eitaa logo
نوای عشــــــ♥️ـــــق
3هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
5.5هزار ویدیو
33 فایل
. متن‌هاش قلب و روحتو نوازش میده♥✨ از بس عاشقانه هاش خاصِ💕😍 دلبری کن با دلبرانه هاش قشنگم 🥰 حرفی سخنی میشنوم👇 https://harfeto.timefriend.net/17570960814509 ❌️کپی برای کانال دار حرام ❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌ سیوش کن: A mi lado یعنی بغلیِ من.🫂 ‌‌‌@cbufeuhdwt
‌‌ ¦کنـٰ💋ـاࢪم بـٰاش¦ من جا غمـٰام طُ ࢪو ¦بغـ🫂ـل¦ میکنم..! ‌‌‌‌@cbufeuhdwt
میدونی فرق تو با ماه چیه ؟ ماه سه حرف داره ولی تو ، حرف نداری❤️ بفرست براش @cbufeuhdwt
نوای عشــــــ♥️ـــــق
سرگذشت مریم کینه پارت پنجم سلام اسمم مریمه ... شاید طی هفته چندتاامپول حالت تهوع میزدم که فقط سرپاب
سرگذشت مریم کینه پارت ششم سلام اسمم مریمه ... اون روزباهم جاکفشی روتحویل میگیرن ومیرن یکساعتی هم میمونن من خودم به رامین زنگ زدم..گفت داریم راه میفتیم چقدرسفارش کردم اروم بیایدموقع برگشتن مسعودمیگه سویج روبده من رانندگی کنم وسط اتوبان بخاطرسبقت غیرمجازکنترل ماشین روازدست میده چپ میکنه خونه مادوربودولی حداقل زمانی که میشددرنظرگرفت برای رفت امدنهایتش یک ساعت تایک ساعت نیم بود..من بارامین ساعت۳بودحرفزدم ولی ساعت پنج نیم بودهنوزنرسیده بودن خیلی عصبی بودهرچی زنگ میزدم نه مسعودجواب میدادنه رامین دلم شورمیزدنزدیک ساعت شیش نیم بودکه بعدازکلی زنگزدن صدای یه اقای پیچیدتوی گوشی گفت بفرماییدگفتم شما گفت من امدادگراورژانس هستم شماکی هستید..انگار توی دلم خالی شد نشستم گفتم این گوشی همسرمه چی شدگفت تصادف کردن نگران نباشیدانتقال دادشدن بیمارستان تشریف بیاریدبیمارستان تلفن روکه قطع کردم..تمام بدنم میلرزیدانقدراسترس داشتم که دندونام روی هم بندنمیشدمامانم تازه امدبودگفت مریم چی شد..گفتم رامین تصادف کرده وزدم زیرگریه مامانم به خانواده رامین اطلاع دادوبامادروپدررامین رفتیم بیمارستان.. ادامه در پارت بعدی 👇
سرگذشت مریم کینه پارت هفتم سلام اسمم مریمه ... وقتی رسیدیم دنیاروی سرم خراب شد مسعودبرادررامین فوت شده بودورامین هم دست پاش شکسته بودوفعلابیهوش بود..مادر پدررامین فقط میزدن توسرشون به زورجلوشون رومیگرفتن..کل بیمارستان روگذاشته بودن روسرشون حال منم که دیگه گفتن نداشت دوستداشتم بمیرم ولی رامین طوریش نشه..اخه منو رامین پنج سال باهم دوست بودیم وعاشق هم بودیم وقتی مادرم فهمید بماند چقدر اذیتم کردچقدرحبس شدم حتی دوسه باری ازدست برادرم کتک خوردم ولی وقتی دیدن حریفم نمیشن وتحقیق کردن دیدن رامین مشکلی نداره قبول کردن ومانامزدکردیم..حالا سه روزمونده به عروسی چرابایداین اتفاق بیفته ازهمه بدتربارداری من بودکه هیچ کس خبرنداشت..دنیا برام اون لحظه به اخر رسیده بود دقیقاوقتی میگن عروسی به عزاتبدیل شدحکایت عروسی من بدبخت بود...میگن عروسی به عزاتبدیل شدحکایت عروسی من بدبخت بود..بعدازشنیدن فوت مسعودوبیهوش شدن رامین شیونهای مادررامین اینقدرحالم بدشدکه تااولین قدم روبرداشتم دیگه چیزی نفهمیدم..وقتی چشماموبازکردم روی تخت بیمارستان بودم.. ادامه در پارت بعدی 👇
سرگذشت مریم کینه پارت هشتم سلام اسمم مریمه ... وقتی چشماموبازکردم روی تخت بیمارستان بودم وسرم به دستم بودتمام بدنم دردمیکردسرم روکه چرخوندم کسی روندیدم بعدازچنددقیقه پرستاراورژانس امد..گفت خوبی تازه یادم افتادچه اتفاقی افتاده اشکام سرازیرشدپرستارگفت شمابارداری نگاه دوربرم کردم ازترس گفتم چطورگفت حدس میزنم باردارباشی..گفتم نه پرستارکه رفت بعدازچنددقیقه مامانم امدبه حال بخت سیاه من داشت گریه میکرد میگفت شانس داشتی توی بچگی یتیم نمیشدی..گفتم پدرمادررامین کجاهستن گفت دامادشون،بادوتاخواهرهاش امدن دنبالشون رفتن مامانم میگفت خدابه دادمون برسه بااین خانواده هرچی بهت گفتم فعلابرای ازدواج کردن فرصت داری قبول نکردی پاتوکردی توی یه کفش گفتم مامان من رامین رودوستدارم خانواده اش الان عزادارن توقع چی داری گفت هیچ کدومشون نیومدن یه سربهت بزنن خواهراش فهمیدن زیرسرم هستی وحالت خوب نیست پشت دراتاق بودن ولی تونیومدن میفهمی یعنی چی،ساکت بودم مامانم گفت اگربهتری بلندشوکم‌کم ماهم بریم به زوراز روی تخت بلندشدم گفتم میخوام رامین روببینم مامانم گفت ممنوع ملاقاته... ادامه در پارت بعدی 👇
529.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب سرد و برفیتون بخیر 🥶❄️☃️🌨 @cbufeuhdwt ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🍃 در ساعت صفر، عشق هم دعوت ماست با یک سبد احساس که درخلوت ماست این لحظه ی عاشقی اگر دیر کنی یک عمر تمام باعث حسرت ماست
صبح شد؛خیراست...☕️ هرطلوع شانسی دوباره برای ساختن است پس امروزرا خوب بساز...👌🌱 سلااام صبح زیباوسردتون بخیر⛈️ @cbufeuhdwt