کافه انارستانِ منِ طو ♥️🇮🇷
يل تجري بشرايیني
ای کسی که در رگ های من در جریانی ...
#امام_زمانم
کافه انارستانِ منِ طو ♥️🇮🇷
این رو با بغض بسیار می نویسم
با حزن عمیق هزار ساله ...
شاخه شاخه شکسته ام
اما به تو وابسته ام ...
#امام_زمانم
ریشه های عاشقان اصیل در زمین هست چنانکه دستانشان به سوی آسمان بلند است.
عاشقان اصیل، سکون و رشد را به همراه خواهند داشت و تندباد و طوفان در برابر خروش و عزت آنها خوار و ذلیل اند ...
گاه اندوهی گوشت تن آدمی را ذوب و گام هایش را سست میکند. اما مبارزه و گذر از همان اندوهِ خانمانسوز بدنش را قدرتمند و قدم هایش را استوار میسازد ...
یه روز بیدار میشی و میبینی با خودت صادقتری، دنبال تأیید کسی نیستی، برای موندن کسی نمیجنگی.
من میانِ جماعتی ایستاده بودم
که هیچ نسبتی با من نداشتند.
صداها زیاد بود، ولی هیچکدام،
صدای من نبود.
خودم رو از بین جمعیت کشیدم کنار و به آسمون نگاه کردم. کاری که به نظر اون جمعیت بسیار غریب و نامتعارف بود.
من از زمین بیزارم،
از اینهمه نزدیکیِ نفرتانگیز،
از نگاههای بیمعنا ...