*

‏بانوی شبهای دلتنگی، اگر حال من را پرسیده باشی دلم تنگ است و اینجا بسیار شب است. #متواری

شده نخواهی خوابش را بخراشی حتی با صدای نفسی؟!

کوچه به کوچه حُب تو را جار می‌زنم حمّالِ دوره‌گردم و بارم همش تویی #علی‌‌اکبر_لطیفیان

از نامه‌های عاشقانه‌ی من از نامه‌های عاشقانه‌ی تو بهار شکل می‌گیرد.

تأثير بعضيا توی زندگی آدم بيشتر از يه اسمه، بيشتر از مدت حضورشونه. انقدر زياد كه يه روز به خودت ميای و می‌بينی همه‌ی فكر و ذكرت شده يه نفر! شايد اون يه نفر، هيچوقت نفهمه كه باعث چه تناقضی توی زندگيت شده، اما تو می‌دونی كه اون، تنها دليل تنهاييت بوده و تو، توی همه‌ی تنهايیات به اون پناه بردی... آرزو دادی، خاطره گرفتی! آدما با آرزوهاشون به دنيا ميان، با خاطره‌هاشون می‌ميرن. كاش، آخرين خاطره‌ای كه قبل از مرگ به ياد ميارم، تو باشی. #پويا_جمشيدی

- تکرار میشود باز این بگو مگو!

بعد یه خستگی طولانی بریم تو آغوش هم.

از بوسیدن منحنی شونه‌ غفلت نکنید

انگار یک طوفانی آمد، همه‌ی سیم های اعصاب و مغزم را پاره کرد و روی هم انداخت و قاطی کرد. دیدم سر دلم یک چیزی شکست و ریخت. این‌ها خیال می‌کنند من دیوانه شده‌ام اما من دیوانه نیستم، فقط دلم خیلی خیلی تنگ است. #سیمین_دانشور

من تماشای تو می‌کردم و غافل بودم کز تماشای تو خلقی به تماشای من‌اند.