چـــادرےهـــا |•°🌸
-فرداشب پارت جبرانی #حلالکنید !♥️
╚ ﷽ ╝
....
#رمان_آفتاب_در_حجاب
#زندگینامه_حضرتزینب
#قسمت_سیوچهارم
••○🖤○••
....
حسین تلاش می کند که از جایگاه تو و خیمه ها فاصله بگیرد و جنگ را به میانه میدان بکشاند.
اما کدام جنگ؟
جسته و گریخته می شنوی که او همچنان به دشمن خود پند می دهد، نصیحت می کند و از عواقب کار، بر حذرشان می دارد.
و به روشنی می بینی که ضارب و مضروب خویش را انتخاب می کند.
از سر تنی چند می گذرد و به سر و جان عده ای دیگر می پردازد.
اگر در جبین نسلهای آینده کسی، نور رستگاری می بیند، از او در می گذرد اگر چه از همون ضربه می خورد اما به کشتن راضی نمی شود.
جنگی چنین فقط از دست و دل کسی چون حسین بر می آید.
کسی به موعظه کسانی بر خیزد که او را محاصره کرده اند و هر کدام برای کشتنش از دیگری سبقت می گیرند.
کسی دلش برای کسانی بسوزد که با سنگ و تیر و نیزه و شمشیر و کمان، کمین کرده اند تا ضربات بیشتری بر او وارد آوردند و زود تر کارش را بسازند.
وای.... مشت بر پیشانی مکوب زینب! اگر چه این سنگ که از مقابل می آید، مقصدش پیشانی حسین است.
فقط کاش حسین، پیراهن را به ستردن پیشانی، بالا نیاورد و سینه اش طمع تیر دشمن را بر نیانگیزد.
****
رویت را مخراش! مویت را پریشان مکن زینب! مبادا که لب به نفرین بگشایی و زمین و زمان به هم بریزی و کائنات را کن فیکون کنی!
ظهور ابر سیاه در آسمان صاف، آتش گرفتن گونه های خورشید، بر پا شدن طوفانی عظیم به رنگ سرخ، آنسان که چشم از دیدن چشم به عجز بیاید، برانگیخته شدن غبار سیاه و فرو باریدن خون، این تکانهاب بی وقفه زمین، این لرزش شانه های آسمان، همه از سر این کلامی است که تو اراده کردی و بر زبان نیاوردی:
"کاش آسمان به زمین بیاید و کاش کوه ها تکه تکه شوند و بر دامن بیابان ها فرو بریزند، کاش..."
اگر این"کاش" که بر دل تو می گذرد، بر زبان تو جاری شود، شیرازه جهان از هم می گسلد و ستون های آسمان فرو می ریزد، اگر تو بخواهی ، خدا طومار زمین و آسمان را به هم می پیچد. اگر تو بگویی ، زمین تمام اهلش را در خویش می بلعد، اگر تو نفرین کنی، خورشید جهان را شعله ور می کند و کوه ها را در آتش خویش می گذارد.
اما مکن، مگو ، مخواه زینب!
چون مرغ رگ بریده دور خودت بچرخ، چون ماهی به خاک افتاده در تب و تاب بسوز، اما لب به نفرین باز مکن. اتمام حجت کن! فریاد بزن ، بگو که:"و یحکم ! اما فیکم مسلم!"
وای بر شما! آیا در میان شما یک مسلمان نیست.
اما به آتش نفرینت دچارشان مکن.
گرز فریادت را بر سر عمر سعد بکوب که:" ننگ بر تو! پسر پیامبر و تو نگاه می کنی؟!"
بگذار او گریه کند و روی از تو برگرداند و کلام تو را نشنیده بگیرد.
بگذار شمر بر سر یاران خود نعره بزند :"مادرانتان به عزایتان بنشینند! برای کشتن این مرد معطل چه هستید؟!"
...
••○🖤○••
✍ #نوشته_سیدمھدیشجاعے
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
چـــادرےهـــا |•°🌸
╚ ﷽ ╝ .... #رمان_آفتاب_در_حجاب #زندگینامه_حضرتزینب #قسمت_سیوچهارم ••○🖤○•• .... حسین تلاش می
╚ ﷽ ╝
....
#رمان_آفتاب_در_حجاب
#زندگینامه_حضرتزینب
#قسمت_سیوپنجم
••○🖤○••
...
و همه آن ها که پرهیز می کردند یا ملاحظه یا وحشت از کشتن حسین، به او حمله برند و هر کدام زخمی بر زخم های او بیفزایند.
بگذار زرعه بن شریک شمشیرش را از پشت بر شانه چپ حسینت فرود بیاورد و میان دست و پیکر او فاصله بیندازد.
بگذار آن دیگری که رویش را پوشانده است گردن حسین را به ضربه شمشیرش بشکافد.
بگذار سنان بن انس با نیزه بلندش حسین را به خاک بیندازد.
بگذار خولی بن یزید اصبحی، به قصد جدا کردن سر حسین از اسب فرود بیاید اما زانوانش از وحشت سست شود ، به خاک بیفتد و عناب و ناسازگاری شمر را تحمل کند. بگذار... نگاه کن ! حسین به کجا می نگرد؟ رد نگاه او...آری به خیمه ها بر می گردد، وای... انگار این قوم پلید، قصد خیمه ها را کرده اند.
از اعماق جگر فریاد بزن:"حسین هنوز زنده است نامرد مردمان!"
اما نفرین نکن!
حسین، خود از زمین خیز بر می دارد و تن مجروح را به دست یله می دهد و با صلابتی زخم خورده فریاد می کشد:" وای بر شما ای پیروان آل ابی سفیان! اگر دین ندارید و از قیامت خدا نمی ترسید لااقل مرد باشید."
این فریاد، دل ابن سعد را می لرزاند و ناخودآگاه فریاد می کشد:"دست بردارید از خیمه ها."
و همه پا پس می کشند از خیمه ها و به حسین می پردازند.
حسین دوست دارد به تو بگوید :"خواهرم به خیمه برگرد."
اما حنجره اش دیگر یاری نمی کند.
و تو دوست داری کلام نگفته اش را اطاعت کنی ، اما زانوانت تو را راه نمی برد.
می دانستی که کربلایی هست، می دانستی عاشورایی خواهد آمد.
آمده بودی و مانده بودی برای همین روز، اما هرگز گمان نمی کردی که فاجعه تا بدین حد عظیم و شکننده باشد.
می دانستی که حسین به هر حال در آغوش خون خواهد خفت و بر محمل شهادت سفر خواهد کرد اما گمان نمی کردی که کشتن پسر پیامبر پس از گذشت چند ده سال از ظهور او این همه داوطلب داشته باشد.
شهادت ندیده نبودی، مادرت عصمت کبری و پدرت علی مترضی و برادرت حسن مجتبی همه هنگام سفر رخت شهادت پوشیدند.
چشمت با زخم و ضربت و خون نا آشنا نبود ، این همه را در پهلو و بازوی مادر، فرق سر پدر و طشت پیش روی برادر دیده بودی اما هرگز تصور نمی کردی که دامنه قساوت تا این حد، گسترده باشد.
تصور نمی کردی که بتوان پیکری به آن قداست را آنقدر تیر باران کرد که بلا تشبیه شکل خار پشت به خود بگیرد.
می دانستی که روزی سخت تر از روز اباعبدالله نیست، این را از پدرت ، مادرت و از خود خدا شنیده بودی اما گمان می کردی که روز حسین ممکن است از روز فاطمه و روز علی ، کمی سخت تر باشد یا خیلی سخت تر، اما در مخیله ات هم نمی گنجید که ممکن است جنایتی به این عظمت در عالم اتفاق بیفتد و همچنان آسمان و زمین برپا و برجا بماند.
به همین دلیل این سوال از دلت می گذرد که" چرا آسمان بر زمین نمی آید و چرا کوه ها تکه تکه نمی شوند..."
مبادا که این سوال و حیرت ، رنگ نفرین و نفرت به خود بگیرد ، زینب!
....
••○🖤○••
✍ #نوشته_سیدمھدیشجاعے
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
چـــادرےهـــا |•°🌸
╚ ﷽ ╝ .... #رمان_آفتاب_در_حجاب #زندگینامه_حضرتزینب #قسمت_سیوپنجم ••○🖤○•• ... و همه آن ها که پ
╚ ﷽ ╝
....
#رمان_آفتاب_در_حجاب
#زندگینامه_حضرتزینب
#قسمت_سیوششم
••○🖤○••
....
دنیا به آخر نرسیده است، به ابتدای خود هم باز نگشته است. اگرچه فرشتگان یک صدا مویه می کنند ، انجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الماء ، و خدا به مهدی منتقم اشاره می کند و می گوید :"الی اعلم ما لا تفعلون."
اما این رجعت به ابتدای عالم نیست، این بلندترین نقطه تاریخ است.
حساسترین مقطع آفرینش است، خدا استوای خلقت است، حیات در این مقطع از زمان، دوباره متولد می شود و تو نه فقط شاهد این خلق جدید که قبله آنی ، پس صبور باش و لب به شکوه و نفرین باز مکن ! صبور باش و روی مخراش ! صبور باش و گیسو و کار خلق پریشان مکن.
بگذار شمر با دست و پای خونین از قتلگاه بیرون بیاید، سر برادرت را با افتخار بر سر دست بلند کند و به دست خولی بسپارد و زیر لب به او بگوید:"یک لحظه نور چهره او و جمال صورت او آنچنان مرا به خود مشغول کرد که داشتم از کشتنش غافل می شدم ، اما به خود آمدم و کار را تمام کردم ، این سرا به امیر بگو که کار ، کار من بوده است."
بگذار این ندا در آسمان بپیچد که :"قتل الامام ابن الامام " اما حرف از فرو ریختن آسمان نزن!
سجاد را ببین که چگونه مشت بر زمین می کوبد و هستی را به آرامش دعوت می کند. سجاد را ببین که چگونه بر سر کائنات فریاد می کشد که"این منم حجت خدا بر زمین !"دستهای لرزانش تلاش می کند که ستون های آفرینش را استوار نگه دارد.
شکیبایی ات را از دست مده زینب! که آسمان بر ستون صبر تو استوار ایستاده است. اینک این ملائکه اند که صف به صف پیش روی تو زانو زده اند و تو را به صبوری دعوت می کنند ، این تمامی پیامبران خداوند که به تسلای دل مجروح تو آمده اند ، جز اینجا و اکنون ، زمین کی تمام پیامبران را یک جا بر روی خویش دیده است.
این صف اولیاست ، تمامی اولیاءالله و این خود محمد (ص) است. این پیامبر خانم است که در میانه معرکه ایستاده است. محاسنش را در دست گرفته است و اشک مثل باران بهاری بر روی گونه هایش فرو می ریزد.
یا جداه ! یا رسول الله ! یا محمداه ! این حسین توست که...
نگاه کن زینب! این خداست که به تسلای تو آمده است.
خدا! ببین که با فرزند پیامبرت چه می کنند ! ببین که بر سر عزیز تو چه می آورند؟ ببین که نور چشم علی را ..."
نه ، نه ، شکوه نکن زینب! از خدا گلایه نکن . فقط سرت را بر روی شانه های آرام بخش خدا بگذار و های های گریه کن.
خودت را فقط به خدا بسپار و از او کمک بخواه، خودت را در آغوش گرم خدا گم کن و از خدا سیراب شو، اشباع شو، سریز شو، آنچنان که بتوانی دست زیر پیکر پاره پاره حسین بگیری و او را از زمین بلند کنی و به خدا بگویی :"خدا! این قربانی را از آل محمد قبول کن!"
****
درست همان جا که گمان می بری انتهای وادی مصیبت است، آغاز مصیبت تازه ای است؛ سخت تر و شکننده تر.
...
••○🖤○••
✍ #نوشته_سیدمھدیشجاعے
✍لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
#دࢪگوشے 🗣🌿
مگہ اون بالاسرے رو
بہ علیم بودن قبول ندارے؟!
حتما یہ چیزے میدونستہ ،
یہ تواناییاے دیده توے وجودت
ڪہ گفتہ الان زندگێ ڪنی...
خلاصہ ڪہ مراقبہ یادٺ نره! ؛)❤️
@chaadorihhaaa|°• 🌙
#امام_زمانی 🌙💕:)
پنج ندایی که امام زمان هنگام ظهور می دهند!
«اللهم عجل لولیک الفرج»💕💛
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼══
•∞•
#آقاےنیامدهام :)💔
خوش بہ حال زمان
ڪہ صاحبش تویـے...!
@chaadorihhaaa|°•🍃
•••
می نشینم
.
.
با نبودنت ؛
جمعہ داری میکنم... (:
#اللهمعجلالولیکالفرج
#شاید_این_جمعه_بیاید_شاید
•∞•| @chaadorihhaaa |•∞•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمانی 🌙💕:)
ما بیزاریم از این اتفاقات😔
«اللهم عجل لولیک الفرج»💕💛
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼══
#اندڪی_تامل
☝️ فرقے نمیکنه #کجا...
💻 صفحہ ے #مانیتور، #خیابون یا
#موبایل📱❗️
مراقب #نگاهت👀 باش❗️
#گناه⛔️ارزش دیدن ندارد...
🙏 فراموشنڪن #خدا ناظر همه ے
چشم هاست...
و خدا برایت کافیست...♥️♥️
چشمـ و دلت را واگذارڪن به خدا❗️
تو خودت انتخاب میکنے چشمانت#پاڪ
باشد یا #آلوده به گناه❗️
☝️اما دقت ڪن #حیا و عفت تو به
انتخابت وابسته است...
✿[ @chaadorihhaaa]✿
┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄