eitaa logo
نوای عشــــــ♥️ـــــق
2.8هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.4هزار ویدیو
32 فایل
. متن‌هاش قلب و روحتو نوازش میده♥✨ از بس عاشقانه هاش خاصِ💕😍 دلبری کن با دلبرانه هاش قشنگم 🥰 حرفی سخنی میشنوم👇 https://harfeto.timefriend.net/17570960814509 ❌️کپی برای کانال دار حرام ❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
تو آخرین فکرمی قبل از اینکه بخوابم و اولین فکری هستی که هر روز صبح باهاش بیدار میشم.✌️♥️ 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞 @cbufeuhdwt 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
پرهیز از نگاه کردن به کسی که شوق دیدنش کلافه ات کرده، تردید مبهمی را به یقینی روشن تبدیل میکند:                    "عاشق شده ای..💋 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞 @cbufeuhdwt 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
من مثل طلیسچی نیستم که میگه ؛ خواستی کم باش ولی باش من شادمهرم که میگه "تمام تو سهم منه به کم قانعم نکن"❤️ 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞 @cbufeuhdwt 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
نوای عشــــــ♥️ـــــق
#سرگذشت_هورا #تقاص #پارت_بیست سلام اسم هوراست تایه روزجمعه که میخواس بره گفتم حسین هواسردنمیخوادامرو
سلام اسم هوراست وقتی رفتم بیمارستان ازاطلاعات پرسیدم مریضی که ازکوه افتادپاش شکسته اوردن کجابردن گفت همچین مریضی نداریم یه مورد داریم که فوت شدن شایدبیمارستان اشتباه امدید دیگه نمیشنیدم چی میگه زنگزدم به گوشی حسین همون اقاجواب دادگفتم من فلان بیمارستانم گفت درست امدیدمن الان میام پیشتون دنیاروسرم خراب شد..همونجا فهمیدم حسین فوت شده وبه من دروغ گفتن...عمر زندگی من باحسین کلا چند ماه بود وخیلی زود بیوه شده بودم...باورش برام خیلی سخت بود..حسین رفته بودکوه که بعدش یاکله پاچه برگرده والان میگفتن مرده،،انقدر شوک بزرگی بهم وارد شده بودکه هیچ عکس عملی نمیتونستم انجام بدم مثل ادمهای گیچ منگ توسالن انتظاروایساده بودم رفت امدمردم نگاه میکردم..همون موقع گوشیم زنگ خوردشماره ی حسین بودیه لحظه فکرکردم تمام این حرفهادروغه وحسین زنده است..سریع جواب دادم گفتم حسین..ولی اون اقابودگفت شمادقیقا کجایدمن توسالن انتظارم،وقتی برگشتم دیدم یه اقای ته سالن انتظار وایساده فهمیدم خودش رفتم سمتش..اون لحظه فقط منتظرمعجزه بودم که یکی پیدابشه بهم بگه دروغه.. ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎
سلام اسم هوراست اون اقاهم که حدود۴۰ساله بودمن روشناخت بهم نزدیک شدگوشی حسین تودستش بود بدون اینکه سلام کنم گفتم شوهرم کجاست گفت تواتاق عمل گفتم چرادروغ میگی اطلاعات گفت همچین موردی نداریم یه فوتی داریم که ازکوه اوردن ترخداراستش بگید اقاکه معلوم بودخودشم کلافه است گفت من پزشکم وامروزاتفاقی رفتم کوه تویه مسیری که تقریبانزدیک دره بودم شوهرت رودیدم جلوترازمن بودراه میرفت امانمیدونم چی شدکه یدفعه حالش بدشدنشست دستش روگذاشت روسینش چندتاسرفه کردانگارنمیتونست نفس بکشه تاخواستم بهش نزدیک بشم کمکش کنم تعادلش رو ازدست دادافتادتودره کسی اون اطراف نبودهرجوربودخودم رورسوندم بالاسرش..امامتاسفانه بخاطرسقوط وتنگی نفس فوت کرده بودن کاری ازدست کسی برنیوند همسرتون کارت اهدای عضوداشتن بردن اتاق عمل،،،داستان اززبان حوراست!فقط نگاهش میکردم،وبعدازچنددقیقه دیگه چیزی نفهمیدم..وقتی چشمام روبازکردم بهم سرم وصل بودبابام مامانم بالاسرم بودن هردوتاشون گریه میکردن... ادامه در پارت بعدی 👇
سلام اسم هوراست مامانم بالاسرم بودن هردوتاشون گریه میکردن امامن حتی یه قطره اشک هم نداشتم..من روباخودشون بردن خونه ی بابای حسین جمعیت زیادی توخونشون بودهمه گریه زاری میکردن،،امامن مثل مجسمه فقط نگاه میکردم حتی جواب اونایی روهم که تسلیت میگفتن،رونمیدادم..تو سه روزمراسم حسین ازخاکسپاری گرفته تامسجدمن نه باکسی حرف زدم نه حتی یه قطره اشک ریختم انگاریه رباط بودم که هیچی..حالیم،نبودوبه اختیاردیگران اینورانورمیرفتم شایدبگیددروغ میگم اماخداشاهده سه روزتمام غیرچندجرعه اب چیزی نخوردم جوری که بعدازسوم حسین بردنم دکتربرام سرم زدن حال هیچ کس خوب نبود..مادرم من روبردخونه ی خودشون وبابام یه سیلی بهم زدشایدگریه کنم امامن حتی دردمم نیومد..خواهربزرگم به مامانم گفت،بفرستش حمام شایدحالش بهتربشه..به زورمامانم رفتم حموم وقتی رفتم زیردوش یه فکر آنی به ذهنم رسید..تیغ روبرداشتم محکم کشیدم رومچ دستم میخواستم برم پیش حسین...باتیغ مچ دستم روبریدم زیردوش اب نشستم خون بااب قاطی شده بودکف حموم پرخون بود... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎
سلام اسم هوراست چند دقیقه ای گذشته که مامانم صدام زدجوابش روندادم درحمام قفل کردم که کسی نیادتو..درحمام ما آلمینیوم بود و بالاش به جای شیشه اینه داشن،،کم کم احساس کردم سرم داره گیچ میره کف حمام خوابیدم..یه لحظه صدای شکستن اینه روشنیدم جیغ ودادمامانم..وقتی چشمام روبازکردم بیمارستان بودم دستم روباندپیچی کرده بودن عمق برش رگم زیادنبودسریع رسونده بودنم بیمارستان چشمام که بازکردم یه چهره ی اشنا بالا سرم بود..اول فکرکردم حسین چند بار صداش کردم ولی رضاآروم گفت حورامنم خوبی..چرا با خودت داری اینکاررومیکنی ماهمه ناراحتیم..حسین دوست دوران بچگیم بوده ومثل دو تا برادر بودیم،اما چه میشه کرد خواست خدا این بودنمیشه با تقدیرجنگید..بخدا اونم راضی نیست باخودت اینکار رو بکنی..وقتی بادقت چهره ی رضارونگاه کردم دیدم چقدرداغون شده وبعدازچندروزسکوت زدم زیرگریه زجه میزدم...صدای مامانم خاله ام ازبیرون اتاق به گوشم میرسید رضا صداشون کرد گفت حورا چشماشو بازکرده..باگریه من اوناهم زدن زیرگریه.... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎
@bahareasheghanh04_5985658881190137680.mp3
زمان: حجم: 3.51M
آهنگ لری عاشقانه زیبا❤️ 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞 @cbufeuhdwt 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
Reza Malekzadeh4_5908909340324006946.mp3
زمان: حجم: 3.26M
من یه دیوونم که به دلت بند کردم از سر راهت همه رو جمع کردم...💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞 @cbufeuhdwt 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
❤️ ماهترین ماه جهانم تــویی 😍🫂💙❤️ 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞 @cbufeuhdwt 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
❤️ سبز باش💚 جوانه بزن وبه غم های زندگی بخند... 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞 @cbufeuhdwt 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
❤️ بیچاره تر از عاشق بی صبر کجاست کاین عشق گرفتاریِ بی هیچ دواست... 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞 @cbufeuhdwt 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞