فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وزیر ارتباطات: بیش از ۲۰ تلاش برای خرابکاری در شبکه ارتباطی در روز انتخابات را خنثی کردیم
در یک مورد یک و نیم متر حفاری برای رسیدن به کابل فیبر نوری اتفاق افتاده بود ولی کشف و خنثی شد.
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه مشت آجیل
بسیار زیبا حتما ببینید🌷
💫نماز بسیار مهم شب بیست و ششم ماه شعبان (امشب)
🌷پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله:
هر کس در شب بیست و ششم شعبان ۱۰ رکعت نماز (۵تا نماز ۲رکعتی) در هر رکعت بعد از حمد، ۱۰ بار آیه آیه ۲۸۵ و ۲۸۶ سوره بقره (آیات درون تصویر بالا) بخواند، خداوند متعال او را از آسیب های دنیا و آخرت ایمنی بخشد و نیز خداوند متعال ۶ نور در روز قیامت به او عطا میکند.
(اقبال الاعمال سید ابن طاووس)
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رئیسی:
هدف از این سفر بررسی وضعیت منطقه و امدادرسانی به مردم است.
با تمام توان در کنار سیلزدگان خواهیم بود.
بازدید هوایی رئیسجمهور از مناطق سیلزده استان سیستانوبلوچستان
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️ تو دهنی سنگین به یک آتئیستِ مثلا زرنگ، در کمال آرامش و خونسردی
🔹 با کاردک هم نمیشه جمعش کرد دیگه 😁☝️
ببینید و به مسلمان بودنتون افتخار کنید👆
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
دو تا خبری که باید فضای مجازی رو میترکوند
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ جمهوری اسلامی هر کاری کند این کار را نمیکند!
بسم الله الرحمن الرحیم
🔥 #نه 🔥
✍️نویسنده: محمدرضا حدادپور جهرمی
💥 «قسمت پنجاه و ششم»
🔺گاهی چارهای نداری جز اینکه فراموش کنی!
تلآویو - آنکارا در فاصله 894 کیلومتری از یکدیگر قرار دارند که مدّت تخمینی پرواز میان آنها تقریباً یک ساعت و هفده دقیقه است.
آن روز بهخاطر شرایط جوّی و آب و هوایی کمی بیشتر طول کشید، امّا پرواز نسبتاً خوبی بود، پر از خاطره، سؤال و ...
در حال کاهش ارتفاع، تکانهای عادّی و گاهی اوقات نسبتاً شدیدی بودیم که ماهدخت هم تکان خورد. وقتی متوجّه شدم، یکی دو بار آرام صدایش کردم: «ماهدخت! بیدار شدی؟»
جوابم را داد و فهمیدم که بهتر است. گفت: «آره، خیییلی خسته بودم. اصلاً نفهمیدم چی شد.»
بالاخره هواپیما نشست و ما هم حرکت کردیم که از هواپیما خارج بشویم. لحظهای که میخواهیم از هواپیما خارج بشویم، معمولاً خدمه پرواز و... دم درب خروجی میایستند و با مردم خداحافظی می¬کنند.
لحظه خارج شدن، قبلاز پلّههای هواپیما، همان زن افغانستانی را که دقایقی با هم حرف زده بودیم، در کنار دیگر خدمه دیدم که از مردم خداحافظی میکرد. دوست داشتم یک لحظه روبهرویش بایستم، با او خداحافظی کنم، دست بدهیم و حتّی بوسش کنم!
ولی از ته چـهـره بسـیار جدّی و چشمان دقیقش ترسـیدم و جـرأت نـکردم حتّی بیشتر به او توجّه کنم. بگذریم!
همه مسافرها در حال رفتن بودند. در فرودگاه یک نفر را دیدیم که ما را به سمت اتاقی در قسمت بینامونشانی از فرودگاه هدایت کرد. پرده را کشیدند و دو تا زن و مرد وارد آنجا شدند.
با ماهدخت شروع به صحبت کردند. مشخّص بود که دارند از ماهدخت سؤالاتی میپرسند و او هم جوابشان را میداد. بعد از ما خواستند تا آماده شویم که ما را تفتیش کنند!
من که خیلی جا خورده بودم اوّلش مقاومت کردم، امّا ماهدخت رو به من کرد و در حالی که پشتش به آنها بود، خیلی آرام و یواش گفت: «سمن چارهای نیست! هر کاری گفتن باید انجام بدیم وگرنه همینجا همهچیز تموم میشه و معلوم نیست چی بر سر ما بیارن. با خودت کنار بیا لطفاً! چیزی نیست. همهش دو سه دقیقهست. یه چک عمومی میکنن و چون با یکی دو تا دستگاه حرارتی و فوق حسّاس چک میکنن، زود تموم میشه و میتونیم بریم.»
آمدم کلامش را قطع کنم: «امّا ماهدخت...»
ماهدخت فوراً گفت: «سمن، امّا نداره، ازت خواهش میکنم. دو سه دقیقه تحمّل کن تا از این معرکه هم بزنیم بیرون! باشه؟»
یک نگاه به ماهدخت کردم، یک نگاه هم به آدمهای پشتسرش و سکوت و اخم. سپس کنار هم ایستادیم و آن دو نفر هم، هر کدام یک دستگاه به اندازه کف دست از کیفشان بیرون آوردند و از موها تا انگشتان پاهایمان را چک کردند و رفتند.
وقتی داشتیم در آن اتاق دو در دو خودمان را مرتب میکردیم تا برویم بیرون، ناخودآگاه چشمم به نقطه ای از گردن ماهدخت افتاد که آن بانو در هواپیما داشت آن را چک میکرد؛ اما فوراً چشمانم را دزدیدم تا متوجّه نشود.
آماده که شدیم دو نفر دیگر آمدند داخل. دو تا مرد ترک با لباسهای معمولی. ما را به بیرون راهنمایی کردند. وارد سالن فرودگاه شدیم. از آنجا هم سوار یک ماشین شدیم و حرکت کردیم.
وقتی داشتیم میرفتیم، من خیلی ناراحت بودم و سکوت عجیبی در ماشین حکمفرما بود. تا اینکه ماهدخت سرش را آرام روی شانههایم گذاشت و گفت: «میشه ناراحت نباشی؟ چیزی نشده که!»
من هیچ نگفتم.
ادامه داد و گفت: «سمن منم بدم اومده؛ بلکه از این ناراحتتر شدم که ما مهمون ویژه اونا هستیم و علیالقاعده نباید ما رو با اون وضعیّت چک کنن!»
باز هم چیزی نگفتم.
گفت: «الان چیکار کنم که حرف بزنی؟ چیکار کنم که بخندی؟ به خدا تقصیر من نیست! اینا آداب معاشرت با خانمای محترم و محقّق مؤسّسه زنان رو بلد نیستن!»
گفتم: «بسّه ماهدخت! کافیه! ینی بعداز این همه مدّت هنوز نمیدونی که روی بعضی چیزا خیلی حسّاسم؟»
گفت: «قبول دارم، امّا چارهای نبود. الان دیگه من و تو سرمایههای دنیا هستیم. کلّی خرج تحصیلمون کردند و باهامون کار دارن؛ مثلاً ما دانشآموخته اساتیدی بودیم که رهبران آینده دنیا رو تربیت میکنن، پس حق بده که این سطح از مسائل امنیّتی رو رعایت کنن، اینا همهش بهخاطر خودمونه! جوری از حالا به بعد بهت خوش بگذره و احترامـت بذارن که قضـیّه پـیش اومـده تو فـرودگاه رو کلاً فـراموش کنی!»
سرش را راحتتر روی شانهام گذاشت، چشمانش را بست، دستم را محکم گرفت و گفت: «دیگه باهام سرسنگین نشو! باشه؟ من کسـی رو ندارم، امّا تو تا چند روز دیگه میری پیش خـونـوادهت و راحت میشی! امّا من چی؟ من همیشه همین دختر تنهام که باید آویزونت باشم تا از تنهایی نمیرم.»
خلاصه خَرَم کرد! خیلی هم قشنگ خَر شدم! یعنی چارهای نداشتم جز اینکه خر بشوم! اینقدر که مثل همه کثافتبازیهای گذشته، این را هم فراموش کردم و به ادامه زندگیام پرداختم. گاهی چارهای نداری جز اینکه فراموش کنی!
ادامه دارد...
@Mohamadrezahadadpour
@chanel_komeil
✔️ اگه یه قسمت دیگم بفرستم، قول میدید با دقت هر چه تمامتر مطالعه کنید؟
بسم الله الرحمن الرحیم
🔥 #نه 🔥
✍️نویسنده: محمدرضا حدادپور جهرمی
💥 «قسمت پنجاه و هفتم»
🔺لطفاً این قسمت را حدّاقل دوبار با دقّت بخوانید!
دو سه شب را در هتل نسبتاً مجلّلی در حومه آنکارا گذراندیم. نکتهای که خیلی نظرم را جلب کرد، حضور کارکنان ایرانی، افغانستانی و پاکستانی در آن هتل بود. خیلی نیاز به دقّت نبود؛ چون خیلی واضح و آشکار بود و همه در کنار هم کار میکردند. آنقدر زیاد بودند و هرکسی هم به کار خودش مشغول بود که فکر نکنم هیچ ترک و یا مردم بومی آن منطقه در آن هتل شاغل باشند.
آن شب بعداز اینکه شام مفصّلی خوردیم و در مراسم شبانه رقص و آواز آنجا هم ساعتی نشستیم، به اتاقمان برگشتیم و چون خیلی خسته بودیم، گرفتیم تخت خوابیدیم.
در طول چند روزی که آنکارا بودیم، در کیلومتر 12 جادّه غربی حومه آنکارا مؤسّسهای بود که بیشتر رفتوآمدهای ما به آن مؤسّسه انجام میشد. آن مؤسّسه وابسته به یکی از دانشگاههای معروف و مطرح آمریکا به نام «دانشگاه بیلکنت» بود.
امّا مؤسّسهای که ما را به آنجا میبردند و میآوردند، جایی بسیار جالبتر و جذّابتر از دانشگاه بیلکنت بود! تقریباً تمامشان به زبان فارسی حرف میزدند. دختران، زنان، مردان و پسران مؤدّب که مثل خانوادهات با تو حرف میزدند. سیستم آن مؤسّسه خیلی بسته بود و نتوانستم آمار چندانی از آن دربیاورم. به علاوه اینکه خیلی میترسیدم و اصلاً بهطور کامل، کنجکاویهای بیهودهام را کنار گذاشته بودم.
فقط یک چیزی یادم است. یادم است که سربرگ دو تا از نامههایشان و یکی از سایتهایی که باید وارد میشدیم و برای خودمان اکانت میساختیم نوشته بود: «ایرام!»
یک شب که شام خورده بودیم، صحبتی با ماهدخت داشتیم که نظر من را بیشتر درباره «ایرام» جلب کرد.
آن شب به ماهدخت گفتم: «برنامه چیه؟ قراره چیکار کنیم؟ تا کی اینجاییم؟»
ماهدخت گفت: «خیلی طول نمیکشه، تقریباً تمومه! بهت سخت میگذره؟»
گفتم: «نه! امّا خب تکـلیـفـمو بـدونم بهتـره. از ایـنـکه مـنتهیالـیه و تـاریـخ یـه چـیـزی تـو دستم نباشه احساس خوبی ندارم.»
گفت: «نه، نگران نباش! فکر کنم دو روز دیگه کارای ایرام تموم بشه و بریم!»
گفتم: «راستی گفتی ایرام! ینی چی؟ مخفّف چیه؟ کلاساشون خوب بودا، امّا چرا اینجاییم؟»
ماهدخت حرفهایی زد که بعداً فهمیدم به درد نیروهای امنیّتی داخلی و بینالمللی ایران و افغانستان خیلی خورده و بسیار برایشان مهم است. چون چندان دقیق یادم نیست که چه چیزهایی گفت، منقطع و پراکنده عرض میکنم:
(توجّه: مطالب زیر درباره ایرام، توسّط تحقیقات اینجانب تکمیل شده است و تماماً بیانات سمن نیست!)
اوّل این که: از کودتای گولنیستها عدّهای از دانشگاهیان ترکیه از جمله چند کارشناس ایرانی که همواره به کشور رفتوآمد میکردند به اتّهام گولنیست بودن با محدودیّتهایی مواجه و به کلّی از صحنه رسانهای کنار گذاشته شدند. در اثر این خلاء دولت ترکیه اقدام به تأسیس مرکزی به نام «ایرام» کرد. وظیفه این نهاد حمایت تئوریک از تمام سیاستهای خاورمیانهای ترکیه از جمله در سوریه و عراق، سیاهپردازی از ایران و ارائه تحلیلها یا گزارشهایی مطابق با منافع دولت ترکیه در رسانههای این کشور است.
دوّم این که: ایرام در شاخههای مختلف فرهنگی و تحلیل، مطالبی در حمایت از گروهکهای تروریست و بنیادگرا در افغانستان، بلوچستان و آذربایجان منتشر کرده و حتّی با انتشار تصویر پرچم خیالی «کشور قشقایی» در مرکز ایران، تمایل خود را برای نابودی حکومت ایران نشان داده است.
سوم این که: «احمد اویسال» رئیس مرکز ایرام، بیش از ایران در حوزه کشورهای عربی به ویژه مصر فعّالیّت میکند و روابط نزدیکی با برخی از رهبران هیأت حاکمه به ویژه «داوود اغلو» داشت. احمد اویسال رئیس مرکز ایرام، در گذشته کارشناس «سازمان میت» در زمینه جهان عرب و «وابسته اطّلاعاتی» ترکیه در مصر بود که پساز کودتای سیسی از این کشور اخراج شد. وی پساز آن مأموریّت یافت تا مرکز ایرام را تأسیس کند و ساختمان حزب اتّحاد بزرگ (از اقمار آک پارتی) را برای همین منظور تحویل گرفت.
مهمترین نکته این است که مؤسّسهای به نام مرکز «یونس امره» در تهران و کابل، همه فعّالیّتها و سیاستهای مربوط به ایرام را دنبال میکند.
اینها همه یک طرف...
کارشناسان وزارت امورخارجه ایران با قوّت زیاد تأیید میکنند که:
1. «ایرام» پیمانکار «سازمان میت» است و فعّالیّت آن در ایران باید محدود به افراد آموزشدیده باشد.
2. ایرام، علاوه بر تحلیل به انتشار دادههای غلـط نیز میپردازد. مورد «ضدّ اطّلاعات» و «انتشار دروغ»، بخـشی از جـنگ روانی دولتها علیه یکدیگر است که پیمانکار میت، سعی دارد به خوبی از عهده آن برآید.
#نه
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
3. ایرام، تمایل زیادی به ارتباطگیری با کارشناسان ایرانی به ویژه از داخل ایران دارد. این مرکز حدّاقل دوبار در مراکز دولتی- مطالعاتی ایران حضور پیدا کرده و در فعّالیّت یکساله خود نیز از برخی اساتید ایرانی دعوت به عمل آورده است که بسیاری از آنها این دعوت را به دلایل گفته شده، رد کردهاند.
در زمانی که این تحقیقات با سخنان سمن در حال انطباق بود و در حال تألیف این داستان بودم، به نکتهای برخوردم که به جرأت میتوانم بگویم که مو از بدنم سیخ شد و وقتی یاد کلمه سال 1388 افتادم، چندش عجیبی به من دست داد!
قضیّه چی بود؟ این بود که:
طبق مصوّبه شورای عالی امنیّت ملّی ایران در دوران اوج فتنه سال ١٣٨٨¬، هرگونه همکاری با برخی از رسانه¬ها و مؤسّسات خارجی که جنبه تحقیقاتی دارند و مورد تأیید نهادهای اطّلاعاتی نباشند، «در حکم جرم» تلقّی شده است. مراکزی مانند کارنگی، انیستیتو واشینگتن، ایرام و... را بهعنوان پیمانکار «سازمان ملّی استخبارات ترکیه» (میت) مصداق جرم میداند.
خوب دقّت کنید: اسرائیل - تعلیم و تربیت - ترکیه - دانشگاه بیلکنت - ایرام - یونس امره - سال 1388 ...
حدود یک هفته آن دو تا دختر در آنجا بودند و مطالب لازم درباره نحوه تعامل با افغانستان، ایران، آشنایی و لینک کردن آنها با عناصر و جاسوسان خودشان در لباس محقّق، سخنران، زنان مؤثّر و حتّی کودکان مستعد برای آموزش را به آنها آموزش دادند.
فقط میتوانم بگویم:
خیلی باید کسـی احمق باشد که فکر کند ملّت ایرانی 268000 نفره (البتّه طبق آمار سال 1390) همیشه در صحنه که سالیانه به ترکیه سفر می¬کنند و عموماً بین 19 تا 40 ساله هستند و این آمار در سال 1387 و نیمه اوّل سال 1388 (سال فـتـنه) تقریباً به یک و نیم برابر رسیده بود، فقط برای تفریح و حال و هولش مشرّف میشوند!
از آن احمقتر کسـی هست که میداند برای یادگیری زبان ترکیه¬ای و اسپانیولی به مؤسّسات یاد شده باید مراجعه کند وگرنه سفارت ترکیه به او مجوّزهای خاصتر تحصیلی و اقتصادی میان مدّت و درازمدّت نمیدهد، اصلاً و ابداً شک نمیکند و حتّی یک سرچ ساده درباره آن مؤسّسات در گوگل نمیکند و یا استعلام نمیگیرد!
به آن بزرگوار فقط میشود گفت: «سلام بیخبر از همهجا!»
رمان #نه
ادامه دارد...
@Mohamadrezahadadpour
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ تـلنـگـر
📢 نـگـذاریـد در قـیـامت قــــرآن از شـما شـکـایـت کـند...
اگـر شـده روزی یـک آیـه از قـرآن را بـخـوانـیـد ولـی بـی قـرآن روزتـان را سـپـری نـکـنـید
☺️💞بـرنـامـه امـروز آیـه ۱۹۱ سـوره مـبـارکـه آل عمران هـمـراه بـا تـرجـمـه تـصـویـری بـسـیـار زیـبـا🌼🌸
📖 الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ «۱۹۱»
(خردمندان) كسانى هستند كه ايستاده و نشسته و (خوابيده) بر پهلو ياد خدا مىكنند و در آفرينش آسمانها و زمين انديشه مىكنند (و از عمق جان مىگويند:) پروردگارا! اين هستى را باطل و بى هدف نيافريدهاى، تو (از كار عبث) پاك و منزّهى، پس ما را از عذاب آتش نگهدار
🔸️🔹️🔸️
#سلام_امام_زمانم
🔹️السَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخائِفُ...
🔸️سلام بر تو ای مولای معصوم من، که بدون هیچ جرم و خطایی، از شّر دشمنان آواره بیابان ها شده ای! سلام بر تو و بر غربت و تنهایی ات!
📘زیارت امام زمان (ع) در روز جمعه
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
سلام حضرت ارباب
شش گوشه اوج لذت یک خواب
نوکرست وقتیکه کسی شبیه تو ارباب نوکرست.
صبح علی الطلوع ، سلام علی
الحُسیݧ تسبیح صبحگاهی آداب
نوکرست..
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
صبحتون حسینی
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در محضر ولایت
حضور مردم در انتخابات ۱۱ اسفند یک جهاد بود
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
🌷شهید #علی_اکبر_میرزائی🌷
هرگز فراموش نکنید، تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ای ساخته نخواهد شد
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
اقتدارِ جمهوریِ اسلامیِ ایران یعنی با شکایت بیماران پروانه ای علیه امریکا، قاضی حکم به توقیف یک محموله نفتی امریکایی رو میده و ایران هم اون رو توقیف میکنه!
اگر همین خبر رو ۵۰ سال پیش به کسی میگفتی، ازت تست اعتیاد میگرفت..
#ایران_قوی
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
ازمصطفی کواکبیان تو برنامه برمودا سوال شد شما نامزد ریاست جمهوری میشید؟!
میگه منو محسن رضایی همیشه هستیم
فقط فرق من با محسن رضایی اینه که اون رای نمیاره
من تایید نمیشم 😂
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
💢بابا تمرکزتون رو جمع کنید و از یه شهر انقلابتون رو شروع کنید..!
باور کنید ما داریم شرمندهی شما میشیم از بس هی شکست میخورید😁
#براندازی
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil