مثلا الان گوشه صحن گوهرشاد
محو تماشای گنبدت
باهات دردودل میکردم ...
یا مثلا تو مسیر سرازیری پله های رو به روی ضریح بهم میگفتن عزیزم لطفا حرکت کنید ...
یا مثلا همینطور که سرم رو زانو بود یکی میزد رو شونه مو میگفت بفرمایید فیش غذای حضرتی😭 ...
مثلا وایمیسادم بدو بدو کردن بچه ها رو نگا میکردم ... آب بازیشون کنار حوضا 😍
دورتون بگردم آقا ...
خداروشکر که میتونم چشم بسته زیارتتون کنم
خداروشکر که حرمتون رو بلدم
خیلی ممنون آقا امام رضا جانم که اجازه دادین کلی خاطره داشته باشم که وقتی دلم تنگ شد بتونم باهاش دلمو آروم کنم♥️