•بَچّهِهِیئَتی•
این ذکر تا اول #محرمالحرام و دیگر هیچ .. *مستیِشبونه
+ چون گیرم روش ..
نامت #حُسین ؛ مسببِ جلواتِ جنونِ ماس .
- دستاشو گذاشته بود رو گوشاش با بابا حرف میزد..میگفت باباا ؛ یکی از من گوشواره به امانت برده ، #غصهنخور
چیزی نیست ! فدای سرت بابا ...
* میخوام عمومو ، ببینه کبودیِ زیرِ گلومو ... واییی 💔💔 .
' آه از ردِ طناب '
- میگفت بابا : ازین پنجاهُ خوردهای سال فقط سه سالش نصیب دخترت شد ؛ حیف بابا حیف #کمدیدمت ..💔