✍️ #ڪلام_شـهید
اگر به رئیس جمهور با مرکب سیاه خودکار رأی داده ایم ، به ولی فقیه زمان با جوهر سرخ خون رأی دادیم »...
#خاطرات_شهید
●ساعت ۲ نصف شب بود . پادگان دوکوهه خیر سرم داشتم میرفتم نماز شب بخونم رفتم سمت دست شویی برای تجدید وضودیدم صدای خس خس میاد ، ۴ تا توالت از حدود ۲۵ تا رو شسته بود رفته بود سراغ پنجمی ...کنجکاو شدم که این آدم مخلص کیه ؟
●پشت دیواری قایم شدم... اومد بیرون رو چند لحظه ای سرش روگرفت رو به آسمان ور ماه افتاد رو صورتش ... تعجب کردم . باورم نمیشد ، اسدالله بود ؛فرمانده گردان ...
●با یه دست داشت دست شویی هارو می شست...تا سحردرگیر بودم با خودم فرمانده 2 تا گردان با یه دست داشت دست شویی های پادگان دوکوهه رو تمیز میکرد ...
📎فرماندهٔ گردان حمزه ، مسئولآموزش و فرمانده محورلشگر ۲۷محمدرسولالله
#سردارشهید_اسدالله_پازوکی🌷
●ولادت : ۱۳۴۳/۲/۲ پاکدشت ، تهران
●شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۱۱ فاو ، عملیات والفجر۸
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
﷽
💢 در روزهای اخیر ویدئویی در توییتر دست به دست می شود که یک دختر «اوکراینی» با فریاد بر سر نظامیان های روسی از آنها می خواهد که آنجا را ترک کنند.
❗️این پست جعلی تاکنون بیش از 700 ریتوییت، 2500 توییت با نقل قول، بیش از 2000 لایک به دست آورده است.
👈این ویدیو به وقایع مناقشه فلسطین و اسرائیل در 9 سال پیش اشاره دارد. این فیلم را می توان در YouTube یافت، تاریخ انتشار آن 24 دسامبر 2012 است.
#پاسخ_به_شبهاتوشایعات
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔸شهید مهدی زین الدین :
🌹هر گاه شب جمعه #شهدا را یاد کردید، آنها شما را نزد "اباعبدالله" (ع) یاد میکنند.
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸استاد رحیم پور ازغدی پاسخ می دهد
🔹آیا بهتر نیست حجاب انتخابی باشد تا هر کس میخواهد با میل و رغبت آن را بپذیرد؟
آیا الگوی کشورهای اسلامی دیگر مناسب تر نیست؟
آیا باید تمام کسانی که حجاب کامل ندارند را
با یک دید نگاه کرد؟
#پویش_حجاب_فاطمی
11.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
🔸 سخنان آتشین سرهنگ آمریکایی داگلاس مک گرگور در مصاحبه با فاکس نیوز در مورد واقعیت حوادث اوکراین:
🔹روسیه مجبور به حمله شد
پوتین ۱۵ سال پیش درباره مشکلات هشدار داد
🔹به هیچ یک از خواسته های روسیه توجهی نشد
🔹آمریکا هرگز چنین وضعیتی را در کوبا تحمل نخواهد کرد.
🔹گروه نیروهای مسلح اوکراین محاصره شده و در چند روز آینده شکست خواهند خورد.
🔹اوکراین کشور فاسدی است که هیچ ربطی به کشورهای لیبرال اروپا ندارد
#اوکراین
#پاسخ_به_شبهاتوشایعات
#خاطرات_شهید
●به من در مورد تربیت بچهها ﻣﻰﮔﻔﺖ: اﻳﻨﻬﺎ آﻳﻨـﺪه ﺳـﺎزان ﻣﻤﻠﻜـﺖ ﻫـﺴﺘﻨﺪ. ﺑـﻪ ﺑﭽ ﻪﻫﺎ اﺣﺘﺮام ﺑﮕﺬارﻳﺪ و ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﺷﺨﺼﻴ ﺖ ﺑﺪﻫﻴﺪ. ﺧﻮد ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺑﭽ ﻪﻫﺎﺧﻴﻠﻰ ﻣﺤﺒ ﺖ ﻣـﻰﻛـﺮد و آﻧﻬـﺎ را اﻣﺎﻧﺘﻬﺎى اﻟﻬﻰ ﻣﻰداﻧﺴﺖ.
●ﻓﻮق اﻟﻌﺎده ﻣﻬﺮﺑﺎن و دﻟﺴﻮز ﺑﻮد. ﻫﺮ ﺣﺮﻓﻰ ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﻣﻰﮔﻔﺖ، ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻛﺎﻣـﻞ آن در ﺧـﻮدش ﻣﺘﺠﻠّـﻰ ﺑﻮد. اﮔﺮ ﻣﻰﮔﻔﺖ: ﻧﻤﺎز را او ل وﻗﺖ ﺑﺨﻮان ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴ ﻠﻢ ﺧﻮدش ﺑﻪ ﺑﺮﭘﺎﻳﻰ ﻧﻤﺎز او ل وﻗﺖ ﻣﻌﺘﻘﺪﺑﻮد.
● او اﻧﺴﺎن ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺘﻰﺑﻮد و ﻫﻤﻴﺸﻪ از ﺟﻨﺠﺎل دورى ﻣﻰﻛﺮد. ﺗﻮاﺿﻊ ﺑﺎرزﺗﺮﻳﻦ ﺻﻔﺖ او ﺑﻮد. ﻧﻤﺎز ﺟﻤﻌﻪ را ﺗﺮك ﻧﻤﻰﻛﺮد. اﮔﺮ ﻣﻴﻬﻤﺎن داﺷﺘﻴﻢ، ﺑﺎ ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻬـﺎ دﺳـﺘﻪ ﺟﻤﻌـﻰ ﺑـﻪ ﻧﻤﺎز ﺟﻤﻌﻪ ﻣﻰرﻓﺘﻴﻢ.
✍️به روایت همسربزرگوارشهید
📎فرماندهٔ طرحوعملیات لشگر ۵ نصر
#سردارشهید_محمدباقر_صادقجوادی🌷
●ولادت : ۱۳۳۷/۱۱/۱۴ مشهد
●شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۱۲ شلمچه ، عملیات کربلای ۵
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💡چرا چسبیدید به حجاب؟!
#دختران_انقلاب
#پویش_حجاب_فاطمی
🇮🇷#عبورزمانبیدارتمیکند🕰🇮🇷
#نویسنده_لیلافتحیپور
#پارت5
چهار ماه از آن روزها گذشته بود.
همان روزها به شریکم گفتم اگر پری ناز پایش را در شرکت بگذارد من دیگر نیستم. باید سهمم را بدهد.
شریکم کامران علیرغم میل باطنیاش عذر پری ناز را خواست.
تقریبا همه در شرکت موضوع را فهمیده بودند. پری ناز از این موضوع بیشتر از قطع رابطهمان ناراحت بود.
ولی برای من دیگر هیچ چیز مهم نبود.
در این چهار ماه چند بار به طور تصادفی دیدمش. خبر داشتم که سفر چند هفتهایی به خارج از کشور داشته و دیگر حرف و سخنی از شرکت زدن و این حرفها در میان نیست.
گاهی به شرکت میآمد و به بهانهی این که با منشی کار دارد یا با او میخواهند جایی بروند میدیدمش. نگاهش دیگر جسارت نداشت. معلوم بود که از کارش پشیمان است و میخواهد باب آشتی را باز کند.
در این مدت کارمان رونق کمی داشت. حسابداری شرکت را کامران خودش به عهده گرفته بود. میگفت در هفته دو روز هم انجام بدهم به همهی حسابها میتوانم برسم.
این روزها مادر حرف ازدواج را کنار گوشم زمزمه میکرد. اصلا دلم نمیخواست در موردش فکر کنم و زیر بار نمیرفتم.
ولی مادر کوتاه نمیآمد و تمام سعیاش را میکرد که مرا مجاب کند. تا این که یک روز آمد و گفت که دختری را دیده و پسندیده و اصرار داشت که من هم ببینمش.
هر چقدر میگفتم نمیخواهم ازدواج کنم، قبول نمیکرد.
روی تَختم نشسته بودم و به حرفهایش فکر میکردم. اصلا شاید ازدواج باعث شود بِبُرم از هر چیزی که مرا به گذشته متصل میکرد.
با صدای تقهایی که به در خورد سرم را بلند کردم.
مادر وارد شد.
–میخوام به بیتا بگم شمارشون رو بگیره ها.
–حالا چرا اینقدر عجله داری مامان؟ فرصت بده یه کم فکر کنم.
مادر جلوتر آمد.
–در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست.لبخند زدم.
–کی گفتم میخوام استخاره کنم. من فقط میخوام فکر کنم.
–پسرم همین دل دل کردن خودش یعنی کار خیر رو میخوای به عقب بندازی دیگه.بعد بغض کرد.
–آخه تو چقدر سنگدلی، نمیخوای من آخر عمری بچهات رو ببینم؟ اون از برادرت که رفت تو غربت ازدواج کرد و دوری نصیبم شد. حالام که میگه قرار نیست هیچ وقت بچه دار بشن. اینم از تو که حرف گوش نمیدی و میخوای عذابم بدی.
با تردید پرسیدم.
–حنیفاینا نمیتونن بچهدار بشن؟
–دکترا اینطور گفتن.
پوفی کردم و سرم را در دستهایم گرفتم. –آخه چقدر میخوای منتظر اون پری ناز ورپریده باشی.
اون اصلا بیادم واسه تو زن بشو نیست. منم اصلا دلم نمیخواد اون عروسم بشه.
با چشمهای گرد شده نگاهش کردم.
–این چه حرفیه مادر من؟ کی گفته من منتظر اونم؟
–بغضش تبدیل به لبخند شد.
–میدونستم پسرم عاقل تر از این حرفهاست. پس دیگه قرار خواستگاری رو بزارم؟
–خواستگاری؟
سرش را به طرفین تکان داد.
–منظورم همون آشناییه.
سرم را پایین انداختم.
–نگرانم مامان.مادر دستم را گرفت.
–خیالت تخت باشه، اصلا نگران نباش. خیلی خانواده خوبی هستن. از اون اصل و نصب دارا.پوزخندی زدم.
–آخه مگه اصل و نصب واسه من زن میشه؟
–آخه تو که اونجا نبودی، خیلی دختر مودبی بود. بیتا هم تعریفش رو میکرد. اصلا یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی.
–حالا شما کجا باهاشون آشنا شدید؟
–گفتم که گاهی روزا مادر دختره میاد پیاده روی. اینبار دخترشم باهاش امده بود.بعد از پیاده روی برای استراحت با بیتا روی نیمکتهای آلاچیق نشسته بودیم که اونا هم امدن.بیتا میگفت، خونشون تو کوچهی اوناست. میگفت دورادور باهاشون آشناست. بلند شدم ایستادم.
–بیتا خانم چرا واسه پسر خودش نمیگیرتش؟مادر چشم غرهایی رفت.
–پسر اون آدمه؟ خودش شصتا دوست دختر داره. نه کار درست و حسابی داره، نه حرف زدن بلده. بعد با خودش زمزمه وار گفت: " معلوم نیست خرج این همه رفت و آمدهاش رو از کجا میاره؟"بعد دستش را پشت آن یکی دستش کشید.
–همیشه خدارو شکر کردم که تو لنگهی اون نیستی. خدارو شکر هم کار درست و حسابی داری هم دنبال اونجور دخترای...بعد صورتش را مچاله کرد و ادامه داد:
–چه میدونم، پولت رو خرج این دخترا نمیکنی.
–نگران پولای من نباش مامان جان. او دخترا خرج زیادی ندارن. سرو تهش یه آب میوه و کیک تو کافی شاپه.
–استغفرالله...بلند شدم و به طرف در اتاق راه افتادم.
–من خیلی وقته مرض قند گرفتم. این کیک و شیرینیها زیادی حال آدم رو بد میکنه. منتها آدمها خودشون نمیفهمن. چون بهش میگن بیماری خاموش. وقتی میفهمن که دیگه کار از کار گذشته.بلند شد و دنبالم آمد.
–حالا کی گفت تو برو این همه قند مصرف کن؟ من گفتم یدونه زن میخوام برات بگیرم نه بیشتر.بعد هم خندید.حرفی نزدم و او ادامه داد:
–تو کوتا بیا دل مادرت رو نشکن، مطمئن باش دور از جونت دیابت نمیگیری.
به چشمانش خیره شدم. چطور میگفتم فکر پریناز هنوز هم رهایم نکرده.
التماس را در نگاهش خواندم.
–باشه، هر کاری دلت میخواد بکن.
ادامه دارد.....
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
⚠️یک ماه دیگه،
جـــــــنگ یمــن هفت ساله میشه!
جالبه بدونیم
هیچ وقت عربســتان محدود نشد.
هیچ مسابقهای از سعودیها گرفته نشد.
هیچ وقفه و تحـریمی در پروژههای
نفـــت و گاز عربستان رخ نداد.
چون ملاک خوب و بد بودن یک جنگ در دنیای کنونی منافع آمریکاست...
و البته بعضی از هموطنان ما هنوز معتقدند روسیه خطرناک تر از آمریکاست
خطرناک تر از کشوری که دنیا را بر اساس منافع خودش تحت سیطره گرفته و دکمه تحریم جهانی را علیه هر کشوری که بخواهد فشار می دهد.
خطرناک تر از کشوری که صدها رسانه و شبکه ماهوارهای را برای مدیریت افکار عمومی جهان در راستای منافع خود، راه اندازی کرده
خطرناک تر از کشوری که سالهاست ما را تحریم کرده و بارها وعده ی حمله نظامی به کشور ما را داده و آرزویی جز نابودی ما ندارد!!
بلی روسیه خطرناک است چون آنها که مدیریت رسانه های جهان را در دست دارند، تصمیم گرفتنه اند ما اینطوری فکر کنیم و فعلا منافع آمریکا در بدبینی ما به روسیه است...
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#کلیپهایحجاب
📌قسمت سيزدهم
🔸توضيح زيبايي درباره "الانسان حريص علي ما منع" و ميل جنسي و نقش آن در كيفيت پوشش و كنترل نگاه.
🎤استاد غلامي
👌نشر حداکثری
#حجاب
#خط_شکن
#حجاب
#پویش_حجاب_فاطمے
❁❁
💛 امروز بہ ڪف دل دُر نایاب آمد
🌸 میـلاد حسیـن فخـر احـباب آمد
💛 گوئید بہ نوڪـران دربـار حسیـن
🌸 خیزید ادب ڪنید ڪہ اربـاب آمد
#میلاد_خط_سرخ_عشق💛
#میلاد_امام_حسین(ع)🌸
#مبارڪ_باد💛
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
یک ساعت سپاهی شد، اشکش درآمد
🔹قدرتالله مهرابی از خاطرات دوران اسارتش در عراق میگوید که یک شب در آسایشگاه را باز کردند و دنبال پاسدارها میگشتند. به ارشد آسایشگاه گفتند: بگو کی پاسدار است؟ ارشد حرفشان را ترجمه کرد و آخرش هم گفت: بچهها اینها دنبال شر هستند. یکی از بچهها بلند شد و گفت: پاسدار به این راحتیها اسیر نمیشود. اصلاً قیافه ما به پاسدارها نمیخورد. ارشد همه حرفها را ترجمه کرد، اما فایدهای نداشت.
🔹۱۵ نفر را به زور جدا کردند؛ یکی از آن ۱۵ نفر، واحدی بود. آدم ساده و شوخطبعی بود. همه کارهای این رفیقم خندهدار بود. چند دقیقه بعد صدای فریاد این ۱۵ نفر بلند شد. همه دنبال صدای واحدی بودند؛ صدایش را که شنیدند از خنده ریسه رفتند. یک ساعت که گذشت به بازداشتگاه برگشتند.
🔹واحدی یک ساعت توی عمرش سپاهی شده بود؛ میگفت: چند بار به پدرم گفتم بگذار من بروم توی سپاه، اما قبول نکرد. میگفت: خطر دارد. بنده خدا چیزی میدانست. حالا خبر ندارد که من برای یک ساعت سپاهی شدم و پدرم در آمد. آن شب خیلی خندیدیم. با این خندهها سختیهای اسارت را تحمل کردیم.
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆