eitaa logo
نوای عشــــــ♥️ـــــق
2.8هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5.4هزار ویدیو
31 فایل
. متن‌هاش قلب و روحتو نوازش میده♥✨ از بس عاشقانه هاش خاصِ💕😍 دلبری کن با دلبرانه هاش قشنگم 🥰 حرفی سخنی میشنوم👇 https://harfeto.timefriend.net/17570960814509 ❌️کپی برای کانال دار حرام ❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
کاش نَمیرم و دستاتو بگیرم🖤 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞 @cbufeuhdwt 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
سخته دوست داشتن کسی که هیچ راهی برای رسیدن بهش نداری.🖤 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞 @cbufeuhdwt 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
دلم خیلی برات تنگ شده، اما بدون من خوب به نظر میرسی.🖤 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞 @cbufeuhdwt 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
چون کسی حالمو واسه خوب کردنش نمیپرسه همیشه میگم خوبم.🖤 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞 @cbufeuhdwt 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤🖤🫂
نوای عشــــــ♥️ـــــق
#سرگذشت_هورا #تقاص #پارت_سی_دو سلام اسم هوراست اولش خیلی خجالت میکشیدم امابعدش برام عادی شدمیگفتم شا
سلام اسم هوراست... واقعا از کارش هنگ بودم،رضا گفت حورا میخوام یه اعترافی بکنم امیدوارم درکم کنی من واقعا دوستدارم هرشب به یادخودت میخوابم..انگارلال شده بودم دیدساکتم گفت کاش همون روزخواستگاری به خانواده ام میگفتم ازتوخوشم امده اماترسیدم رابطه ی چندین ساله ی پدرم وپدربزرگت خراب بشه..همیشه به حسین برای داشتن تو حسادت میکردم،،شاید باورت نشه ولی خیلی وقتهابارویابخاطررفتارش که شبیه تو نبود دعوا میشد..دوست داشتم تمام کارهای رویا مثل تو باشه اما شما دو تا اخلاق رفتارتون زمین تا آسمان باهم فرق داشت..زمانی که هومن ازت خواستگاری کرددنیاروسرم خراب شددوستداشتم خفه اش کنم امابخاطرحفظ ظاهرجلوی بقیه ام شده بایدپیغامش روبهت میرسوندم..وتصمیم گرفته بودم اگرجواب توبهش مثبت باشه براش پاپوش درست کنم ازشرکت بندازمش بیرون نمیخوام هیچ مردی بهت نزدیک بشه من عاشقتم ودوست دارم محاله ازدست بدم،با حرفهای رضا شوک بزرگی بهم وارد شده بود هیچی نمیگفتم انگارخواب میدیدم..رضا دستم رودوباره گرفت،گفت توبایدمال خودم بشی ازهیچی هم نترس همیشه کنارت هستم نمیذارم کسی بهت چپ نگاه کنه فقط بگوتوام کنارم میمونی... ادامه در پارت بعدی 👇
سلام اسم هوراست توفکربودم دروغ چرامنم به حمایتش نیازداشتم دوستداشتم یه مردمثل رضاتوزندگیم باشه اماوقتی به خاله ام فکرمیکردم عذاب وجدان میگرفتم..گفتم پس خاله ام چی،،گفت قرار نیست خاله ات چیزی بفهمه یه صیغه ی محرمیت میخونیم وبعداهم عقدت میکنم..فقط گوش میدادم تصمیم گیری برام سخت بودگفتم اگرخانواده ام یاپدربزرگم بفهمن خیلی بدمیشه رضاگفت توجوانی وبه هرحال بایدازدواج کنی منم میخوام حمایتت کنم ومراقبت باشم که کسی جرات نکنه چپ نگاه کنه،،گفتم فرصت بده فکرکنم..باهم رسیدیم خونه ی پدربزرگم،،اون شب مادربزرگم خیلی مهمون داشت اصلاحوصله ی کمک کردن نداشتم خستگی روبهانه کردم رفتم تواتاق دراز کشیدم..فکرم خیلی مشغول بود ده دقیقه ای گذشت برام پیام امد وقتی بازش کردم رضا نوشته بودخانمم خوبی بیا بشین روبه روم طاقت دوریت روندارم وچند تا استیکر قلب هم گذاشته بود،،جوابش روندادم پنج دقیقه بعد دوباره پیام داد اگر نیای بیرون خودم میام تواتاق..پیش خودم گفتم الکی میگه وجلوی این همه ادم میخوادبیادتواتاق چکارکنه... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎
سلام اسم هوراست... همنجورکه درازکشیده بودم به سقف نگاه میکردم یه سایه رودیواردیدم..ترسیدم سریع بلندشدم که همزمان رضابرق روروشن کرد..گفت ببخشید امدم بالشت ببرم میدونستم به این بهانه خواسته بیاد تو اتاق بعداروم که کسی نفهمه گفت پاشو بیا بیرون گناه من چیه عاشقت شدم طاقت دوریت روندارم الان وقت نازکردن نیست..بعد از رفتنش لباسهام رومرتب کردم رفتم بیرون اما نمیدونم چراخاله ام رومیدیدم دلشوره میگرفتم..خلاصه اون شب باتمام خوب بدش تمام شدمنم رفتم خونه ی بابام فرداصبح روزتعطیل بودمیخواستم بخوابم که گوشیم زنگ خورد شماره ی رضا بود همین که گفتم الوگفت خوبی گوش کن ببین چی میگم جلوی بابامامانت تابلونکن یه بهانه ای رویف کن بیابیرون وقطع کرد،مامانم داشت ناهاردرست میکرددیددارم لباس میپوشم گفت کجا..گفتم میرم خونم کلی کاردارم بایدلباسهای فرم فردام روبشورم اتوکنم مامانم بنده خداخیلی اصرارکردبمونم بعدظهربرم اماقبول نکردم تارسیدم دوش گرفتم یه کم به خودم رسیدم که برام پیام امدرضابودنوشته بودکجای جواب دادم امدم خونه.. ادامه در پارت بعدی 👇
سلام اسم هوراست... شایدبه پنج دقیقه نرسیدزنگ خونه خورد ایفون روکه جواب دادم رضا بود دربازکردم اصلاوقت اینکه لباس عوض کنم رو نداشتم یه لگ پام بود تیشرت،سریع امد بالا من تا حالا اینجوری جلوش نبودم خواستم برم..داشتم ازخجالت میمردم..توچشمام نگاه کردگفت بروتندی لباس بپوش تابریم.اماده شدم ازخونه امدیم بیرون خیلی استرس داشتم که کسی نبیتمونم..اول رفتیم یه رستوران شیک ناهارخوردیم بعدرضاگفت میخوام برات خریدکنم امروز خیلی،،گفتم من چیزی لازم ندارم..اماقبول نکرد.من رو برد چند تا مرکز خرید کلی لباس برام خریدازلباس مجلسی تابیرونی، شایدراحت چهارپنج تومن پول خریدهام شدهمه ام میگفت چندتای بخر..حسابی خسته شده بودم گفتم بریم خونه رضا خندید گفت کجابه این زودی بریم طلافروشی میخوام برات یه انگشتربخرم که همیشه دستت باشه به ناچارقبول کردم واون روزرضایه انگشترنگین دارکه شبیه حلقه بودبرام خرید..نزدیک غروب بودکه خاله ام بهش زنگ زدگفت اضافه کارم شرکت و چندساعتی کاردارم دیرمیام خونه... ادامه در پارت بعدی 👇
دوتیل عاشق بون..! کوریل عاشق ! عرای یسه دوتیل کن و کوریل دَن..!🖤✨💔 معنی دخترا عاشق قصه میشن پسرا عاشق قیافه برای اینه دخترا آرایش میکنن پسرا دروغ میگن🖤💔 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞 @cbufeuhdwt 💞⊱ღ꧁꧂ღ⊱💞