eitaa logo
🇾🇪🇵🇸🇮🇷🇮🇶🇱🇧 کانال کمیل
26.8هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
15.1هزار ویدیو
485 فایل
فی الواقع خداوند اِند لطافت اِند بخشش اند بیخیال شدن اند چشم پوشی و اِند رفاقت است فقط کافی است بخواهی به سمت او حرکت کنی ادمین اصلی تبادل و تبلیغ @tabligh_tabadol ادمین دوم تبادل و تبلیغ @Admincahanel ارتباط با خودم ✍️ @seyedkomeil
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلبانگ تکبیر الله اکبر به شکرانه ۴۵سال عزت و افتخار جمهوری اسلامی ایران ۲۱بهمن ماه ۱۴۰۲ ساعت ۲۱ همزمان در سراسر کشور      ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
🇮🇷 📤 صادرات غیرنفتی ایران قبل از انقلاب تنها ۵۴۳ میلیون دلار بود، اما در چند سال اخیر به میزان ۴۲ میلیارد دلار رسیده است. صادرات غیرنفتی، ۷۷ برابر شده است. ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
✅ طول خطوط شبکه توزیع برق ۲۷ برابر خط استوا 🔹اسدالله علم در خاطرات ۳۱ فرودین ۱۳‌۵۳ خود می‌نویسد، در جلسه خانه‌های فرهنگ روستایی معلوم شد که روستاهای ایران فقط ۴ درصد برق دارند. 🔹طی ۴۴ سال گذشته با تصمیم حاکمیت جمهوری اسلامی مبنی بر ارتقای رفاه با محوریت دسترسی به منابع انرژی ۹۹.۷ روستاهای کشور به شبکه برق کشور متصل هستند. 🔹طی سال‌های اخیر طول خطوط توزیع فشار ضعیف و فشار متوسط شهری و روستایی که به صورت مویرگی در سطح کشور پخش شده به یک میلیون و ۹۱ هزار کیلومتر می‌رسد که ۲۷ برابر خط استوا است. ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
❔آيا در قرآن، دليلى براى شركت در راهپيمايى داريم؟ 📖 خداوند در قرآن می‏فرمايد: «ولايَطؤون مَوطئاً يَغيظُ الكفّار... الاّ كُتب لهم به عَملٌ صالح» (سوره توبه، آيه ۱۲۰) هيچ حركت دسته جمعى كه كفّار را عصبانى كند، صورت نمیگيرد مگر اين كه براى آن، پاداش عمل صالح ثبت میشود. ✅ آرى، راهپيمايى‏ هايى كه دشمنان اسلام و مسلمين را عصبانى كند، عمل صالح است. اين راهپيمايى ‏ها بخصوص كه از طريق وسايل ارتباطى مانند دوربین‌ها و ماهواره‏‌ها منعكس می‏شود، نوعى حضور در صحنه ، عبادت دسته جمعى ، امر به معروف و نهى از منكر عملى ، عامل تقويت روحيّه مردم و ناامید کردن دشمن است. 🇮🇷 همه با هم در راهپیمایی حماسی و با شکوه فردا ۲۲ بهمن ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
✅ هدف این انقلاب این است که به ظهور منجر گردد ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
💫 دو نماز بسیار مهم در شب اول ماه شعبان (امشب) 🌷پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله: هر کس در شب اول ماه شعبان ۱۲ رکعت نماز (۶نماز ۲رکعتی)، در هر رکعت بعد از حمد، ۱۵ بار سوره قل هو الله احد بخواند، خداوند متعال ثواب ۱۲‌۰۰۰ شهید را به او عطا نموده و عبادت ۱۲‌۰۰۰ سال را برای او می‌نویسد و همانند روزی که از مادر متولد شده، از گناهان بیرون می‌آید و نیز خداوند در برابر هر آیه ای از قرآن که [در این نماز] قرائت نموده، یک کاخ در بهشت به او عطا می‌کند. همچنین یک نماز دو رکعتی بسیار مهم برای امشب ذکر شده که خوب است آن را هم از دست ندهیم👇 🌷پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله فرمودند: هر کس در شب اول ماه شعبان ۲ رکعت نماز، در هر رکعت بعد از حمد، ۳۰ بار سوره قل هو الله احد بخواند و پس از سلام نماز بگوید: اللهم هذا عَهدی عِندَکَ إلیٰ یَومِ الْقیامَةِ (خداوندا این نماز سپرده‌ی من به تو تا روز قیامت است) از شرّ ابلیس و لشکریان او محفوظ مانده و خداوند ثواب صدیقان را به او عطا می‌کند. 📗اقبال الاعمال سید ابن طاووس
🔸چشم رسانه‌های جهان خیره به خیابان‌های ایران ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
📷تنها دردکشیده‌ها تا آخر راه می‌مانند 🔹نمایی از منزل فرماندهان مقاومت عراق که طی این سال‌ها به شهادت رسیده‌اند. جهاد در راه خدا با کاخ‌نشینی جمع نمی‌شود. از همین رو بود که بنیانگذار انقلاب، حضرت امام خمینی گفتند: «تنها آنهایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر را چشیده باشند» ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
بسم الله الرحمن الرحیم 🔥 🔥 ✍️نویسنده: محمدرضا حدادپور جهرمی 💥 قسمت بیست و هفتم 🔺تمام قصّه به یک تار مو بند است! همه‌چیز در ذهن من به چند تار مو بند بود، امّا نمی¬توانستم فقط بنشینم، مشاهده کنم و هیچ تحلیلی نداشته باشم. در این‌طور شرایط، هر چیزی به ذهن آدم می¬آید. خیلی طولانی می¬شود اگر بخواهم همه¬اش را بگویم از اصل قصّه دور می¬شویم؛ فقط به نزدیک¬ترین احتمال اشاره می¬کنم: با خودم نشستم و فکر کردم، گفتم که دائماً از ما خون می¬گیرند، از بعضـی¬ها هم بیش‌تر؛ از نظر ما وقت و زمان مشخّصـی ندارد، امّا ظاهراً آن‌ها طبق برنامه خاصّی پیش می¬روند. بعضـی وقت¬ها هم این‌قدر خون می¬گیرند که بی¬هوش و بی¬حال می¬شویم و جالب است که حتّی به کسـی که کمبود و یا فشار خون هم دارد رحم نمی¬کنند و بالاخره از او هم خون می¬گیرند. خون یک طرف... اینکه در 24 ساعت، هرکسی به‌طور متوسّط فقط یک بار می¬تواند خیلی راحت به دستشویی برود و خودش را تخلیه کند و حتّی به اسم و شماره خاصّ هر شخص به دستشویی¬های خاصّی می¬رویم، یعنی حتّی ادرار و مدفوعمان هم در حال بررسی هست! وگرنه دلیلی ندارد که بخواهند زندان را به گندوکثافت بکشند و هیچ هدفی را هم دنبال نکنند. حتّی تعرضاتی هم که صورت می¬گیرد، کور و از روی آزار و لذّت نیست، بلکه کاملاً برنامه¬ریزی شده است. چرا؟! چون تا جایی که ما بو بردیم، فقط یک عدّه خاصّی مأمور این کارها هستند و هر مأموری اجازه این کار را نداشت. از حرف¬های بقیّه می¬شد فهمید که فقط یک مشت نورچشمی و افراد مشخّصی هستند که اجازه چنین کاری را دارند. این‌ها یک طرف... از یک طرف دیگر هم مو، آن تکّه کاغذ و کتاب تاریخ طب در ایران توسّط یک نویسنده¬ از همین قماش افراد لعنتی، معانی خاصّ خودش را دارد که اگر این نکته را کنار نکات بالا قرار بدهیم، کم‌ترین و پیش پا افتاده¬ترین نتیجه¬اش این است که ما در «زندان» به سر نمی¬بردیم! چون زندان، تعریف خاصّ خودش را دارد و جای این ادا و اصول¬ها نیست. پس اگر زندان نیست و نمی¬شود تعریف واقعی زندان را روی آن گذاشت، باید چه بگوییم؟ اسمش را چه بگذاریم؟ خیلی نشستم فکر کردم. تنها نتیجه ساده¬اش این بود که زندان معمولی مثل بقیّه جاها نیست، بلکه: «در نوعی انستیتو با نمونه¬های زنده¬ انسانی (زندانی-ها) از اماکن مختلف کره زمین در خدمت یک مشت صهیونیست وحشی به سر می‌بردیم!» امّا دو تا مشکل وجود داشت: یکی اینکه این‌قدر در آن شرایط، تنوّع اخلاق و شخصیّت¬ها وجود داشت که نمی¬توانستیم بفهمیم معیارشان برای ربودن افرادی مثل ما چه بوده است. و دوّم اینکه اگر مرکز تحقیقاتی و نوعی بیمارستان پژوهشی هست، پس چرا بهداشت وجود ندارد و همه مثل حیوان کثیف در آن‌جا زندگی می¬کنند؟! با اینکه طبیعتاً مراکز تحقیقاتی گسترده از بهداشت عمومی بالایی برخوردارند. این دو تا سؤالی بود که تا آخرین زمانی که درگیر آن شرایط بودم برایم حل نشد و هنوز هم نمی¬توانم درک کنم. این تا اینجا! حالا به چالش من و ماهدخت برگردیم. باز هم هضمش برایم راحت نبود. نمی¬توانستم بین این کلمات ارتباط برقرار کنم و حتّی یک جمله ساده درست کنم: «ماهدخت - مو - تکّه¬ای کاغذ از کتاب تاریخ طب در ایران.» حتّی تصوّر اینکه بخواهم جولی¬بازی دربیاورم و مثلاً نفوذ کنم، کتاب را پیدا کنم، بنشینم بخوانم و راز موهای ماهدخت را در آن‌جا بفهمم و... اصلاً با واقعیّت جور در نمی¬آمد و امکانش وجود نداشت. ادامه...👇 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
پس فقط دلم یک معجزه می¬خواست! معجزه چیزی است که بتواند گره ذهنم را باز کند، نور امیدی ایجاد کند و ادامه مسیر را هموار کند؛ چون در حالت عادّی محقّق نمی¬شود، اسمش را «معجزه» می¬گذاریم. بابام همیشه می¬گفت: «وقتی خیلی گرفتار شدین و فقط با معجزه می¬شه از اون شرایط نجات پیدا کرد، خیلی صلوات بفرستین. اصلاً سیلاب صلوات راه بندازین تا اون سیلاب صلوات، مشکل رو با خودش برداره ببره!» نذر هزار تا صلوات کردم که یک اتّفاق خوب بیفتد. به دلم برات شده بود که دیگر باید یک اتّفاقاتی بیفتد؛ چون به اضطرار رسیده بودم. تا اینکه یک شب اتّفاق جالبی افتاد که با یک سؤال ساده شروع شد. یک شب که داشتیم با ماهدخت درباره انواع گویش¬های منطقه خودمان حرف می¬زدیم، ماهدخت بحث را به‌طرف خانواده¬ام و مخصوصاً پدرم برد. گفت: «تو خیلی از پدرت به خوبی یاد می¬کنی. خوش به حالت که بابای به اون خوبی داری! می¬شه یه‌کم درباره‌ش برام بگی؟» من هم که خیلی دلم هوای خانه و بابام کرده بود، یک دلم، هزار دل شد و با آه گفتم: «از چی برات بگم؟ از اینکه چقدر مهربون و گل و مؤمن هست و همه روش حساب می¬کنن؟ یا از اینکه تنها امیدمون به بابامونه و چشم و چراغ همه هست؟» ماهدخت در اینجا سؤال خاصّی پرسید. گفت: «مثلاً چشم و چراغ کیا؟» گفتم: «همه! پیر و جوون، زن و مرد، خونواده¬اش و خلاصه همه!» گفت: «نه! منظورم اینه که بابات به بالاها هم وصله؟ ینی ممـکنه به‌خاطر ارتـباطش با بعضیا خواستن ازش حال¬گیری کنن و دخترشو بدزدن؟!» خب سؤال خوبی بود، امّا جوابش را نمی¬دانستم. گفت: «فکرش کن، شاید یه چیزی تو ذهنت بیاد!» گفتم: «نه، نمی¬دونم. فکر نمی¬کنم. یه پیرمرد ملّا و مسجدی مثلاً چه فایده یا ضرری می¬تونه برای حکومت داشته باشه که بخوان با دزدیدن دخترش، نقره داغش کنن؟!» گفت: «نمی¬دونم، امّا... راستی گفتی داداشات عضو «سپاه قدس» بودن. به نظرت به‌خاطر کینه با اونا نیست که الان اینجایی؟!» با تعجّب گفتم: «یه طوری حرف می¬زنی که انگار بهم تفهیم اتّهام شده و می-دونم چرا اینجام و نمی¬خوام به تو بگم! نمی¬دونم! سپاه قدس؟ داداشام؟ فکر نکنم، نمی¬دونم!» گفت: «آخه خیلی برام عجیبه! اگه تو محلّه¬ای که به دخترا مثنوی مولوی و زبان فارسی درس می¬دادی مزاحم کسی بودی، خیلی راحت یه صحنه¬سازی می-کردن و می¬کشتنت و یه آب هم روش! امّا ... نمی¬دونم. خیلی عجیبه برام!» برای خودم هم عجیب شد. ماهدخت خیلی مرا به فکر فرو برد. بحث سپاه قدس، داداشم و این چیزها را که مطرح کرد، یک طرف... مخصوصاً با این جمله-اش که دوباره گفت: «سمن از بابات برام بگو!» ناگهان یک چیزی در ذهنم روشن شد و با خودم گفتم شاید همان معجزه¬ای باشد که دنبالش بودم! رمان ادامه دارد.... @Mohamadrezahadadpour ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
اینم قسمت جدید رمان امنیتی
سلام و درود ، برادران عزیز امشب حتما از بلندگوی مسجد ، این صوت ها رو پخش کنید و نوای تکبیر الله اکبر را به گوش مردم عزیز برسانید . امشب راس ساعت ۲۱ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil
🇮🇷✌🏻پدر و مادرهایمان انقلاب کردند و وظیفه ما هست که آن را حفظ کنیم ✅ وعده ما فردا، راهپیمایی حماسی و باشکوه ۲۲ بهمن ✅ هر قدم در راه استواری ، یک قدم نزدیک شدن به ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فردا می‌آییم چون درقبال این اشک‌ها که برای امنیت ما ریخته شده است، مسئولیم... ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ به کانال کمیل بپیوندید @chanel_komeil