دوای درد درمان سوز این دیوانه دست توست!
بغل نه؛ بوسه نه؛ حتی کمی از بوت هم کافی ست
از دوری اش بدجور احوالم خمار است
یا للعجب چشم است در تو یا که تریاک
قصدِ من
از حیات
تماشای چشمِ توست...
ای جان به فدای چشمِ تـــــــــو
با قصدِ جان بیا.....!!