eitaa logo
چند جرعه با من بخوان
132 دنبال‌کننده
407 عکس
91 ویدیو
1 فایل
@E_shokoohi اگه حرفی با من داشتی
مشاهده در ایتا
دانلود
خبر مرگ نوبل آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند. زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامه‌ها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است. برای صبحانه یک فنجان قهوه ریخت. روی صندلی راک کنار پنجره نشست. روزنامه را از روی میز کوتاه کنارش برداشت. با دیدن آگهی میخکوب شد. (آلفرد نوبل دلال مرگ و مخترع مرگ آورترین سلاح بشری مرد.) پایش از داغی قهوه سوخت. حروف دلال و مخترع مرگ جلوی چشمش رژه رفت، از هم پاشید و دوباره همان مرگ شکل گرفت. این چیزی نبود که او بخواهد از خودش به‌جا بماند. یعنی آن همه راه و جاده و تونل که به واسطه‌ی اختراع او ساخته شده بود نمی‌توانست یادآور نام او باشد؟ به دور و برش نگاه کرد؛ مبلمان چوب فرانسوی، مجسمه‌های ایتالیایی، ظروف عتیقه و هر چیزی که از بهترین نوع خودش بود و کارخانه‌های اسلحه‌سازی و درآمد سرسام‌آور. واقعا اگر امروز صبح او مرده بود، بدون داشتن همسر و فرزند این ثروت ..... آلفرد وصیت نامه جدید را مقابل وکیلش قرار داد. در آن پیشنهاد کرده بود ثروتش صرف جایزه‌ای برای صلح و پیشرفت‌های صلح‌آمیز شود. دنیای عجیبی است. بیشتر شبیه یک شوخی است. تضادی که نوبل درزندگیش داشت هنوز هم در صلح نوبل ادامه دارد. بیچاره ثروتش را داد، نامش لرزه بر دل کسی نیاندازد. حالا خودش هر سال در گور می‌لرزد. ✍