🖤 انا لله و انا الیه راجعون 🏴 آه از غمی که تازه شود با غمی دگر😭 #تسلیت #کرمان #حاج_قاسم 🖤@cafe_taamol

🖤😭 بأی ذنب قتلت؟ تا کنون شش کودک بین شهدا هستند... دلم برات تنگ شده عمو قاسم... 😭 #حاج_قاسم #شهید_القدس #کرمان_تسلیت 🖤@cafe_taamol

وقتی رژیم کودک‌کش اسرائیل انتقام شکستش را از کودکان میگیرد..💔 #کرمان_تسلیت #ایران_تسلیت #حاج_قاسم 🖤@cafe_taamol

عمـــوقاسم! بچه‌هاتو‌تحویل‌بگیر❤️‍🩹 #شهید_القدس #کرمان_تسلیت ╭━━⊰━━━━⊱━━╮ @cafe_taamol ╰━━━⊰🖤⊱━━━╯

تا دیروز میگفتیم: از عکس تو هم میترسند؛ امروز فهمیدیم از زوار تو هم میــترسند… #کرمان_تسلیت🖤

اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یٰااَبٰاصٰالِح‌المَهدی‹عج›✨🕊

شهید حمیدرضا الداغی هم‌دانشگاهی من بود. اواخر دههٔ هفتاد. من ارتباطات می‌خوندم و حمید حسابداری(اگر اشتباه نکنم). من بچه مذهبی دانشگاه بودم و اون بچه خوشتیپ دانشگاه. ظاهراً هیچ صنمی باهم نداشتیم. ماجرای آشنایی ما برمی‌گشت به جنجال و نزاعی که سرِ مسابقات فوتبال دانشگاه به راه افتاد. وسط بازی تیم ما، مدافع حریف یه خطای ناجور روی من کرد. من بلند شدم و اعتراض کردم. بازیکن حریف فحاشی کرد و من یه لحظه خون به مغزم نرسید و درگیر شدم. در کسری از ثانیه، ۷-۸ نفر ریختن رو سر من و کأنه با قاتل پدرشون طرف هستن… زیر مشت و لگد و فحاشی‌ها، حمید رو دیدم که به هواخواهی من وارد معرکه شده و داره یکی پس از دیگری رو می‌نوازه… تا جایی که یادمه ورزشکار بود و حتی توی مسابقات رزمی هم اسم و رسمی داشت. دعوا که تموم شد متوجه شدم هر دوی ما رو با تیزی نشون کردن؛ من گوش راستم و حمید گوش چپ... رفتیم بیمارستان و سهم هر کدوم سه چهارتا بخیه شد و گوش‌هامونو پانسمان کردن. از فردا توی دانشگاه معروف شدیم به گوش‌بریده‌ها… شکایت کردیم و دادگاه برامون طول درمان برید و دیه. ۲۵۰هزار تومن برا ضارب دیه بریدن. بابای طرف اومد به التماس و خواهش که ببخشیمش. یه کارگر ساده بود که یحتمل ۲۵۰هزار تومن، حقوق چندماهش می‌شد. از دست پسرش شاکی بود. حمید با همون برخورد اول راضی شد و منم راضی کرد که ببخشیمش و بخشیدیمش… 🎙 مهدی عرفاتی #شهیدانه ✤ღ @cafe_taamol ღ✤

▪️ #ایران_تسلیت امروز همزمان با نصب کتیبه «اللهم عجل لولیک الفرج 🤲» صوت روح‌نواز قرآن کریم در سرتاسر حرم مطهر رضوی به مناسب شهادت جمعی از هموطنان در حادثه تروریستی کرمان پخش شد. #کرمان_تسلیت #کرمان 🖤@cafe_taamol