد رحیم پور ازغدی:
✭✧اگر اسلام به زن می گوید حجاب داشته باشید میخواهد زن در جامعه حضور
داشته باشد،البته حضور انسانی نه حضور مونث .✧✭
#پویش_حجاب_فاطمی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #دختر_شینا 🇮🇷
✫⇠قسمت :9⃣8⃣
#فصل_دهم
به بهانه اینکه سردش شده بود آمد توی اتاق. زیر کرسی نشست. دستش را گذاشت زیر لحاف تا گرم شود. کمی بعد گرمِ تعریف شد. از کارش گفت، از دوستانش، از اتفاقاتی که توی هفته برایش افتاده بود. خدیجه را خوابانده بودم سمت راستم، و بچه هم طرف دیگرم بود. گاهی به این شیر می دادم و گاهی دستمال خیس روی پیشانی خدیجه می گذاشتم. یک دفعه ساکت شد و رفت توی فکر و گفت: «خیلی اذیتت کردم. من را حلال کن. از وقتی با من ازدواج کردی، یک آب خوش از گلویت پایین نرفته. اگر مرا نبخشی، آن دنیا جواب خدا را چطور بدهم.»
اشک توی چشم هایم جمع شد. گفتم: «چه حرف ها می زنی!»
گفت: «اگر تو مرا نبخشی، فردای قیامت روسیاهِ روسیاهم.»
گفتم: «چرا نبخشم؟!»
دستش را از زیر لحاف دراز کرد و دستم را گرفت. دست هایش هنوز سرد بود. گفت: «تو الان به کمک من احتیاج داری. اما می بینی نمی توانم پیشت باشم. انقلاب تازه پیروز شده. اوضاع مملکت درست و حسابی سر و سامان نگرفته. کلی کار هست که باید انجام بدهیم. اگر بمانم پیش تو، کسی نیست کارها را به سرانجام برساند. اگر هم بروم، دلم پیش تو می ماند.»
ادامه دارد...✒️
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🏴 فرا رسیدن سالروز شهادت غریب الغربا حضرت علی بن موسی الرضا (ع) تسلیت باد
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
﷽
🚫شایعه:
امامزاده سیار برای ترویج جهل و خرافات در مناطق دورافتاده و روستایی سال ۱۴۰۰
کتابخانه سیار برای ترویج علم و فرهنگ در مناطق دورافتاده و روستایی سال ۱۳۵۰
❇️پاسخ:
1️⃣موردی به نام امامزاده سیار نداریم و با مبانی عقلی و مذهبی نیز همخوانی ندارد!
تصویر مربوط به انتقال ضریح جدید امامزاده ای در مازندران است که طبق مستندات،این امامزاده با ۱۴ واسطه به امام سجاد (ع) منتسب است.
http://shayeaat.ir/post/357/
2️⃣تصویر دوم مربوط به یک کتابخانه سیار عشایری در سال ۴۹ است، لازم به ذکر است که آموزش عشایر قبل از انقلاب با همت و تلاش بزرگمردان عشایرزاده ای همچون محمد بهمن بیگی انجام میشد
https://www.irna.ir/news/84315908/
رژیم پهلوی که مدعی گسترش سواد و بسط آموزش در سطح کشور بود در این حوزه موفقیت چندانی کسب نکرد و نتیجه آن چیزی جز عقبماندگی نبود. بنابر آمار موجود، در پایان عمر این رژیم، 68 در صد از بزرگسالان هنوز در بیسوادی به سر میبرند و کمتر از 40 درصد از کودکان توانستند دوران دبستان را طی کنند.
https://irdc.ir/fa/news/5233/
✅رئیس سازمان نهضت سواد آموزی می گوید: در گروه سنی ۱۵ سال و بالاتر سال ۱۳۵۷ که سال پیروزی انقلاب اسلامی است ایران ۳۶ درصد باسواد داشته و میانگین جهانی ۶۹ درصد بوده است در حالیکه طبق آخرین سرشماری که سال ۹۵ صورت گرفت و گزارش جهانی ۲۰۱۶، این نرخ در ایران به ۸۶ درصد رسیده است و در جهان ۸۲.۲ است.
https://seraj24.ir/fa/news-details/181152/
#پاسخ_به_شبهات
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
هدایت شده از 🌷به یاد شهدا🌷
🔸شهید مهدی زین الدین :
🌹هر گاه شب جمعه #شهدا را یاد کردید، آنها شما را نزد "اباعبدالله" (ع) یاد میکنند.
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🍃🌺 فرازی از وصیت نامہ ✨
🍃🌺 شهید مسعود عسگرے ✨
✨ اے خواهرم ؛🧕✨
✨آنچه که بیش از سرخے خون من 🍃🌺
✨ استعمار را میترساند ،
✨ سیاهے چادر توست . ✨
✨پس در حفظِ حجابـ✨ـت 🍃🌺
✨زینب گونہ باش . 🍃🌺
#پویش_حجاب_فاطمے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
سلام حضرت مهدی جان❣️
سلام عزیز دلم امام زمانم❣️
سلام ای همه هَستیَم، تمام دلم
سلام ای که به نامت،سرشته آب و گلم
سلام حضرت دل❤️بر، بیا و رحمی کن
به پاسخے بنوازی تو قلب مشتعلم
امام خوب زمانم هر کجا هستید
با هزاران عشق و ارادت سلام
السّلامُ عَلَيْكَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْک یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
اللهم عجل لولیک الفرج
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔴 علامه تر از علامه ‼️
❣ عزیزانی که میخواهند کج فهمی ناصواب برخی دوستان در موضوع واکسن را به پای روحانیت عزیز بنویسند در کنار گفتار و رفتار حضرت ماه (رهبر حکیم انقلاب) سیره ی عملی علامه ذوفنون حضرت آیت الله حسن زاده آملی (ره) را هم ببینند....
#روحشان_قرین_رحمت
🔹البته هیچ بعید نیست از علامه علامه ترها هم پیدا شوند و واکسن زدن حضرت علامه را هم را به حساب تقیه!، اصرار پزشک، نفوذ و .... بذارن و یا فوت معظم له در سن ۹۳ سالگی به پای واکسن بگذارد 😊 ؛ به سبک و توصیه استاد فاضل ام جناب حجت الاسلام شهاب مرادی پیشنهادم این است با این دوستان غافل کمتر معاشرت فرمایید و بحث نکنید....
🖌 #محمدصادق_سلطانزاده_بشرویه
#پاسخ_به_شبهات
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
شهید سردار حسن ترک:
کلید تمام مصائب و مشکلات
در ذکر خدا و هدیۀ صلوات
به مُحَمّد و آل مُحَمّد است
#اللهمصلیعلیمحمدوآلمحمدﷺ
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استادعالی🎥
🌺درود خدا بر زنان محجبه ای که
با حجاب خودشون، لحظه لحظه در عبادتند...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#پویش_حجاب_فاطمے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #دختر_شینا 🇮🇷
✫⇠قسمت :0⃣9⃣
#فصل_دهم
گفتم: «ناراحت من نباش. اینجا کلی دوست و آشنا، و خواهر و برادر دارم که کمکم کنند. خدا شیرین جان را از ما نگیرد. اگر او نبود، خیلی وقت پیش از پا درآمده بودم. تو آن طور که دوست داری به کارت برس و خدمت کن.»
دستم را فشار داد. سرش را که بالا گرفت، دیدم چشم هایش سرخ شده. هر وقت خیلی ناراحت می شد، چشم هایش این طور می شد. هر چند این حالتش را دوست داشتم، اما هیچ دلم نمی خواست ناراحتی اش را ببینم. من هم دستش را فشار دادم و گفتم: «دیگر خوب نیست. بلند شو برو. الان همه فکر می کنند با هم دعوایمان شده.»
خواهرم پشت پنجره ایستاده بود. به شیشه اتاق زد. صمد هول شد. زود دستم را رها کرد. خجالت کشید. سرخ شد. خواهرم هم خجالت کشید، سرش را پایین انداخت و گفت: «آقا صمد شیرین جان می خواهد برنج دم کند. می آیید سر دیگ را بگیریم؟»
بلند شد برود. جلوی در که رسید، برگشت و نگاهم کرد و گفت: «حرف هایت از صمیم دل بود؟»
خندیدم و گفتم: «آره، خیالت راحت.»
ظهر شده بود. اتاق کوچک مان پر از مهمان بود. یکی سفره می انداخت و آن یکی نان و ماست و ترشی وسط سفره می گذاشت.
ادامه دارد...✒
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت نادری که کابوس آمریکا شد
🔹۱۶ مهر را به یاد رشادتهای نادر مهدوی، شیرمردی که با همرزمانش کابوس آمریکاییها شد، روز نیروی دریایی نام نهادند. یاد نادر با هر موج در خلیج فارس باز طنینانداز میشود.
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #دختر_شینا 🇮🇷
✫⇠قسمت :1⃣9⃣
#فصل_دهم
صمد داشت استکان ها را از جلوی مهمان ها جمع می کرد. دو تا استکان توی هم رفته بود و جدا نمی شد. همان طور که سعی می کرد استکان ها را از داخل هم دربیاورد، یکی از آن ها شکست و دستش را برید. شیرین جان دوید و دستمال آورد و دستش را بست. توی این هیر و ویری شوهرخواهرم سراسیمه توی اتاق آمد و گفت: «گرجی بدجوری خون دماغ شده. نیم ساعت است خونِ دماغش بند نمی آید.»
چند وقتی بود صمد ژیان خریده بود. سوییچ را از روی طاقچه برداشت و گفت: «برو آماده اش کن، ببریمش دکتر.»
بعد رو به من کرد و گفت: «شما ناهارتان را بخورید.»
سفره را که انداختند و ناهار را آوردند، یک دفعه بغضم ترکید. سرم را زیر لحاف بردم و دور از چشم همه زدم زیر گریه. دلم می خواست صمد خودش پیش مهمان هایش بود و از آن ها پذیرایی می کرد. با خودم فکر کردم چرا باید همه چیز دست به دست هم بدهد تا صمد از مهمانی دخترش جا بماند.
وقتی ناهار را کشیدند و همه مشغول غذا خوردن شدند و صدای قاشق ها که به بشقاب های چینی می خورد، بلند شد، دختر خواهرم توی اتاق آمد و کنارم نشست و در گوشم گفت: «خاله! آقا صمد با مامان و بابایم رفتند رزن. گفت به شما بگویم نگران نشوید.»
ادامه دارد...✒️
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 فرازی از وصیتنامه 🇮🇷
بنده حقیر، حسین همدانی، شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف میکنم که وظایف خودم را به خوبی انجام ندادم و بعضی موقعها این نفس سرکش سراغ من میآمد و مرا گول میزد، وسوسه میشدم، نق میزدم، در درونم اعتراض ایجاد میشد اما خدا مرا کمک میکرد، متوجه میشدم، پشیمان میشدم، توبه میکردم و از خدا طلب عفو و بخشش میکردم و مرا میپذیرفت و این اواخر هم خیلی دلم هوای رفتن کرده بود. خدا کند که در موقع جان دادن راضی باشد خدای مهربان و خودم به رحمت او امیدوار هستم نه به عملکرد خودم.
#سردارحاج_حسین_همدانی
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
﷽
دروغسازی ایران اینترنشنال اینبار پس از فوت مهرآوران
🔹پس از انتشار خبر فوت عزتالله مهرآوران برخی رسانههای ضدانقلاب مدعی شدند که وی دو دز واکسن برکت دریافت کرده بود.
🔹اما هژیر مهرآوران، پسر مرحوم به خبرنگار فارس گفت: پدرم واکسن سینوفارم دریافت کرده بود.
🔹تصاویر واکسیناسیون هنرمندان پیشکسوت نیز نشان میدهد که او در تاریخ ۹ خرداد دز اول را دریافت کرده در صورتی که واکسن برکت، مجوز واکسناسیون را هنوز دریافت نکرده بود.
🔹همچنین یک عضو گروه دارویی برکت هم گفته که نام مهرآوران در لیست افراد داوطلب در مرحله کارآزمایی بالینی هم وجود ندارد.
#پاسخ_به_شبهات
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است...
حاج حسین یکتا از یک خانم ارمنی و ارادتش به شهدا میگوید...
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدیو
#استاد_علی_تقوی
*امــر بــه معـــروف یعنی* 👇
*صدای گناه درنیاد* 🚫
*زشتی گناه علنی نشه* ⛔
#پویش_حجاب_فاطمے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #دختر_شینا 🇮🇷
✫⇠قسمت :2⃣9⃣
#فصل_دهم
مهمان ها ناهارشان را خوردند. چای بعد از ناهار را هم آوردند. خواهرها و زن داداش هایم رفتند و ظرف ها را شستند. اما صمد نیامد.
عصر شد. مهمان ها میوه و شیرینی شان را هم خوردند. باز هم صمد نیامد. حاج آقایم بچه را بغل گرفت. اذان و اقامه را در گوشش گفت. اسمش را گذاشت، معصومه و توی هر دو گوشش اسمش را صدا زد.
هوا کم کم داشت تاریک می شد، مهمان ها بلند شدند، خداحافظی کردند و رفتند.
شب شد. همه رفته بودند. شیرین جان و خدیجه پیشم ماندند. شیرین جان شام مرا آماده کرد. خدیجه سفره را انداخته بود که در باز شد و شوهرخواهر و خواهرم آمدند. صمد با آن ها نبود. با نگرانی پرسیدم: «پس صمد کو؟!»
خواهرم کنارم نشست. حالش خوب شده بود. شوهرخواهرم گفت: «ظهر از اینجا رفتیم رزن. دکتر نبود. آقا صمد خیلی به زحمت افتاد. ما را برد بیمارستان همدان. دکتر با چند تا آمپول و قرص خونِ دماغِ گرجی را بند آورد. عصر شده بود. خواستیم برگردیم، آقا صمد گفت: ‘شما ماشین را بردارید و بروید. من که باید فردا صبح برگردم. این چه کاری است این همه راه را بکوبم و تا قایش بیایم. به قدم بگویید پنج شنبه هفته بعد برمی گردم.’»
پیش خواهر و شوهرخواهرم چیزی نگفتم، اما از غصه داشتم می ترکیدم.
ادامه دارد...✒️
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 کلام شهید 🇮🇷
بچه ها!
سعي ڪنيد عاشق باشيد!
عاشق #خدمت_ڪردن!
منتظرنباشيدڪه ڪسي به شمابگويد خداقوت، ڪسی ازتان تشڪر ڪند
ویاڪسی #قدرڪاروتلاش ومشقتی راڪه ڪشیده اید بداند..
#شهید_حسین_ناجے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدیو
#استاد_علی_تقوی
🔴 تا حالا شده بچه تون گم بشه⁉️
📣📣 لطفا درحد توان منتشر کنید...
#پویش_حجاب_فاطمے
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #دختر_شینا 🇮🇷
✫⇠قسمت :3⃣9⃣
#فصل_دهم
بعد از شام همه رفتند. شیرین جان می خواست بماند. به زور فرستادمش برود. گفتم: «حاج آقا تنهاست. شام نخورده. راضی نیستم به خاطر من تنهایش بگذاری.»
وقتی همه رفتند، بلند شدم چراغ ها را خاموش کردم و توی تاریکی زارزار گریه کردم.
حالا دو تا دختر داشتم و کلی کار. صبح که از خواب بیدار می شدم، یا کارهای خانه بود یا شست وشو و رُفت و روب و آشپزی یا کارهای بچه ها. زن داداشم نعمت بزرگی بود. هیچ وقت مرا دست تنها نمی گذاشت. یا او خانه ما بود، یا من خانه آن ها. خیلی روزها هم می رفتم خانه حاج آقایم می ماندم. اما پنج شنبه ها حسابش با بقیه روزها فرق می کرد. صبح زود که از خواب بیدار می شدم، روی پایم بند نبودم. اصلاً چهارشنبه شب ها زود می خوابیدم تا زودتر پنج شنبه شود. از صبح زود می رُفتم و می شستم و همه جا را برق می انداختم. بچه ها را تر و تمیز می کردم. همه چیز را دستمال می کشیدم. هر کس می دید، فکر می کرد مهمان عزیزی دارم. صمد مهمان عزیزم بود. غذای مورد علاقه اش را بار می گذاشتم. آن قدر به آن غذا می رسیدم که خودم حوصله ام سر می رفت. گاهی عصر که می شد، زن داداشم می آمد و بچه ها را با خودش می برد و می گفت: «کمی به سر و وضع خودت برس.»
این طوری روزها و هفته ها را می گذراندیم. تا عید هم از راه رسید.
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
﷽
خیانت های بنی صدر
#پاسخ_به_شبهات
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شناسایی هویت شهیدی با پاهای بسته پس از ۳۹ سال
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #دختر_شینا 🇮🇷
✫⇠قسمت :4⃣9⃣
#فصل_یازدهم
پنجم عید بود و بیشتر دید و بازدیدهایمان را رفته بودیم. صبح که از خواب بیدار شدیم، صمد گفت: «می خواهم امروز بروم.»
بهانه آوردم: «چه خبر است به این زودی! باید بمانی. بعد از سیزده برو.»
گفت: «نه قدم، مجبورم نکن. باید بروم. خیلی کار دارم.»
گفتم: «من دست تنهام. اگر مهمان سرزده برسد، با این دو تا بچه کوچک و دستگیر چه کار کنم؟»
گفت: «تو هم بیا برویم.»
جا خوردم. گفتم: «شب خانه کی برویم؟ مگر جایی داری؟!»
گفت: «یک خانه کوچک برای خودم اجاره کرده ام. بد نیست. بیا ببین خوشت می آید.»
گفتم: «برای همیشه؟»
خندید و با خونسردی گفت: «آره. این طوری برای من هم بهتر است. روز به روز کارم سخت تر می شود، و آمد و رفت هم مشکل تر. بیا جمع کنیم برویم همدان.»
باورم نمی شد به این سادگی از حاج آقایم، زن داداشم، شیرین جان و خانه و زندگی ام دل بکنم. گفتم: «من نمی توانم طاقت بیاورم. دلم تنگ می شود.
ادامه دارد...✒️
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔺پروفسور مریم کوچکی نژاد جزو ۴۰ استاد برتر زیر ۴۰ سال در دنیا
اما مثل مریم میرزاخانی موهاش بیرون نیست تا بعضیا براش ذوق مرگ بشن
این جماعت در واقع علاقه مند به ساحت علم نیستن، بلکه دنبال برجسته کردن و تبدیل به ارزش کردن یک گناه هستند...
#پاسخ_به_شبهات
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فرازی از #وصیتنامه
#شهید_فرشاد_حسونیزاده
هیچ چیز گلوی تشنه مرا سیراب نمیسازد جز شهادت. خدایا تو را شکر و سپاس میگویم به خاطر فضل و محبتت که به من حقیر لطف نموده و مستعد شرکت در جنگ علیه کفار تکفیر قرار دادی و به من لیاقت دادی تا به کاروان شهیدان ملحق شوم و در آخرین روزهای حیاتم به من فضل و ترحم کردی که سربازی در رکاب امام و مولایم حسین بن علی(ع) و برادر علمدارش ابوالفضل باشم. دوستان و خانواده محترم از همه شما التماس دعا دارم و از شما میخواهم برای ظهور امام عصر(عج) دعا کنید و امام ای که از جانم ایشان را بیشتر دوست دارم تنها نگذارید و برای سلامتی ایشان دعا کنید. ولایت فقیه ثمره خون شهدا است قدر آن را بدانید.»
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #دختر_شینا 🇮🇷
✫⇠قسمت:5⃣9⃣
#فصل_یازدهم
روزهای اول دوری از حاج آقایم بی تابم می کرد. آن قدر که گاهی وقت ها دور از چشم صمد می نشستم و های های گریه می کردم. این سفر فقط یک خوبی داشت. صمد را هر روز می دیدم. هفته اول برای ناهار می آمد خانه. ناهار را با هم می خوردیم. کمی با بچه ها بازی می کرد. چایش را می خورد و می رفت تا شب. کار سختی داشت. اوایل انقلاب بود. اوج خراب کاری منافقین و تروریست ها. صمد با فعالیت های گروهک ها مبارزه می کرد. کار خطرناکی بود.
آمدن ما به همدان فایده دیگری هم داشت. حالا دوست و آشنا و فامیل می دانستند جایی برای اقامت دارند. اگر خرید داشتند یا می خواستند دکتر بروند، به امید ما راهی همدان می شدند. با این حساب، اغلب روزها مهمان داشتم. یک ماه که گذشت. تیمور، برادر صمد، آمد پیش ما. درس می خواند. قایش مدرسه راهنمایی نداشت. اغلب بچه ها برای تحصیل می رفتند رزن ـ که رفت و برگشتش کار سختی بود. به همین خاطر صمد تیمور را آورد پیش خودمان. حالا واقعاً کارم زیاد شده بود. زحمت بچه ها، مهمان داری و کارهای روزانه خسته ام می کرد.
آن روز صمد برای ناهار به خانه نیامد. عصر بود. تیمور نشسته بود و داشت تکالیفش را انجام می داد که صدای زنگ در بلند شد. تیمور رفت و در را باز کرد.
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 | #استوری
💠 | #شهید_احمد کاظمی
📽 | برای خوشایند هیچ کس جهنم نرید...
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆