من میزبانِ درد و غم و رنج و حسرتم
ای آرزوی گمشده! مهمانِ کیستی...؟!
چندیست از تو غافلم ای زندگی ببخش!
چنگی به دل نمیزنی این روزها تو هم.
من زخم های زیادی خوردم و خم به ابرو نیاوردم
اما چه کنم که تو عمیق ترین ، زیبا ترین و بزرگترین زخمم بودی
تابوت من از کوچه ات میگذرد چشم مپوش این
همان مرده ایست که بیمار تو بود