درک کردم که: [ وقتی آدم طرف تو حرکت می‌کنه قدمایی ک میزاره برکت می‌کنه ] ینی‌چی‌. حقاََ چقد تو عزیزی اباعبدالله.

قهوه‌های اینجا فقط بیدار نگهت نمی‌داره، دوباره زنده‌ت می‌کنه. اصلا ترکیب تلخی ِقهوه با شیرینی ِ#عشق‌امام‌حسین ترکیب عجیبیه.

امشب، آخرین شب همون اربعینیه‌ که ستوده گفت؛ قراره یه‌سال توی رویاش باشم.

رسیدیم عمود ۱۲۳۸؛ موکب امیرالقراء وابسته به #عتبةمقدسة‌‌حضرت‌عباس.. از لحاظ کیفیت خُدام و تجهیزات و امکانات سه هیچ از خونه خودمون جلوعه؛ واقعاََ چیه این لاکچری و بنده‌نوازی و همیشه حواس‌جمع بودنِ شازده پسرِ #ام‌البنین. بنازم.

یاغی نی‌اَم، ترحمی، ای پادشاهِ حُسن؛ گردن کشیده‌ام‌ که تماشا کنم تـــو را/ ۱۲۸(: ..

‌ هم #شب‌جمعه‌، هم #اربعین، هم نزدیک به کربلاٰ، ممنون ِتواَم یا اباعبدالله..(:✨

پروانه شدیم تا بسوزیم امّا…هر سوختنی؛ سوختن ِشمع نشد! ما جمع شدیم دور هم، گریه کنیم؛ بر آن بدنی که آخرش #جمع نشد . . .💔

‌ در کنار تو به فلسفه‌ی #خلقتِ‌اشک و #غم‌های‌عالم فکر می‌کنم و با خودم می‌گم: شاید اگه پرده‌های غیب کنار می‌رفت، می‌فهمیدیم اصلاََ فلسفه‌ی اصلی خلقت‌ِاشک، ری‌اکشنی بوده برای نشون دادنِ اندوه ِمقدس ِکربلاٰ .. از اونجا که ستوده هم می‌گه: - برای اولین بار، برای جسم‌ِتو گریه کردم..💔

امشب اونجایی که گریز روضه سمت #خانومِ‌جامونده‌در‌گوشه‌خرابه رفت، دلتنگی‌مون برا شب‌سوم همراه گریه اوج ‌گرفت..

البته که پیش ِرُخت وصف قمر نتوان کرد✨✨✨✨✨

یه روایت شنیدم نمی‌دونم چقد تایید شده‌س، فقط شنیدم، اما بنظرم ارزش گفتن داره ..

می‌گه که: غم تو شهر #کربلا ساکنه و وقتی وارد کربلا می‌شی، اگر هیچ شخصی از عرش به شما نظر نکنه و کسی کاری با شما نداشته باشه، از #شدت‌غمی‌ که در کربلا به قلب شما نشسته شما دق می‌کنی.