احبک
اکثر تساعا من رویا عینیک
اکثر قربا من مسامات جلدک!
دوستت دارم
بیشتر از وسعت دیدِ چشمانت
نزدیک تر از روزنه های پوستت!
_عبلهالروینی
و یکی از وی وصیتی خواست. گفت: همت خود را در پیش و پس مفرست. گفتند: این را شرح باید. گفت: از هرچه گذشته و از هر چه نا آمده، اندیشه مکن، و نقد وقت را باش.
_ذکرذوالنونمصری، تذکره الاولیاء
وگفت: سنگی دیدم در راهی افگنده و بر آن سنگ نبشته: اِقلب و اِقرا. یعنی برگردان و بخوان. گفت: برگردانیدم، نوشته بود که: چون تو عمل نکنی بدآنچه دانی، چگونه میطلبی آن چه ندانی؟
_ذکرابراهیمادهم، تذکره الاولیاء
خدا گفته
به عزت و جلالم قسم
زندگی ات را در یک چشم به زدن تغییر میدهم
اگر در کارهایت به من توکل کنی.
انا الغریب منذ ولدت فی هذا الازدحام
از زمانی که در این ازدحام به دنیا آمدم غریبم.
_محموددرویش
گفت: سخت ترین کارها سه کار است. وقت تنگدستی سخاوت و ورع در خلوت، و سخن گفتن پیش کسی که از او بترسی.
_ذکربشرحافی، تذکره الاولیاء
گفت: مدتی نفس را به درگاه میبردم و او میگریست، و چون مدد حق در رسید، نفس مرا میبرد و میخندید.
_ذکربایزیدبسطامی، تذکره الاولیاء
اجملوا فی طلب الدنیا فإن کلا میسر لما خلق له.
در طلب دنیا معتدل باشید و حرص نزنید، زیرا به هر کس هر چه قسمت اوست میرسد.
_پیامبرمهربانیها
وگفت: فاضل ترین کارها آن باشد که به علم پیوسته بود.
_ذکرابویعقوباسحاقالنهرجوری، تذکره الاولیاء