دلم میخاست اینُ #شبسوم بگم ...
ولی اومده تو ذهنم نمیتونم ازش بگذرم ...🚶♂
#عمهسآدآت با کُلی زحمت زنها رو تو خرآبه
آروم کرد؛
با زحمت بیشتری بچهها رو ساکت کردن..
نیمههای #شب
شنید انگار یکی داره با صدایی که دیگه رَمقی توش نمونده حرف میزنه ، آروم اشک میریزه
بین دختربچهها گَشت ؛ دید #رَقیهس ...