پيامبر مهربانی:
إنَّ لِلْقُلُوبِ صَدَأً كَصَدَإِ اَلنُّحَاسِ فَاجْلُوهَا بِالاِسْتِغْفَارِ
دلها نيز، همچون مس، زنگار مى بندد، پس آنها را با استغفار صيقل دهيد.
📚وسائل الشیعه ج ۷ ص ۱۷۶
@cafe_anarestane_maneto
در جمع اصحاب نشسته بود
ناگهان فرمود:
مراقب تُنگهای بلور باشید؛
سپس لبخندی زد و ادامه داد:
دختران را میگویم .. :)♥️
- پیامبر رحمت و مهربانی و عشق
@cafe_anarestane_maneto
پیامبر عشق و مهربانی صلی الله علیه و آله و سلّم:
🚫 عيبهاى مؤمنان را جستجو نكنيد ؛ زيرا هر كه دنبال عيبهاى مؤمنان بگردد خداوند عيبهاى او را دنبال كند و هر كه خداوند متعال عيوبش را جستجو كند، او را رسوا سازد گر چه درون خانهاش باشد...🚫
@cafe_anarestane_maneto
ما در فراق ِکربلا؛
دلتنگ که نه !
دل مرگ شدهایم : )️)❤️🩹
و در مدینه، مسجدالنبی هم حسین حسین حسین
@cafe_anarestane_maneto
کافه انارستانِ منِ طو ♥️🇮🇷
ما در فراق ِکربلا؛ دلتنگ که نه ! دل مرگ شدهایم : )️)❤️🩹 و در مدینه، مسجدالنبی هم حسین حسی
هیچ کجا برای من کرببلا نمی شود ...
کافه انارستانِ منِ طو ♥️🇮🇷
هیچ کجا برای من کرببلا نمی شود ...
حسین ، حسین ، حسین
💠
پيامبر اسلام (ص) روزى از دخترش پرسيد: فاطمه ! چه در خواستى و حاجتى دارى ؟ هم اكنون فرشته وحى در كنار من است و از طرف خدا پيام آورده است تا هر چه بخواهى تحقق پذيرد.
فاطمه (سلام الله عليها) پاسخ داد: «شغلنى عن مسئلته لذة خدمته لا حاجة لى غير النظر الى وجهه الكريم» لذتى كه از خدمت حضرت حق مى برم، من را از هر خواهشى بازداشته است. حاجتى به جز اين ندارم كه پيوسته ناظر جمال زيبا و والاى خداوند باشم.
...
سعدی حکایت می آورد از سلطان محمود که روزی عزم سفر می کند و در این راه صندوق جواهرات بیرون می ریزد و سپس سلطان محمود به غلامان اشاره می دارد که هر کسی می تواند از این جواهرات بهره مند شود و از این رو غلامان شتابان مشغول جمع آوری جواهرات برای خود شدند؛ اما غافل از آنکه سلطان محمود از آنجا دور شد و تنها یک غلام بنام ایاز به دنبال سلطان محمود راه افتاد و سلطان به او گفت:
نگه کرد کای دلبر پیچ پیچ
ز یغما چه آوردهای؟ گفت هیچ
از آن جواهرات که به زمین ریخت، چه چیزی را به همراه خود آوردی؟ و ایاز گفت: هیچ چیزی از آن جواهرات برنگرفتم
من اندر قفای تو میتاختم
ز خدمت به نعمت نپرداختم
چرا که من بخاطر اینکه نعمتی از تو دریافت کنم به تو خدمت نکرده ام.
و سعدی در انتهاء گریز به این حکایت می زند و می گوید:
گرت قربتی هست در بارگاه
به خلعت مشو غافل از پادشاه
خلاف طریقت بود کاولیا
تمنا کنند از خدا جز خدا
💠💠💠
#پیامبر_مهربانی
@cafe_anarestane_maneto