eitaa logo
یک خط روشنایی 🌱
705 دنبال‌کننده
3هزار عکس
226 ویدیو
69 فایل
محلی برای تبادل تجربیات کاغذی 📚☕💭 صفحه اینستاگرام: Nor_____ir roshana.ahwaz
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 این کتاب که یکی از جلدهای مجموعه «قهرمانان کوچک کربلا» است، با استناد به منابع تاریخی معتبر، به بیان سرگذشت حضرت رقیه(ع) در واقعه عاشورا می پردازد. «قهرمانان کوچک کربلا»، مجموعه ای ادبی ـ داستانی است که با بهره جستن از نثری روان، شخصیت های کوچک حادثه کربلا نظیر قاسم بن حسن(ع)، عبداللّه بن حسن(ع)، طفلان مسلم، علی اصغر(ع) و رقیه(ع) را معرفی می کند. نویسنده در این اثر می کوشد با بیانی عاطفی، تصویرهایی از آن واقعه بزرگ را به گونه ای ملموس برای مخاطبان نوجوان ترسیم کند. ✍🏻نویسنده: محبوبه زارع انتشارات: بوستان کتاب قم @caffeketaaab
وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا ۚ إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٥٦﴾ و در زمین پس از اصلاح آن [به وسیله رسالت پیامبران] فساد مکنید، و خدا را از روی بیم و امید بخوانید، که یقیناً رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است. (اعراف/۵۶)✨ @caffeketaaab
سال ۲۰۱۰ رجب تیپ اردوغان در مراسم عاشورای هالکالی حاضر شد و سخنرانی کرد و مراسمشان وجهه رسمی بخشید. آقای همسفر دوربینش را روشن کرد و از من جدا شد صدای مداحی آشنایی در گوشه‌ای از خیابان دوباره ما را به هم رساند تصویر سید جواد ذاکر در و دیوار موکبی را پر کرده بود و مداحی فارسی پخش می‌کردند آقای همسفر عکس گرفت و من ذوق زده سوال کردم. _ایرانی هستید؟ _نه. _چرا مداحی فارسی؟سید ذاکر ؟! _چون دوستشون داریم! واقعا انتظار دیدن عکس سید ذاکر را بعد از این همه سال که از فوتش می‌گذشت در زینبیه استانبول نداشتم این معجزه صدا بود این معجزه نامی بود که او عمر و صدا به پایش گذاشت این معجزه حسین بود. 📚 @caffeketaaab
•🌱✍🏻• دست مرا عمه گرفت با گریه میگفت گنجشک پر، بابا پر، حتی عروسک... ۵ صفر، شهادت حضرت رقیه(س) @caffeketaaab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوره تخصصی آموزش تولید محتوا با موبایل📲 با حضور آقای حزباوی @arman_honar برای تیم کافه کتاب یک خط روشنایی☕️📚 @caffeketaaab
نــــذر اربعینی 🖤 @caffeketaaab
پسر عراقی کوچکی برای گوسفند سبزی خاصی می‌آورد که اسمش را نمی‌دانم‌. گوسفند با ولع شروع می‌کند به خوردن. شنیده‌ام عراقی‌ها به گوسفند‌هایی که برای اطعام زائران اربعین پروار می‌کنند، حسابی می‌رسند و هر چیزی به خوردشان نمی‌دهند‌. سبزی خوردن گوسفند که تمام می‌شود توی ظرفش آب می‌ریزم. با ولع می‌خورد. یکی از هم کاروانی‌ها می‌گوید؛ طفلک نمی‌داند که امروز و فرداست که آب آخرش را بدهند. می‌گویم؛ چرا طفلک؟ قرار است به پای زائران امام حسین قربانی‌اش کنند. و توی دلم خیال پردازی‌هایش را ادامه می‌دهم. سرش می‌توانست خیلی شیک و مجلسی توی کشتارگاه رسمی و با دستگاه بریده شود و تنش را بفرستند قصابی گذر فلان و از آنجا کبابی فلان و از آنجا هم برود شکم فلان کاسب و فلان دانش آموز و.. اما حالا چه؟ به نظرم روزی مادرش همراه گله از نزدیکی‌های کربلا می‌گذشته. لحظه‌ای دست از خوردن کشیده. سرش را بلند کرده و برگردانده سمت شهر و اینطوری دعا کرده؛ بابی انت و امی و نفسی و اهلی لک الفداء یا حسین 💔 آن وقت خودش و پدر و مادرش هم در راه امام حسین کشته شده‌اند و حالا این گوسفند نشسته تا قسمت آخر دعای مادرش را اجابت کند. 📚 @caffeketaaab
•🌱✍🏻• گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی... @caffeketaaab
هدایت شده از یک خط روشنایی 🌱
معرفی کتاب 🇹🇷 @caffeketaaab