هیئتِامشبروضهمُجسمداشت🚶♂
روضهخون از
حضرترقیه میگفت؛ اون پشتِ بلند گو
میگفت : #عمهیمنونزن ...💔
من جلو چشمممیدیدم :
#مامانِمنونزن..💔🧑🦯
دلم خوشه ؛
به اون مستحبی که جوابش واجبه ..
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله..
پروانه شدیم تا بسوزیم امّا…
هر سوختنی؛
سوختن شمع نشد!
ما جمع شدیم دور هم، گریه کنیم؛
بر آن بدنی که آخرش جمع نشد…
تورا به رسم عرب های جاهلی کشتند
به آن طریق که دیگر؛
گمان نمیکردم..
گمان به نیزه و شمشیر و سنگ میبردم
ولی به #کندیخنجر؟!
گمان نمیکردم...
همیشه عطر خوشِ سیب از تو می آمد
ولی ز چکمهی لشکر؟!
گمان نمیکردم..💔🚶♂
گفتــم میان مجلسِ مستی که
«ما رَأَیْتْ...»
اما حسین از تو چه پنهان
چه سخت بود...
#بهحقِعقیلهبنیهاشمعجلولیکالفرج..