سنجاقڪرده اند بھ چادرت
•↫حیارا
•↫عفت را
•↫ مهربانے را
•↫عشق را
•↫صفارا
•↫ ایمان را
به خاطرهمین است ڪه این
چنین سنگین وباوقار راه👣
میروے
✿[ @chaadorihhaaa]✿
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
رفتار چادرےها یا فرمان خدا ؟
یڪ سرےافرادمدعۍاندچادرے
هاازهمه بدترند.اماحجاب فقط
چـاڋر نیست .
درهر قشرےخوب و بد هست
اسلام ملاڪ است نه او ڪه
مدعۍمسلمانۍاست .
بدبودن بعضۍاعمال افرادچادرے
به حجاب آنهاربطۍندارد.
خداوند متعال هرڪس را
متناسب با گناه او مجازات
مۍڪند.
مجازات بۍحجابۍسرجاے
خودش و مجازات باحجاب هاے
گنهکار هم سرجای خودش .
✿[ @chaadorihhaaa]✿
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
📖🕋📖🕋📖
💠همراهان گرامی کانال
🌷ختم دسته جمعی ذکر ( لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِالله) در کانال برگزار میشود
✅ تعدادثبت مجموعه یا ضامن آهو میشود و توسط متصدی آماردرحرم مطهر
🍂آقا علی بن موسی الرضا 🍂
ازطرف شما عزیزان ثبت میشودو نزد ولی نعمتمان به امانت سپرده میشود
👇👇👇👇
🔶تفسیر از زبان حضرت_علی_ع
🔸نهج_البلاغه
❣️ از امام (ع) معنى "لاحول و لا قوّة الابالله" را پرسيدند.
امام اينگونه پاسخ داد:
👇👇👇
✨ما برابر خدا مالک چيزى نيستيم،
و مالک چيزى نمی شويم جز آنچه او به ما بخشيده است،
پس چون خدا چيزى به ما ببخشد که خود سزاوارتر است، وظايفى نيز بر عهده ما گذاشته،
و چون آن را از ما گرفت تکليف خود را از ما بر داشته است.✨
📚 حكمت ٤٠٤
❗️پس بخل و تنگ نظري براي چي؟
⁉️ كبرو خودبزرگ بيني و حسد چرا؟
‼️ همه چيز از اوست هر لحظه ممكن است همه چيز را بگيرد...
💔
🍃 امـام صادق (؏) ؛
⇦ هرگاه دلت شڪست و غمها
بسویت هجوم آورد پس بگو ↯ لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِالله
❇️فرصت تا آخر روز چهار شنبه ۹/ ۵/ ۹۸
❇️به نیت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و برآورده شدن حاجت افراد شرکت کننده
📣لطفا ذکر ( لا حول ولا قوه الا بالله ) را که می بفرستید ،به آیدی زیر بفرمایید تا جمع آماردر حرم مطهرامام رضا ( ع ) مطهر ثبت شود
تشکروعاقبت بخیری ازحضور پر رنگتون 🌹
⬅️آیدی جهت پیام دادن برای اعلام تعداد ذکر (ع ) در ختم دسته جمعی 👇👇
🆔@ZZ3362
@chaadorihhaaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ڪلیپ🎥
💢سوالی اساسی:
💠اگـر لااِکراهَ فِي الدّین
↩️پس چراحجاب اجباریست؟؟🤔
✅جواب فوق العاده این خانم☝️ به علت اجباری بودن حجاب درجامعه
توصیه میکنم حتما حتما ببینید👌
✿[ @chaadorihhaaa]✿
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
🌸 ﷽ 🌸
#رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
#عاشقانه_ای_برای_مسلمانان
#فصل_دوم
#قسمت_هشتاد_و_هفتم
🌸🍃🌺🍃🌸
....
به عمق چشمانم دقیق شد و من با لحنی لطیف تر ادامه دادم:" مجید! مگه زمان پیامبر مهر بوده؟ مگه پیامبر از مهر استفاده می کرده؟ پس چرا تو روی مهر سجده می کنی؟" سرش را پایین انداخت و با سرانگشتانش تار و پور سجاده اش را به بازی گرفت تا با اعتماد به نفس ادامه دهم:" آخه چه دلیلی داره که روی مهر سجده کنی؟ آخه این یه تیکه گل..." که سرش را بالا آورد و طوری نگاهم کرد که دیگر نتوانستم ادامه دهم. گمان کردم از حرف هایم ناراحت شده که برای چند لحظه بی آن که کلامی بگوید، تنها نگاهم می کرد. سپس لبخندی لبریز عطوفت بر صورتش نقش بست. دستش را روی زمین عصا کرد و با قدرت از جایش بلند شد، رو به قبله کرد و به جای هر جوابی، دست هایش را بالا برد، تکبیر گفت و نمازش را شروع کرد در حالی مهرش در دستان من مانده و روی جانمازش جز یک تسبیح سرخ رنگ چیزی نبود. همان طور که پشتش نشسته بودم، محو قامت مردانه اش شده و نمی توانستم باور کنم که به این سادگی سخنم را قبول کرده باشد.
با هر رکوع و سجودی که انجام می داد، نگاه مرا هم با خودش می برد تا به چشم خود ببینم پیشانی بلندش روی مخمل جانماز به سجده می رود. یعنی دل او به بهانه محبت من اینچنین نرم شده بود؟ یعنی ممکن بود که باقی گام هایش را هم با همین صلابت بردارد و به مذهب اهل تسنن درآید؟ یعنی باید باور می کردم که تحقق آرزو و استجابت دعایم در چنین شبی مقدر شده است؟ حتی پلک هم نمی زدم تا لحظه ای از نمازش را از دست ندهم تا سلام داد. جرأت نداشتم چیزی بگویم، مبادا رویای شیرینی که برابر چشمانم جان گرفته بود، از دستم برود.
همچنان که رو به قبله نشسته بود، لحظاتی به جانمازش نگاه کرد، سپس آهسته به سمتم برگشت. چشمانش همچنان مهربان بود و همچون همیشه می خندید. به مهرش که در دستانم مانده بود، نگاهی کرد و بعد به میهمانی چشمان منتظر و مشتاقم آمد و آهستع زمزمه کرد:" الهه جان! من... من از این نمازی که خوندم هیچ لذتی نبردم!" شبنم شادی روی چشمانم خشک شد. سرش را پایین انداخت، به اندازه چند نفس ساکت ماند، دوباره نگاهم کرد و گفت:" الهه! من عادت کردم روی مهر سجده کنم... ببین من نمی دونم زمان پیامبر مهر بوده یا نه، ولی من یاد گرفتم برای خدا، روی خاک سجده کنم!"
✍🌺🍃🌸🍃🌺🍃
🍃ادامہ دارد....
✍🏻 #نوشته_فاطمه_ولی_نژاد
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
🌸 ﷽ 🌸
#رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
#عاشقانه_ای_برای_مسلمانان
#فصل_دوم
#قسمت_هشتاد_و_هشتم
🌺🍃🌸🍃🌺
...
که میان حرفش آمدم و با ناراحتی اعتراض کردم:" یعنی برای تو مهم نیس که سنت پیامبر چی بوده؟ فقط برات مهمه که خودت به چه کاری عادت کردی، حتی اگه اون عادت خلاف سنت پیامبر باشه؟" نگاهم کرد و با لحنی مقتدرانه جواب داد:" من نمی دونم سنت پیامبر چی بوده و این اشتباه خودمه که تا حالا دنبالش نرفتم! ولی اینو میدونم که سنت پیامبر نباید خلاف فلسفه دین باشه!" به احترام کلام پر مغزش سکوت کردم تا ادامه دهد:" اگه فلسفه سجده اینه که در برابر خدا کوچیک بودن خودتو نشون بدی، سجده روی خاک خیلی بهتر از سجده روی فرش و جانمازه!" گرچه توجیهش معقول بود و منطقی، اما این فلسفه بافی ها برای من جای سنت پیامبر را نمی گرفته که من هم با قاطعیت جوابش را دادم:" ببین مجید! پیامبر روی مهر سجده نمی کرده! پس چه اصراری داری که حتما روی مهر سجده کنی؟"
لبخندی زد و با آرامش پاسخ داد:" الهه جان! این اعتقاد شماس که پیامبر روی مهر سجده نمی کرده، ولی ما اعتقاد داریم که پیامبر روی خاک یا یه چیزی شبیه خاک سجده می کردن. اصلا به فرض که پیامبر هم روی مهر سجده نمی کرده، ولی فکر نمی کنم که کسی رو هم از سجده روی مهر منع کرده باشه. همونطور که حتما پیامبر جاهایی نماز خونده که فرش و زیلو و هیچ زیراندازی نبوده، خب اونجا حتما پیامبر روی زمین خاکی سجده می کرده! پس سجده روی زمین هم نباید اشکالی داشته باشه." مشت دستم را باز کردم و با اشاره به مهر میان انگشتانم، پرسیدم:" زمین چه ربطی به این مهر داره؟" به آرامی خندید و گفت:" خب ما که نمی تونیم همه جا فرش رو کنار بزنیم و روی زمین سجده کنیم! این مهر یه تیکه از زمینه که همیشه همراه آدمه!" قانه نشدم و با کلافگی سوال کردم:" خب من میگم چه اصراری به سجده روی مهر یا به قول خودت زمین داری؟" دستش را دراز کرد، مهر را از دستم گرفت و پاسخ داد:" برای این که وقتی پیشونی رو روی خاک می ذاری، احساس می کنس در برابر خدا به خاک افتادی! حسی که تو سجده روی فرش اصلا بهت دست نمیده!"
✍🌺🍃🌸🍃🌺🍃
🍃ادامہ دارد....
✍🏻 #نوشته_فاطمه_ولی_نژاد
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
🌸 ﷽ 🌸
#رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
#عاشقانه_ای_برای_مسلمانان
#فصل_دوم
#قسمت_هشتاد_و_نهم
🌸🍃🌺🍃🌸
....
سپس با نگاه عاشقش به پای چشمانم زانو زد و عاشقانه تر تمنا کرد:" الهه جان! من تو رو به اندازه تمام دنیا دوست دارم! اگه نمازم رو بدون مهر خوندم، بخاطر این بود که واقعا می خواستم چیزی رو که ازم خواستی انجام بدم... ولی اجازه بده تا به اون چیزی که اعتقاد دارم عمل کنم!" و شاید اندوهم را در خطوط صورتم خواند که صدایش رنگ غم گرفت:" الهه جان! من تو رو همینجوری که هستی دوست دارم، با همه اعتقاداتی که داری! اگه میشه تو هم منو همینجوری که هستم قبول کن، با همه اعتقاداتی که دارم!" سپس به مهری که در دستش آرام گرفته بود، نگاهی کرد و با لبخندی کمرنگ ادامه داد:" ببین الهه! این مهمه که من و تو نماز می خونیم! حالا این که یکی روی سجاده سجده می کنه و اون یکی روی خاک، چیزی نیس که بخواد آرامش زندگی مون رو به هم بزنه!"
فوران شادی لحظاتی پیش به برکه غصه بدل شده و غبار حسرتی که به دلم نشسته بود، به این سادگی ها از بین نمی رفت، با این همه گرمای محبتش در قلبم آنقدر زنده و زاینده بود که این مجادله ها، حتی به اندازه ذره ای سردش نکند که لبخندی زدم و گفتم:" ببخشید اگه ناراحتت کردم! منظوری نداشتم!" و انگار شنیدن همین پاسخ ساده از زبان من کافی بود تا نفس حبس شده در سینه اش بالا بیاید.
صورتش از آرامشی شیرین پر شد و با لب هایی که می خندید، پاسخ عذرخواهی ام را داد:" الهه جان! این حرفو نزن! تو چیزی رو که دوست داشتی به من گفتی! این که آدم حرف دلش رو به همسرش بگه، عذرخواهی نداره!" سپس بار دیگر مهر را روی جانمازش نشاند و برای اقامه دوباره نماز عشاء به پا خاست. باز از جایم تکان نخورم و مثل دفعه قبل محو تماشای نمازش شدم. هرچند این بار جشنی در دلم بر پا نبود و با نگاهی مات و افسرده به بوسه پیشانی اش بر سطح مهر حسرت می خوردم که صدای در اتاق مرا به خود آورد. بلند شدم و در را باز کردم که صورت مهربان مادر روحم را تازه کرد، ولی نه به قدری که اندوه چهره ام را پنهان کند به چشمانم نگاه کرد و با زیرکی مادرانه اش پرسید:" چیزی شده الهه؟" خنده ای ساختگی نشانش دادم و گفتم:" نه مامان! چیزی نشده! بیا تو!"
✍🌺🍃🌸🍃🌺🍃
🍃ادامہ دارد....
✍🏻 #نوشته_فاطمه_ولی_نژاد
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
❃﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ﴾❃
🌹باتوکل به نام اعظمت🌹
صبح خودرابا سلام به 14معصوم (ع)شروع کنیم....
🍂بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ,,,
✨ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀِ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦَ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ
ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ
ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺑﻘﯿﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ، ﯾﺎ ﺻﺎﺣﺐَ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ
ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ✨
✨سلام و عرض ادب میکنیم خدمت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
✨ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ عَلیهِمَ السَّلام✨
✳️بهترین دعا فراموش نشود✳️
⚜اِلهی
🔰یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
🔰یا عالیُ بِحَقِّ علی
🔰یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
🔰یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
🔰یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
🔱عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان🔱
🔆در پناه حضرت حق روزی آرام و سرشار از معنویت نثارتان...🔆
🕯 @Chaadorihhaaa🕯