eitaa logo
از هر چمن،گلی 🌼🌸🌻🌸🌼
164 دنبال‌کننده
25هزار عکس
29.2هزار ویدیو
218 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 روسای جمهور ایران و ترکیه حدود ۲ ساعت در کاخ ریاست جمهوری ترکیه به‌صورت خصوصی گفتگو کردند
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥
آقای دکتر آراسته پزشک عمومی و استاد فلسفه در برنامه شبکه خبر:
👌ممنوعیت فعالیت طب اسلامی در کشور، خلاف قانون اساسی هست! ▪️آینده از آن طب اسلامی است! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏💫 طب اسلامی ،طب برتر🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆تفکر معیوب و مضحک روحانی 👌و پاسخ بسیار بسیار عالی، مستدل و عاقلانه رهبر معظم انقلاب را ....... اللهم‌احفظ قائدناالخامنه‌ای
چرا روحانی ردصلاحیت شد؟ 🔺یکی از آزمون‌هایی نظام جمهوری اسلامی، نحوه برخورد با حسن روحانی است. این چهره امنیتی در ساختار نظام، اگر تا قبل از ریاست جمهوری سال ۹۲ گزینه ناشناخته‌ای برای انقلاب اسلامی بود، با کارنامه‌ای که در دوره ریاست جمهوری‌اش به جا گذاشت، دیگر آن چهره چند لایه نیست و بعید است کسی از ماهیت و جهت‌گیری تفکرات و علایق روحانی بی‌اطلاع باشد. روحانی با قرار گرفتن در جایگاه‌ ریاست جمهوری‌، پرده از چهره خود کنار زد و نشان داد تا چه اندازه در خدمت سیاست‌های استکبار جهانی است و تا چه اندازه از آرمان‌های انقلاب فاصله گرفته به طوری که تقابل او با سیاست‌‌ها و آرمان‌های غیرقابل تغییر انقلاب اسلامی بر کسی پوشیده نیست و از همه عیان‌تر تقابل مواضع علنی او با مواضع علنی رهبر انقلاب است. 👈 به این نمونه‌ها توجه کنید : 🔸حسن روحانی درباره جایگاه زن و خانواده: «گذشت آن زمان که زن‌ها در خانه بمانند و خانه‌داری کنند.» 🔹امام خامنه‌ای چند هفته پس از این نظر روحانی: «یکی از شئون و مشاغل حضرت فاطمه‌زهرا، نقش "مادری، همسری و خانه‌داری" است. برخی افراد با به رُخ کشیدن حرف‌های ناقص و پوچ غرب در خصوص نگاه اسلام به زن، خدشه وارد می‌کنند. این فریفتگان غافل، خانه‌داریِ زن را تحقیر می‌کنند. خانه‌داری یعنی تربیتِ انسان و تولید والاترین محصول و متاع عالم وجود یعنی بشر.» 🔹ﺍﻣﺎﻡ ﺧﺎﻣﻨﻪ‌ﺍﯼ: ﺑﻪ این ﻣﺬﺍﮐﺮﺍﺕ (مذاکرات هسته‌‌ای برجام) ﺑﺪﺑﯿﻨﻢ 🔸ﺣﺴﻦ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ : در سیاست خارجی، خوش بینی و بدبینی معنا ندارد 🔹امام خامنه‌ای: ﻋﻠﻮﻡ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺷﻮﺩ. 🔸حسن ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: اسلامی شدن علوم انسانی معنی ندارد. ﮐﺠﺎﯼ ﻋﻠﻮﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺷﻮد. 🔸حسن روحانی: ما از عاشورا درس مذاکره می‌گیریم 🔹امام خامنه‌ای: آیا تاریخ را اینطور می‌فهمید که امام حسین با دشمنان خدا مذاکره کرد! 🔹امام خامنه‌ای: مسئولان فرهنگی ﻧﮕﺬﺍﺭند ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻧﺎﺻﺤﯿﺢ، ﺩﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﻟﺠﻦ ﻣﺎﻝ ﮐﻨﻨﺪ 🔸حسن ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ﺑﺎﯾﺪ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﻭ ﻣﻤﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ، ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ می‌فهمند. 🔹امام خامنه‌ای: اگر آمریکایی‌ها برجام را پاره کنند، ما آن را آتش می‌زنیم 🔸حسن ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: برخی‌ها تصور می‌کنند منقلی وجود دارد که می‌توانند قطعنامه‌ها را روی آن بیندازند و آتش بزنند. 🔸حسن ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﻨﺪ، ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﺯﻭﺭ ﻭ ﺷﻼﻕ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮﺩ 🔹امام خامنه‌ای: ﮔﺎﻫﻰ ﺷﻨﯿﺪﻩ می شود ﮐﺴﺎﻧﻰ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ می‌گویند، ﺁﻗﺎ ﻣﮕﺮ ﻣﺎ ﻣﻮﻇّﻔﯿﻢ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮﺳﺎﻧﯿﻢ؟ ﺧﺐ ﺑﻠﻪ؛ ﻓﺮﻕ ﺣﺎﮐﻢ ﺍﺳﻼﻣﻰ ﺑﺎ ﺣﮑّﺎﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ، ﺍﯾﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ. 🔹امام خامنه‌ای: ﺍﻳﻦ ﻣﻨﺒﺮﻫﺎ ﻳﻚ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺍﺳﺖ، ﺍﮔﺮ ﻣﺤﺘﻮﺍ ﻭ ﻣﻀﻤﻮﻥ ﻣﻨﺒﺮﻫﺎی ﻣﺎ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻴﭻ ﻭﺳﻴﻠﻪ‌ای نمی‌تواند ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻮﺍﺟﻬﻪ ﻭ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﻜﻨﺪ 🔸حسن ﺭﻭﺣﺎنی: ﺩﻭﺭﺍﻥ ﭘﻴﺎم‌های یک‌طرفه ﺑﻪ ﺳﺮ ﺁﻣﺪﻩ، ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪﻥ ﭘﻴﺎﻡ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺑﻠﻨﺪﮔﻮﻫﺎی یک‌طرفه، ﻣﻨﺒﺮﻫﺎی یک‌طرفه ﻭ ﺳﻨﺘﻲ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺁﻣﺪﻩ. 🔹امام خامنه‌ای: کسانی که ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺌﻮﺭﯾﺰﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺳﺎﺯﺵ، ﺗﺴﻠﯿﻢ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺯﻭﺭﮔﻮﯾﺎﻥ، ﻧﻈﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ‌ﻃﻠﺒﯽ ﻣﺘﻬﻢ می‌کنند ﺧﯿﺎﻧﺖ می‌کنند ﻭ ﺩﺭﻭﻍ می‌گویند. ﻧﻈﺎﻡ ﺍﺳﻼﻣﯽ، ﻧﻈﺎﻡ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ، ﻧﻈﺎﻡ ﺷﺮﻑ ﻭ ﺳﻼﻣﺖ ﻭ ﺗﮑﺮﯾﻢ ﺑﺸﺮ ﺍﺳﺖ 🔸حسن ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﭘﻨﺠﻪ ﺑﮑﺸﯿﻢ ﻭ ﺩﺍئما ﺳﺮ ﺟﻨﮓ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ. ﻋﺪﻩ‌ﺍﯼ ﺣﯿﺎﺕ ﺳﯿﺎﺳﯽ‌ﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺭﮔﯿﺮی‌ها ﻭ ﺁﺷﻮب‌هاﺳﺖ. 🔹امام خامنه ای: ﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻟﻔﻆ "ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺟﻬﺎﻧﯽ" ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺴﺘﮑﺒﺮ ﻭ ﺯﻭﺭﮔﻮ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﻢ. ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺨﺎﻟﻔﻢ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ 🔸حسن ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺟﻬﺎﻧﯽ ( ۱+۵ ) ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻭ ﻣﺬﺍﮐﺮﻩ ﮐﻨﯿﻢ. 🔹🔸بعید است کسی با دیدن این چند نمونه درکنار بسیاری از نمونه‌های دیگر (که رسانه‌ای و علنی نشده) به حسن روحانی ظلم کند و او را فدایی رهبر انقلاب بداند. روحانی اگر اهل فدا شدن باشد، درحال فدا شدن برای جای دیگری است که همه می‌دانیم و نیاز به توضیح ندارد. 👈 اکنون فقهای شورای نگهبان چه می‌کنند؟ آیا همین موارد کافی نیست تا شورای نگهبان درباره عدم صلاحیت حسن روحانی به جمع‌بندی برسد. با وجود این موارد دم‌دستی آیا لازم است شورای نگهبان برای ردصلاحیت روحانی به ۱۷سال سفر مشکوک روحانی به انگلیس در پوشش تحصیل یا سرقت علمی وی در نگارش پایان‌نامه دکتری‌اش یا وجود شائبه قوی تابعیت دومش یا مسأله پر ابهام قتل پسرش با اسلحه‌ای که در اختیار او بوده، استناد کند؟ آیا همچنان لازم است به ناتوانی وی در اداره کشور در دوره ۸ساله ریاست جمهوری و تصمیمات دشمن شادکن یا ترک فعل‌هایش استناد کند؟ واقعا اگر کس دیگری هم این تقابل در مواضع را با ولایت فقیه داشت، صلاحیتش توسط فقهای شورای نگهبان تأیید می‌شد؟ آیا با تأیید صلاحیت چنین فردی، ذهن‌های پر از مسأله کف جامعه دچار تناقض و طبعا قهر با صندوق نمی‌شود؟
بهرامی: مولای مهربان روزت مبارک (یادداشت روز)   ۱- شایع کرده بودند که علی سختگیر است! و راست می‌گفتند. علی سختگیر بود اما، این، فقط نیمی از واقعیت بود و این سکه روی دیگری هم داشت که ناگفته می‌گذاشتند. می‌گفتند علی سختگیر است ولی نمی‌گفتند و به مصلحت خویش نمی‌دانستند که بگویند علی بر چه کسانی سخت می‌گیرد؟! مولای ما سختگیر بود اما با زورگویان، غارتگران، ویژه‌خواران، ستمگران، کارگزاران بی‌کفایت و یا بی‌لیاقت‌... وگرنه علی که برای آسایش و آرامش مردمان، با آسایش و آرامش وداع کرده بود . تا آنجا که جرج‌جرداق نویسنده بلندآوازه مسیحی در کتاب «صوت العداله الانسانیه»، وقتی سخن از مردم‌دوستی مولایمان به میان می‌آورد، می‌نویسد «این همه که از فضائل و مردم‌دوستی علی(ع) آمده است- و همین اندازه نیز بیرون از اندازه و شمار است- فقط اندکی از بسیارها و قطره‌ای از اقیانوس بی‌کران علی است‌». جرداق در توضیح این نظر خود به واقعیت تلخی اشاره کرده و می‌گوید؛ این همه در حالی است که بسیاری از فضیلت‌های علی(ع) را دشمنانش به کینه و دوستانش به تقیه، ناگفته گذاشته و گذشته‌اند. ۲- وقتی شنید که حرامیان در سرزمین تحت حاکمیت او‌، خلخال از پای آن دخترک غیر‌مسلمان ربوده‌اند، چهره به آتش سوزان تنور نزدیک کرد و فرمود؛ اگر کسی از این غصه بمیرد بر او ملامتی نیست. خود را به مکافات گناهی ملامت می‌کرد که دیگران مرتکب شده بودند!... با آن کودک یتیم که پدر از دست داده بود، به بازی کودکانه پرداخته، و او را بر پشت خویش نشانده و سواری داده بود. کودک یتیم نمی‌دانست و دیگران هم، که او خلیفه مسلمین است‌... شب هنگام کیسه نان و خرما و‌... به دوش می‌کشید و پنهان از چشم این و آن در کوچه‌های تاریک می‌خزید تا هیچ تهیدستی سر گرسنه بر بالین نگذارد. مولای ما برای آن که شناخته نشود و عرق شرم بر پیشانی مستمندان ننشیند، چهره مبارک به دستار می‌پوشاند... و نگارنده بر این باور است که «باد‌»، هم به اشاره علی آرام می‌وزید و آهسته قدم برمی‌داشت تا مبادا خواب کودکی آشفته شود و‌... ۳- «طلحه» در حالی که ابرو به تعجب بالا کشیده بود، به زبان نگاه و بی‌آنکه سخنی بر زبان آورد، از «زبیر» پرسید؛ علی را چه می‌شود؟ چرا شمع را خاموش کرد؟! آن روزها، علی تازه به خلافت ظاهری رسیده بود و آن شب در پرتو نورشمع به حساب بیت‌المال رسیدگی می‌کرد. آن دو آمده بودند برای ادامه ویژه‌خواری خویش در حاکمیت علی نیز تضمین بگیرند! وقتی علی شمع بیت‌المال را خاموش کرد و به همین اندازه هم حاضر به هزینه از بیت‌المال برای گفت‌وگو با ویژه‌خواران نشد، معلوم بود که پاسخ علی چیست. نطفه حرام جنگ جمل آن شب بسته شد! ۴- همه درگیری‌ها و کینه‌توزی‌ها با مولایمان علی علیه‌السلام بر سر عدل علی بود. چند سال قبل در بخشی از یک یادداشت آورده بودیم «‌در مقابل امیر مؤمنان(ع) سه جریان به تخاصم و دشمنی صف کشیده بودند. ناکثین- اصحاب جمل نظیر طلحه و زبیر- که برخی از آنان علی را می‌خواستند، اما «بی‌عدالت»! و مارقین- خوارج- که عدالت را بی‌علی(ع) جست‌وجو می‌کردند و قاسطین- معاویه و دار و دسته‌اش- که نه علی را می‌خواستند و نه عدالت را. این هر سه جریان اگرچه تابلوی اسلام برافراشته بودند اما، با مولای ما علی(ع) تنها به این علت که اسلام ناب محمدی(ص) را نمایندگی می‌کرد و بر «عدالت علوی» که ترجمان بی‌کم و کاست «عدالت نبوی» بود، اصرار می‌ورزید، به مخالفت و کینه‌توزی برخاسته بودند. نکته عبرت‌انگیز و درس‌آموز آن که به گواهی بی‌چون و چرا و خالی از ابهام تاریخ، ناکثین و مارقین، نه فقط در دوران پرماجرای حضرت امیر(ع) بلکه در تمامی دوران‌ها، به خدمت قاسطین درآمده و ساز آنها را کوک کرده‌اند. طلحه و زبیر از ناکثین در فتنه جمل به نمایندگی از معاویه در مقابل علی(ع) صف کشیدند، شمر که در کربلا، بیشترین رذالت را در حق فرزند پیامبر خدا(ص)، روا داشت و ابن‌ملجم مرادی که فرق علی را در محراب شکافت از خوارج بودند (بخوانید مارقین‌).اصلاً چرا راه دور برویم؟ مگر در جریان فتنه 88، سران فتنه و شمار دیگری از عوامل اصلی آن ماجرا‌، مجموعه‌ای ناهمگن از ناکثین و مارقین نبودند که در آغاز مانند اسلاف خود، به «راستی» یا به «تظاهر» داعیه خط امام(ره) و اسلام ناب را داشتند ولی نهایتا در اردوگاه تابلودار قاسطین زمان یعنی مثلث شوم آمریکا و اسرائیل و انگلیس به خدمت گرفته شدند؟! ۵- وقتی شنید حاکم بصره که گمارده او بود با اشراف و ثروتمندان همسفره شده و بر خوان آنان نشسته است، قلم از نیام کشیده و خطاب به او نوشته بود «امام شما به دو جامه فرسوده و دو قرص نان بسنده کرده است» و آورده بود «هوا و هوس هرگز بر من چیره نشده است و نخواهد شد، حرص و آز مرا وادار نخواهد کرد که خوراک نیکو برگزینم، در حالی که شاید در گوشه‌ای از سرزمین حجاز یا یمامه، کسی باشد که حسرت گُرده نانی داشته و هرگز سیر نخورد...
من سیر بخوابم و در اطراف و پیرامون من، شکم‌های گرسنه یا جگرهای سوخته باشند؟ آیا سزاوار است به این بسنده کنم که بگویند امیرمؤمنان است ولی در ناگواری‌های روزگار شریک آنان نباشم، یا در سختی‌های زندگی، اسوه‌ای برای آنها نباشم؟». ۶‌- در نامه‌ای به «اشعث بن قیس» که والی حضرت در آذربایجان بود، به ملامت و با تحکم نوشته بود: «این منصب، طعمه نیست، بلکه امانتی است که بر گردن تو آویخته است» و اشعث هنگامی که نامه را دریافت کرد و فهمید در حکومت علی جای آلاف و اولوف و دست‌اندازی به بیت‌المال نیست، گفت «این نامه مرا به وحشت فرو برده، علی ثروت و قدرت آذربایجان را برای همه می‌خواهد و آن را از من خواهد گرفت» از آن هنگام بود که اشعث ترجیح داد به معاویه بپیوندد و پیوست. گفتنی است که اشعث نیز مانند برخی از معاصران ما که در جمهوری اسلامی جایی برای زیاده‌خواهی‌های خود نمی‌دیدند و نهایتاً از اردوگاه دشمن سر بر آوردند، بعد از خروج از اردوی علی علیه‌السلام در اردوگاه معاویه (قاسطین‌) به کار گرفته شد. او از توطئه به شهادت رسیدن امیرالمؤمنین‌(ع) با خبر بود. محمد و قیس، دو فرزند اشعث در شهادت امام حسین‌(ع) نقش داشتند و دخترش «جعده» همسر امام حسن‌(ع) بود که به دستور معاویه آن امام بزرگوار را به شهادت رساند. فاعتبروا یا اولی الابصار! ۷- ابوموسی اشعری را گفته‌اند انسانی ساده‌لوح بود و از این روی در حکمیت فریب عمر و عاص را خورد و خلافت را به معاویه سپرد. اما، تاریخ حکایت دیگری نیز دارد و آن، این که ابوموسی از مال‌اندوزان و ثروتمندان بود تا آنجا که وقتی از شهری به شهر دیگر کوچ می‌کرد، چندین شتر، اموال او را حمل می‌کردند. به یقین حصیر و گلیم و آفتابه و لگن را با خود از این شهر به آن شهر نمی‌کشید و اموالی که همراه خویش منتقل می‌کرد، اشیاء گرانبها و زر و سیم بسیار بود. آیا شخص ثروتمندی با این خصوصیات می‌توانست به حاکمیت مولا علی(ع) تن بدهد؟! و آیا مخالفت مولایمان با انتخاب او به عنوان حَکَم، سختگیری بود یا مردم‌دوستی؟ علی علیه‌السلام با جماعتی از این دست سخت می‌گرفت. ۸- این قصه سر دراز دارد و یادداشت پیش‌روی را با نکته‌ای که پیش از این نیز به آن اشاره‌ای داشته‌ایم به پایان می‌بریم؛ «‌مالک غمزده است، علی را در اوج اقتدار، مظلوم می‌بیند. قطره اشکی که از چشمانش به گونه دویده پاک می‌کند‌. آرام به سوی عمار می‌رود. «‌کاش می‌توانستیم علی‌(ع) را به عصری ببریم که مردم قدرش را بدانند و راه و رسمش را بر صدر بنشانند». عمار به مالک دلداری می‌دهد؛ «‌آن روز‌ها که آرزو می‌کنی در راه است. از رسول خدا‌(ص) وصف مردمی را شنیده‌ام که در صلب پدران و رحِم مادران خویشند و چون آن عصر که تو آرزو کرده‌ای فرا رسد، لبیک‌گویان از راه می‌رسند، مردمانی که از «‌من‌» و «‌ما‌» گذشته‌اند. نه در سر سودای سود دارند و نه در دل، غم بود و نبود، دل در گرو اسلام ناب محمدی‌(ص) دارند. علی‌(ع) را امام و مولا و مقتدای خود می‌دانند. آنان سقف تاریک نظام سلطه را می‌شکافند و طرحی نو در می‌اندازند. در آن هنگام که پیش‌روی است و رسول خدا‌(ص) وعده داده است، حرامیان که پایان عمر این دنیایی علی را پایان اسلام می‌دانستند، وحشت‌زده به مقابله با یاران آخرالزمانی علی برمی‌خیزند و به مصداق «الکفر ملهًْ واحده‌» همه یاران خود را فرا می‌خوانند و از هر سو به آنها می‌تازند. بار دیگر جمل و صفین و نهروان به تکرار می‌نشیند اما، این بار نه مانند جمل، ناکثین را توان ایستادن است‌ و نه مانند صفین از نیزه فریب زخم بر می‌دارند و نه با فتنه نهروانیان از راه باز می‌مانند. شیطان سراسیمه نعره می‌زند و بر سر لشکریان انس و جن خود فریاد می‌کشد که: « چه نشسته‌اید؟! اسلام بار دیگر و بعد از هزار و چهارصد سال حصار تاریخ را شکافته و بار دیگر به میدان آمده است». ... و «‌عصر خمینی» این‌گونه آغاز شده است. همان عصر که مالک آرزو کرده و عمار مژده داده بود و حضرت روح‌الله در وصف مردم آن عصر فرموده بود؛ «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله(ص) و مردم کوفه در عهد امیرالمؤمنین(ع) هستند»... مولای ما مهربان‌ترین پدر دنیاست. از رسول خدا‌(ص) است که می‌فرمود «انا و علی ابواه هذه الامه... من و علی پدران این امت هستیم»‌... روز پدر مبارک. حسین شریعتمداری
زیباکلام: روحانی شانس رای نداشت صادق زیباکلام در توییتی نوشت حسن روحانی در دور دوم ریاست جمهوریش طوری عمل کرد که خجالت می‌کشیدیم در چشم کسانی که به او رای داده بودند نگاه کنیم
👌طلبه فقیری که به لوسترهای حرم حضرت امیر المؤمنین عليه السلام در نجف اعتراض کرد و ثروت او از حد گذشت!! 🔰فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى نقل کرده: یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود. روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه مىدارد: شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟! شب امیرالمؤمنین علیه السلام را در خواب میبیند که آن حضرت به او مى فرماید: اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى، اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو: *به آسمان رود و کار آفتاب کند* پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید!! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید: "سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: به آسمان رود و کار آفتاب کند!" پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد. مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى کنند!!  وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند، چون در را باز مى کنند، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید: "این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید." مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود. فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى که کنار دستش بود پرسید: چه خبر است؟ پاسخ شنید: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است! پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است. هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جاى برخاستند، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست. نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم، و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید! چون صیغه محرمیت جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید: شرح این داستان چیست؟ راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد، پیش خود گفتم: حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم. شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ راجه گفت: "به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند" طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. راجه سجده شکر کرد و خواند: *به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند* *به آسمان رود و کار آفتاب کند* 📕 منبع: کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان
خدا در کعبه مهمان دارد امشب 😍