ما خیال میکنیم خداوند مغرورِ مقتدر
بخاطر اینکه حرفش را نشنیدهایم و او را
بر زبانمان نیاوردهایم
و در کارهایمان شریکش نکردهایم،
ترازویی میگذارد و میزانی بپا میکند
و کارهایمان را میکِشد،
و اگر چیزی کم داشتیم
با سر در آتش رهایمان میکند
و از ما انتقام میگیرد!
این احساس انتقام،
ترس و طاعت
و یا نفرت و سرکشی و طغیان را به همراه میآورد.
》
اما اگر سوختن انسان را
از کبریت کشیدن های خودش بدانیم
با اینکه کبریت و اکسیژن و
دامان و دست و شعور و قدرت
همه از اوست،
ولی بیحساب کار کردن و
درست استفاده نکردن از آزادی و انتخاب از ماست،
میبینیم که او بارها دامان ما را خاموش کرده
و رسولانش را که آموزگاران این هستی بودهاند برای هدایت و یادگیری برخورد صحیح ما فرستاده بوده،
و با رحمت و محبت
ما را به درستی برخورد و بارور کردن دلها
دعوت کرده
》
و اصرار ورزیده...
و فرصت داده...
و راههای بازگشت و درهای توبه را گشوده
و در بنبست ها و درماندگیها،
در انتظار ما مانده،
و با تازیانههای بلا و نشان دادن نتیجهها،
ما را به راه کشانده...
و بر حسرت و پشیمانی و ندامت،
ابرهای رحمتش باریده...
و به اندازهی دلشکستگی ما
به ما پاداش بخشیده
و بدی ها را به خوبی تبدیل کرده...
》
اینها را که درک کنی
میتوانی در زمینهی رسیدن به مقام
تسبیح و حمد، قدم برداری
تسبیح یعنی: در دل و زبان و در پروندهی خدا
گلایه و شکایتی نیاورده باشی
و از او آشفته نباشی،
اگر تمام کسری ها ضعف ها و
تازیانهها و بلایا را دیدی،
اگر به تمام وسعت آسمانها و کهکشانها
و ستارههای دور و نزدیک آگاه شدی
و در نهانخانهی دلت، بر او حرفی داشتی
که آخر خدایا،
اینهمه دنیا و اینهمه امکان
و اینهمه فقر و جنگ و جنون؟
اگر حتی یک شن و سنگریزه را
در جایگاه خود نشناختی،
تو مسبح نیستی.
》
و حمد یعنی:
در برابر این کسریها و ضعفها و زشتیهایی که
از خدا نیست و از آزادی انسان نشات گرفته
قیام کنی و قد علم کنی و عهدهدار شوی...
"سبحان ربی العظیم و بحمده"
یعنی همین همراهیِ حمد به دنبال تسبیح.
یعنی مسئولیت انسان در برابر بدیها
و زشتیهاییکه از برخورد های غلط
و بیحساب نشات گرفته است.
که اسید، نه خوب است و نه بد
خوبی و بدی آن به دنبال برخورد مناسب یا
نامناسب تو میآید.
》
پس خوبی و بدی و نور و ظلمت،
نه در جهان و نه در انسان
که در رابطهها و برخورد های حساب شده
و بیحساب مطرح میشوند.
و این تو هستی که باید با توجه به
تسبیح حق و پاکی و قداست او،
حامد باشی و عهدهدار باشی و کار کنی...
نه اینکه بنشینی و خدایت را بفرستی دنبال کارها
چراکه این تویی که نیازمند رویش و بارور شدنی.
_نامههایبلوغ
همون خدایی که
تموم دنیا و کهکشانها رو خلق کرده
به این فکر کرده که دنیا
به یکی مثل "تو" هم نیاز داره...
قشنگ نیست؟:)
من رویای عشقی را در سر میپروراندم که چیزی بیش از اشتیاق دو تن برای تصاحب یکدیگر بود.
_اروینیالوم
یک:
اگر دلخوری، به موقع بگو، یا هیچوقت نگو.
دو:
با "نگفتن" از چیزی محافظت نمیکنی. در واقع با مطمئن ترین شیوه، مشغول تخریب رابطهای هستی. زوال، از اولین نگفتن آغاز میشود.
هدایت شده از Ekhrajiha | اخراجیها
شما هم وقتی شام ندارین صبحونه میخورین؟
@Ekhrajiha