#سلام_بر_ابراهیم 🕊 #قسمـت84 ظاهر ساده: در ايام ابتدای جنگ، ابراهيم الگوی بســياری از بچه‌های رزمنده شده بود. خيليها به رفاقت با او افتخار ميكردند. اما او هميشــه طوری رفتار ميکرد تا كمتر مطرح شود. مثلا به لباس نظامی توجهی نداشت، پيراهن بلند و شلوار كردی ميپوشيد. تا هم به مردم محلی آنجا نزديكتر شود، هم جلوی نفس خود را گرفته باشد. ساده و بی‌آلايش بود. وقتی برای اولين بار او را ديديم فكر كرديم كه او خدمتكار و... برای رزمندگان اســت. اما مدتی كه گذشــت به شخصيت او پی برديم. ابراهيم به نوعی ساختارشكن بود. به جای توجه به ظاهر و قيافه، بيشتر به فكر باطن بود. بچه‌ها هم از او تبعيت ميكردند. هميشــه ميگفت: مهمتر از اينكه برای بچه‌ها لباسهای هم شــكل و ظاهر نظامی درست كنيم بايد به فكر آموزش و معنويت نيروها باشيم و تا ميتوانيم بيشتر با بچه‌ها رفيق باشيم. نتيجه اين تفكر، در عملياتهای گروه،كاملا ديده ميشد. هر چند برخی با تفكرات او مخالفت ميكردند. ٭٭٭ پارچه لباس پلنگی خريده بود. به يكی از خياطها داد وگفت: يك دســت ُ لباس كردی برايم بدوز. روز بعد لباس را تحويل گرفت وپوشــيد. بسيار زيبا شده بود. از مقر گروه خارج شد. ساعتی بعد برگشت. با لباس سربازی! راوی:جمعی از دوستان شهيد زنـدگۍنامھ‌شهیـد‌ابࢪاهیم‌هادۍ💜 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با #کانال_کمیل همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail