«...اين چهره هاى آفتاب سوخته را و اين گونه هايى را كه بر قبر پدرم ابى عبد اللّه به خاك ماليده مى شود و اين چشمهايى را كه از سر دلسوزى براى ما اشكهايشان سرازير مى گردد و اين دلهايى را كه در غم مصيبت ما بيتاب و سوزان است و اين ناله و شيونهايى را كه براى ما مى شود، مشمول رحمت خويش بفرما. بار خدايا! من اين جانها و اين پيكرها را به تو مى سپارم تا در آن روز تشنگى از حوض كوثر سيرابشان كنى»
امام صادق علیه السلام
«حسرت؟
یعنی میتونستم بیشتر از این دوستت داشته باشم و تو بیشتر از این از من راضی بودی.»
نه حرف های عاشقانه، نه اشک و نه بغض و نه دلتنگی ..هیچ کدوم به دردم نمیخوره اگه اهل طاعت نباشم ...
فرموده بود:
آدم ها خواب هستند، تا اینکه بمیرند.
اما من و تو شاید معنای دیگری از این بیدار شدن را در زمان حیات تجربه کرده باشیم.
در تمام زندگی اگر خواب بودیم، وقتی به حرم امام حسین علیه السلام رسیدیم، زنده شدیم. ریشه های خشکیده ی حیاتمان جان تازه ای یافت و سبز شد. در حد سبز شدن نماند و این نشاط و زندگی در همه جای احساسات و تصوراتمان رویید. آره ما قبل از مرگ هم چند بار زنده می شویم و زندگی می کنیم و آن هم فقط در حرم امام حسین علیه السلام ...
آقای امام حسین علیه السلام ...
مردم خوابند،
تا وقتی که عاشقت شوند ...