eitaa logo
🌷 🌱 کانال کمیل 🌱🌷
26.6هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
15.7هزار ویدیو
490 فایل
فی الواقع خداوند اِند لطافت اِند بخشش اند بیخیال شدن اند چشم پوشی و اِند رفاقت است فقط کافی است بخواهی به سمت او حرکت کنی تبادل و تبلیغ @tabligh_tabadol رفع ایرادات احتمالی در تبلیغ @Mahzarehkhoda ارتباط با خودم ✍️ @seyedkomeil
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹خدای سبحان ميفرمايد: من طلبني وجدني و من وجدني عرفني و من عرفني احبني و من احبني عشقني و من عشقني عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعليّ ديته و من عليّ ديته فأنا ديته. آن كس كه مرا طلب كند، مرا مي يابد و آن كس كه مرا يافت، مرا مي شناسد و آن كس كه مرا شناخت، مرا دوست مي دارد و آن كس كه مرا دوست داشت، به من عشق مي ورزد و آن كس كه به من عشق ورزيد، من نيز به او عشق مي ورزم و آن كس كه من به او عشق ورزيدم، او را مي كشم و آن كس را كه من بكشم، خونبهاي او بر من واجب است و آن كس كه خونبهايش بر من واجب شد، پس خود من خونبهاي او مي باشم 🔸حدیث قدسي در کتاب مصباح الهدی صفحه 116 در نگنجد عشق در گفت و شنی عشق دریایی ست قعرش ناپدید قطره‌هاي‌ بحر را نتوان شمرد هفت دریا پیش ان بحرست خرد 🌕 به کانال کمیل بپیوندید ┏━🍃🌺🍃━┓ @chanel_komeil https://eitaa.com/chanel_komeil ┗━🍂━
🔴پرتاب تحقیقاتی ماهواره‌بر سیمرغ 🔹سخنگوی فضایی وزارت دفاع: ماهواره‌برِ سیمرغ سه محموله تحقیقاتی را با موفقیت به فضا پرتاب کرد. در این مأموریت، برای نخستین بار ۳ محموله به صورت همزمان به ارتفاع ۴۷۰ کیلومتری و با سرعت ۷۳۵۰ متر بر ثانیه پرتاب و محقق گردید. ✍️بیداری ملت @bidariymelat
احتمالا تصویر این شهید بزرگوار را در فضای مجازی زیاد دیده باشیم؛ شهیدی که هیچ کس منتظرش نبود جز خدا ...!🍂💔 شهید ‎سیف‌الله شیعه‌زاده از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید كه او خانواده‌ای ندارد. کم سخن می‌گفت و... ‏با سن کم سخت‌ترین کار جبهه یعنی بیسیم‌چی بودن را قبول کرده بود. سرانجام توسط منافقین اسیر شد برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از به شهادت رساندن وی، برای به دست آوردن رمز و کدهای بیسیم، سینه و شکمش را شکافتند ولی چیزی نصیب آن‌ها نشد ...! یادمان باشد روی سفره چه کسانی نشسته‌ایم و این نظام اسلامی امانت شهدای مظلوم است!!!
9.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایلومناتی ها . . . پیشنهاد دانلود . . .
داستانک سوم از الان تا آخر عمر 👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿
داستان سوم 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 از الان تا آخر عمر بسم الله الرحمن الرحیم دوباره دنبال بازی عقربه های ساعت کار را به ساعت ۱۱ کشانده بود همه اهالی امامزاده مثل تماشاچیان تئاتر چشم به راه جاده بودند تا بازیگران روی صحنه حاضر شوند گنبد، پرندگان، سنگریزه ها و حتی جاده که شاید آن اوایل بدش نمی‌آمد دامنش را از زیر پای ماشینها جمع کند تا مبادا کویدی شود هم ، منتظر بازیگران بودند تماشاچیانی که از برخی اهالی هنر بیشتر خاک صحنه خورده بودند ، خاک صحنه های واقعی زندگی، بالاخره آنها آمدند، بازیگران نقش اول که سریع باید می‌رفتند و آماده میشدند برای اجرا و انجام مقدمات، باید میرفتند، هم به اتاق لباس تا لباس کار بپوشند، هم به اتاق گریم تا ماسک و شیلد و عینک بزند ،گریمشان بسیار جذاب بود و انسان را مات و مبهوت تماشای خود میکرد البته نه از روی شوق، از روی ترس الحق و الانصاف از بازیگری همه چیز داشتند مگر دو چیز یکی سلبریتی بودن، که اینها در گمنامی آنچنان غرق شده بودند که گاهی یکدیگر را نمی شناختند و یکی بازی کردن، آنها داشتند زندگی می‌کردند بازی در کار نبود اگر ذره ای غفلت می‌کردند درگیر می‌شدند و کار تمام بود، خیلی غیر سلبریتی بودند آنقدر که نه سگ داشتند نه عکس برهنه و نیمه برهنه منتشر می‌کردند و از همه مهمتر در زمینه‌ای که تخصص نداشتند اصلا حرف نمی زدند چه برسد به این که تبلیغ هم بکنند و این یعنی به معنای مصطلح امروزی بویی از سلبریتی بودن نبرده بودند. القصه جاده که خوب با مشتمال لاستیک ها خستگی اش دررفته بود ، آنقدر دست و پایش را کشید و در دشت پهن کرد تا در یکی از همین پیچ و تاب های لذت بخش قد کشیدن ،همه ماشین ها را هل داد روی جاده خاکی امامزاده، همه ماشین ها معمولی بودند، معمولی معمولی اما یکی از ماشین ها به شدت متمایز بود، سیاه و عصبانی ،خرامان خرامان با قدی بلند تر از بقیه ،جوری راه می آمد بین جمعیت که معلوم بود خیلی خیلی مراقب است مبادا تن چرک و قدیمی خودروهای دیگر بدن واکس و پولیش خورده اش را مکدر نکند هر چه نباشد شاسی بلند بود.جاده اما برایش بلند و کوتاهی ماشین ها فرقی نداشت به انتهایش که نگاه می کردیم مثل همیشه بچه ها خاکی تر از بقیه چسبیده به امامزاده و غسالخانه در خط مقدم ایستاده بودند، ماشین های دیگر اما همان ابتدای جاده، خاموش شدن و ایستادن را بیشتر پسندیده بودند راستش را بخواهید از قدیم اینطور بوده بچه ها می رسیدند به انتهای راه خاکی و بقیه با نگاه عاقل اندر سفیه همان ابتدای راه، در جا می زدند و بعدها اگر به حال این جوان ها غبطه می خوردند دیگر فایده نداشت. بچه ها از انتهای راه خاکی به بهشت رسیده بودند و گاهی بزرگترها از ابتدای همان راه رنگ بهشت را هم ندیده بودند، بچه ها راه صدساله را یک شبه میرفتند
دنبال بازی عقربه ها بدون توقف ادامه پیدا کرد بعد از یک بازی حسابی حالا نتیجه‌اش شده بود انتهای کار تجهیز، بچه ها خیس عرق و خسته با مقدار بسیار زیادی کمبود نفس نشسته بودند زیر سایه پر مهر دیوار امامزاده که حالا مثل پدری عاشق، که خوشش نمی‌آید محبتش را مادرانه بروز دهد در حال سایه ریختن با نجابت بر سر و تن بی جان بچه‌ها بود که ناگهان درهای ماشین از دماغ فیل افتاده باز شد چند نفر از دماغ فیل افتاده تر آنقدر که شاید آسمان سوراخ شده و فقط این ها خلق شده اند و پایین آمدند پیاده شدند عجیب بود آن چنان با وسواس قدم روی خاک می گذاشتند انگار در سرمای سخت زمستان رفته‌اند آب گرم رینه دماوند و در مرحله سخت پا در آب جوش گذاشتن هستند انگار نه انگار چند صباحی دیگر نرم ترین و صمیمی ترین و گرمترین رفیقشان همین خاک سرد خواهد شد که باید زیر گوشش خاطرات عمر رفته را نجوا کنند، راننده اما با بقیه فرق داشت ، ظاهرش تقریبا مغرور ولی درونش به درد بخور تر از این حرفا بود انگار پتوی سربازی وسط زمستان است ظاهری نچسب ولی باطنی به شدت گرم برخلاف بقیه که از ترس کوود سلام علیکم و خسته نباشید گفتنشان تصویری است و آنقدر دور ایستاده‌اند که هر چقدر هم فریاد بزنند احساس می‌کنید فیش صدا قطع است و باید حتماً یا آنتن را بچرخانید تا صدا وصل شود یا فیش صدا را عوض کنیم جلو آمد، محکم و بدون ترس سر سایه اش که به حجم سایه دیوار رسید سلام کرد و پرسید ببخشید فرمانده شما کجاست با شنیدن این جمله اش یک لحظه احساس کردم حاج حسین یکتا روی خاک طلایه دارد خاطرات زمان اطلاعات و عملیات خودش در بلندی‌های بازی دراز و پیک لشکر بودنش را برای راهیان نوری ها تعریف میکند، برده بودمان دهه شصت انقدر جمله اش قدیمی بود بچه ها گفتن در خدمتیم، فرمانده نیست امرتان را بفرمایید گفت چقدر باید بابت هزینه شستشوی میت مان پرداخت کنم یکی از بچه ها گفت ایستگاه صلواتی برادر پولی نیست دوباره اصرار کرد دوباره انکار کردیم اصرار و انکار دوطرف شده بود مثل مسابقه دو سرعت موازی و با شدت ادامه پیدا کرد تا جایی که هر دو به این نتیجه رسیدیم طرف مقابل اصلا در باغ نیست و حرف را نمی فهمد ده دقیقه طول کشید تا از نوک برج دنیا دوستی و دو دو تا چهار تا مالی این روزها برسد طبقه همکف و خاکی صلواتی ها باور نمی کرد ولی دیگر تمام شده بود او تمام تصوراتش نسبت به طلبه ها بر باد رفته بود برخلاف آنچه شنیده بود طلبه‌ هایی را میدید که پول نمی خواهند حتی برای بازی با جانشان گفت یک چک پنج میلیونی میدهم در راه خیلی صرف کنید یکی دیگر از بچه ها گفت حاجی جان این کار خوبی است ولی ما بستیم که یک ریال هم پول نگیریم به حرف و حدیث بعدش نمی ارزد مرد که حالا پولی نداده بود ولی فراوان شور و اشتیاق و معما به دست آورده بود بغض کرد و گفت سرمایه فراوان دارم از امروز هر که نیاز داشت به او کمک می کنم اما نه به نیت خودم و امواتم فقط به نیت شما از الان تا آخر عمر این را گفت و با گریه رفت حالا او در حال خوب بچه ها غرق شده بود بچه ها در اشک زیبای او و هر دو گروه در لطف بیکران خدا غرق ولی شاید غافل از او 🌕 به کانال کمیل بپیوندید ┏━🍃🌺🍃━┓     @chanel_komeil https://eitaa.com/chanel_komeil ┗━🍂━
در ترکیه در مسابقات بوکس هرکسی میتونه آهنگ مورد علاقه اش رو بگه تا زمان ورودش به رینگ همون اهنگ رو براش بزارن، بوکسور ایرانی نوحه مداح مهدی رسولی رو انتخاب کرده https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae این کلیپ زیبا رو میتونید در این کانال ببینید👆👆
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💡🕋💡داستان شب اول قبر پدر موشکی ایران ؛ شهید حسن تهرانی مقدم 🔥🌹🔥 ماجرای تبدیل شدن ظلمت و تاریکی قبر ایشان به روشنایی و خرمی چه بود !!؟ 🚨💡🚨 چه چیزی هنگام سؤال نکیر و منکر از حاج حسن دستگیری کرد !؟ 🌹🕋🌹 رویای صادقه شهید برجسته جبهه مقاومت و پدر موشکی ایران سردار حسن تهرانی مقدم یک هفته قبل از شهادتش ؛ 🌹🌷اللهم وفقنا لما تحب و ترضی مع الشهاده فی سبیلک یا مولای🌷🌹
🌕 به کانال کمیل بپیوندید ┏━🍃🌺🍃━┓ @chanel_komeil https://eitaa.com/chanel_komeil ┗━🍂━
🔴 ‏هرکودکی فهمیده باید با "تمام" دنیا ارتباط داشته باشیم ولی غربگراها هنوز میگویند فقط کدخدا هنوز میپرسند؛ چرا با روسیه رابطه داریم؟ چرا در افریقا دنبال بازاریابی هستیم؟ چرا با چین پیمان دوجانبه بستیم ؟ چرا به عراق صادرات داریم؟ چرا پاکستان و هند؟ چرا برزیل؟ و... 🌕 به کانال کمیل بپیوندید ┏━🍃🌺🍃━┓     @chanel_komeil https://eitaa.com/chanel_komeil ┗━🍂━