eitaa logo
چند جرعه با من بخوان
134 دنبال‌کننده
409 عکس
92 ویدیو
1 فایل
@E_shokoohi اگه حرفی با من داشتی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖌کارمند جزءِ اداره‌ی نزولات آسمانی آفتاب پهن شده روی تن زمین. تمام لیست اسامی جز دو سه تا روشن شده. چشم می‌بندم و انگشت می‌گذارم روی یک اسم‌. خدا را شکر این یکی همین کوچه پشتی است. یک مدرسه با یک عالمه بچه. منم که فرشته‌ی فرهیخته، عاشق درس و دفتر و کتاب. می‌نشینم پشت نیمکت به انتظار معلم و بچه‌ها. سکوت مدرسه این ساعت صبح خیلی عجیب است. این را دیگر مطمئنم. چرخی توی بقیه کلاس‌ها می‌زنم. همه خالی و خاک گرفته‌اند. هر چه حساب می‌کنم نه جمعه است‌ و نه روز تعطیل. بروزرسانی مسیر را برای اسم خانم معلم می‌زنم. آدرس جدید یک دنیا فاصله دارد تا اینجا. کنجکاوم چطور مدرسه جابه‌جا شده که تمام میز و نیمکت و تخته‌ها هنوز اینجاست. آلودگی خیلی بیشتر از نیمه شب شده. کاش یک کپسول هوای بهشتی همراهم آورده بودم. رسیدم به جایی که خانم معلم نشسته روبروی یک قاب گوشی توی آشپز‌خانه. به حق چیزهای ندیده. این دیگر چه درس و مدرسه ایست. فرشته فجازی خوان می‌گفت هر روز باید یک دوره آموزشی جدید را شرکت کند تا از ثبت اعمال این بشر جا نماند. از همین زمین با اپراتور بخش فجازی تماس می‌گیرم و می‌گویم گیج شدم. تا ظهر توی آشپزخانه با خانم معلم یا مراقب نسوختن پیاز داغم و سرخ کردن سبزی قورمه، یا آموزش جمع فرایندی. هرچند وقت یکبار هم چیزی به اسم نت قطع می‌شود و خانم معلم روح پدر صاحب نت را شاد می‌کند‌. به کمک اپراتور آسمان هفتم به خانه‌ی تک‌تک بچه‌ها دسترسی پیدا کردم. با دیدن بعضی از دانش‌آموز‌ها با آن سن و سال جا خوردم. کمی بعد متوجه شدم اینها مادر دانش آموزاند. خود را جای دانش آموزی که نتوانسته‌اند از خواب بیدارش کنند جا زده‌اند. خلاصه هرچقدر سمت خانم معلم شلم و شوربا بود آن طرف هم بلوایی به پا بود. تمام ساعات درس علوم، نگارش و هدیه‌های آسمان را کیسه به دست منتظر نشستم. شاید یک نفر موقع شکایت از آلودگی و شیوع بیماری و عقب ماندن دروس، یادی از علت هم بکند و دعایی برای باران روی زبانش بنشیند. حساب و کتابش را کرده بودم، خانم‌معلم و بیست‌وهشت دانش‌آموز بیدار باضافه سی‌وپنج مادر، جمعاً می‌شدند شصت و چهارتا. قشنگ دو کیسه دعا را پر می‌کرد. آن هم، دعایی که آن همه بچه‌ی بی گناه آمینش را گفته باشد. اما شما بگو حتی یک نفر اسمی از باران برد؟! البته ما فرشته‌ها بخواهیم هم نمی‌توانیم دروغ بگوییم دوباری اسم آب و باران برده شده 《مامان‌های عزیز! عکس‌های جشن آب چاپ شده، لطفا برای تهیه عکس‌ها و هزینه‌هاش حتما امروز به مامان باران نادری پیام بدین》 ادامه دارد...... ✍شکوهی https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگه حرفی برای اداراه نزولات آسمانی داری فرشته اینجا رو می‌خونه 👇 @E_shokoohi
بیاین ببینین براتون چی آوردم کی دلش زیارت امام رضا می‌خواد
هدایت شده از آویدا
🕌🕌🕌 وقت سلام هر که خواهد حاجتی را از خدا مال دنیا و برات کربلا... نسخه‌اش اینَست، صبح و ظهر و شب در دعاهایش بگوید "یا رضا"(ع) عزیزانی که تمایل دارین از طرفتون زیارت نیابتی و عرض ادب انجام بشه لطفاً تا ساعت ۲۰ امشب ذکر مبارک «یا علی بن موسی الرضا» رو به آیدی زیر ارسال کنید. @MAvida با یک سلام زائر آقا شوید✋ 🌿 -----•••🌿•••---- @Mfah_avida -----•••🌿•••----
4.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💛 «مادر» و «دلنگرانی» ... دو واژه‌ای که از ازل در هم تنیده‌اند! به فدای مادری که از عرش آمد، و دلنگرانی‌اش رساندن ما به مقام عرشی‌اش بود! @ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖌کارمند جزءِ اداره‌ی نزولات آسمانی 《نمی‌دونم چرا اون همه قپی اون بالا در کردم. من اگر برم پایین ال می‌کنم و بل می‌کنم. چه‌می‌دونستم این بشر اینقدر بی‌خیاله،این همه موقعیت و زمانای با ارزش استجابت رو صرف چه دعاهای الکی می‌کنه》این‌ها را به فرشته‌ای که روبروم نشسته می‌گویم. سرش را می‌گیرد بالا. یک نگاه می‌کند به آسمان و آه می‌کشد. ادامه می‌دهم:《چقدر برای جایی که رفتیم ذوق داشتم. مطمئن بودم اونجا بازار استجابت دعا داغ داغه. دیدی چقدر بالام یخ کرده بود. دل توی دلم نبود .انگار من می‌خواستم به جای عروس بله بگم》 یک عالمه فرشته آمده بودند پایین. بین مهمان‌ها می‌چرخیدند. همشان یک کیسه حمل دعا داشتند، جز همین فرشته حبط که الان روبروم نشسته و زل زده توی چشمهام. طفلک خیلی کارش سخت و روی اعصاب است. از تمام آن چند ساعتی که آنجا دور تک تک مهمان‌ها گشتم چیزی گیرم نیامد که هیچ، همان چند تا آرزوی خوشبختی و هدایت شوهرها را هم، با بحث سر وزن حلقه‌ی عروس و دماغ‌ محتاج به عمل داماد و نخ آویز از کت پدرعروس و رنگ زرد عقدی موی خواهرشوهر پر دادند رفت توی لیست همین فرشته حبط. به تمام معنا دیوانه شدم از دستشان. احساس می‌کنم نور دور سرم نیم سوز شده. ازش می‌پرسم این چند روز دعای بارانی به تورت خورده که تو حبطش کرده باشی؟ بال‌هاش را باز می‌کند. اشاره می‌کند که بیا. دنبالش پر می‌خورم توی آسمان. ادامه دارد...... ✍شکوهی https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
چند جرعه با من بخوان
اگه حرفی برای اداراه نزولات آسمانی داری فرشته اینجا رو می‌خونه 👇 @E_shokoohi
ببین نیای با فرشته حرف بزنی دیگه نمیاد برای من بگه کجا رفته و چی شده دیگه خود دانی!🧐🧐 👇👇👇 @E_shokoohi