رفت تا ثابت شود بر من که آری هیچکس
جز خودم تا آخرش با قلب من همراه نیست
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
@cbufeuhdwt
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
کار من نگاه کردن به تو و دوست داشتن توست، یک کار واقعی، تمام وقت.بدون خستگی🫂❤💋
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
@cbufeuhdwt
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
-کیعاشقمشدی؟
+وقتیبغلتکردموفهمیدمامنیت
یعنیکنار''تــ...ـــو''بودن🙊
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
@cbufeuhdwt
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
با بعضیا چیزایی رو میشه تجربه کرد که
حتی تصورش هم واست ترس داشت
بعضی آدما بذر جرئت رو تو وجودت میکارن
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
@cbufeuhdwt
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
قَدوقوارهیِتُــــــــــو
فَقطبرایآغــــــــوشِمَن
ساختهشدهدِلبر 🫠🫂🤭🙈
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
@cbufeuhdwt
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
•⪯دَرد اون چشمات به قَلبَم
که جز تو نیست و نخواهدبود،
کَسی عزیزتر از این تَن❤️🔥👁⪰•🤭🫶
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
@cbufeuhdwt
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
وقتی یه دختر ناز میکنه یا شروع میکنه به بهونه گرفتن نیاز داره که اون لحظه نازشو بخری،
نه اینکه بشینی منطقی باهاش حرف بزنی تا قانع بشه
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
@cbufeuhdwt
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
تو آخرین فکرمی قبل از اینکه بخوابم و اولین فکری هستی که هر روز صبح باهاش بیدار میشم.✌️♥️
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
@cbufeuhdwt
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
پرهیز از نگاه کردن به کسی که شوق دیدنش کلافه ات کرده،
تردید مبهمی را به یقینی روشن تبدیل میکند:
"عاشق شده ای..💋
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
@cbufeuhdwt
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
من مثل طلیسچی نیستم که میگه ؛
خواستی کم باش ولی باش
من شادمهرم که میگه
"تمام تو سهم منه به کم قانعم نکن"❤️
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
@cbufeuhdwt
💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
نوای عشــــــ♥️ـــــق
#سرگذشت_هورا #تقاص #پارت_بیست سلام اسم هوراست تایه روزجمعه که میخواس بره گفتم حسین هواسردنمیخوادامرو
#سرگذشت_هورا
#تقاص
#پارت_بیست_یک
سلام اسم هوراست
وقتی رفتم بیمارستان ازاطلاعات پرسیدم مریضی که ازکوه افتادپاش شکسته اوردن کجابردن
گفت همچین مریضی نداریم یه مورد داریم که فوت شدن شایدبیمارستان اشتباه امدید دیگه نمیشنیدم چی میگه زنگزدم به گوشی حسین همون اقاجواب دادگفتم من فلان بیمارستانم گفت درست امدیدمن الان میام پیشتون دنیاروسرم خراب شد..همونجا فهمیدم حسین فوت شده وبه من دروغ گفتن...عمر زندگی من باحسین کلا چند ماه بود وخیلی زود بیوه شده بودم...باورش برام خیلی سخت بود..حسین رفته بودکوه که بعدش یاکله پاچه برگرده والان میگفتن مرده،،انقدر شوک بزرگی بهم وارد شده بودکه هیچ عکس عملی نمیتونستم انجام بدم مثل ادمهای گیچ منگ توسالن انتظاروایساده بودم رفت امدمردم نگاه میکردم..همون موقع گوشیم زنگ خوردشماره ی حسین بودیه لحظه فکرکردم تمام این حرفهادروغه وحسین زنده است..سریع جواب دادم گفتم حسین..ولی اون اقابودگفت شمادقیقا کجایدمن توسالن انتظارم،وقتی برگشتم دیدم یه اقای ته سالن انتظار وایساده فهمیدم خودش رفتم سمتش..اون لحظه فقط منتظرمعجزه بودم که یکی پیدابشه بهم بگه دروغه..
ادامه در پارت بعدی 👇
#سرگذشت_هورا
#تقاص
#پارت_بیست_دو
سلام اسم هوراست
اون اقاهم که حدود۴۰ساله بودمن روشناخت بهم نزدیک شدگوشی حسین تودستش بود
بدون اینکه سلام کنم گفتم شوهرم کجاست
گفت تواتاق عمل گفتم چرادروغ میگی اطلاعات گفت همچین موردی نداریم یه فوتی داریم که ازکوه اوردن ترخداراستش بگید
اقاکه معلوم بودخودشم کلافه است گفت من پزشکم وامروزاتفاقی رفتم کوه تویه مسیری که تقریبانزدیک دره بودم شوهرت رودیدم
جلوترازمن بودراه میرفت امانمیدونم چی شدکه یدفعه حالش بدشدنشست دستش روگذاشت روسینش چندتاسرفه کردانگارنمیتونست نفس بکشه تاخواستم بهش نزدیک بشم کمکش کنم تعادلش رو ازدست دادافتادتودره
کسی اون اطراف نبودهرجوربودخودم رورسوندم بالاسرش..امامتاسفانه بخاطرسقوط وتنگی نفس فوت کرده بودن کاری ازدست کسی برنیوند همسرتون کارت اهدای عضوداشتن بردن اتاق عمل،،،داستان اززبان حوراست!فقط نگاهش میکردم،وبعدازچنددقیقه دیگه چیزی نفهمیدم..وقتی چشمام روبازکردم بهم سرم وصل بودبابام مامانم بالاسرم بودن هردوتاشون گریه میکردن...
ادامه در پارت بعدی 👇