eitaa logo
💠 کانال مذهبی تسنیم 💠
2.5هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
276 ویدیو
73 فایل
اگر حاجت داری با ما و شهدا بمون - برگزاری چله شهدا 💚 - برگزاری انواع ختم به نیت اعضا💚 - انجام امور خیریه 💚 ‌● انتشار همه مطالب فقط با درج لینک مجاز است‌ ● ❤️ آغاز کار کانال : دهم خرداد ۱۴۰۰ راه ارتباطی با ما 👇🏻 💠 @Salehi_Tasnim 💠
مشاهده در ایتا
دانلود
. 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 بِسمِ‌‌رَبِ‌‌الشُهدا♥️•• زندگینامه شهید سرافراز 💎 اسماعیل اصغری 💎 ♥️ شهيد اسماعيل اصغرى فرزند ذبيح الله در تاريخ پنجم شهريور ماه سال 1343 در خانواده اى كشاورز در آمل چشم به جهان گشود. ♥️ ذبيح الله كشاورز بود و از اين طریق ، به كسب روزى حلال مشغول. ♥️ اسماعیل دوره ابتدائى تحصيلش را در زادگاهش «اِسپياربُن» از توابع آمل گذراند ، اما مقطع راهنمایی را در مدرسه‌ «شهيد فتّاحى» فعلی روستاى «بوران» مى گذراند که در همان پايه اول به قصد عزيمت به جبهه ، ترك تحصيل كرد. ♥️ برادر شهید «فرج الله» از خلق و خوی برادرش مى گويد: «نسبت به اعضاى خانواده به خصوص پدر و مادر ، با محبّت بود. هميشه به آن‌ها مى گفت: من مديون شما هستم و شرمنده كه نمى توانم به شما خدمت كنم. او تا جایی که می توانست در نماز جماعت شرکت می کرد. در کارها نظم و انضباط خاصی داشت. بار اول که به جبهه رفت شش ماه بعد برگشت. پس از آن دیگر در خانه بند نمی شد. بارها به او گفتیم: تو وظیفه ات را در قبال این مردم انجام دادی دیگر نرو. کمی هم به پدر پیر خودت برس. می گفت: تا خون در رگ‌هایم جریان دارد به جبهه می روم و پدرم را هم به خدا می سپارم.» ♥️ توزيع اعلاميه هاى امام خمينى ، شركت در راهپيمائى‌ ها و محافل سياسى و دينى ، از جمله فعاليت‌ هاى اسماعيل در روزهاى انقلاب محسوب مى شود. ♥️ غائله آمل كه به وقوع پيوست ، او خود را به صفوف مبارزان عليه گروهك‌هاى ضد انقلاب رساند و دوشادوش آن‌ها به نبرد پرداخت. ♥️ در اول فروردين 1363 به عضويت سپاه در آمد و با تعهدى عميق تر مشغول خدمت شد. علاوه بر آن در جبهه كردستان نيز خدمات ارزنده اى از خود به يادگار گذاشت. ♥️ برادرش «روح‌الله» می گوید: «اسماعیل در همه کارها از پدر و مادر اجازه می‌گرفت. برای جلب رضایت آنها جهت اعزام به جبهه ، داستان حضرت علی‌ اصغر و علی‌ اکبر را برای شان نقل می کرد. ♥️ اسماعیل همیشه لبخند بر لب داشت. آخرین باری که به مرخصی آمد چند روزی به پایان مرخصی اش مانده بود که عزم رفتن کرد. گفتیم: بمان هنوز چند روز از مرخصی تو مانده ، مى گفت: طاقت ماندن ندارم باید بروم.» ♥️ اسماعیل به عنوان تك تيرانداز و مسئول دسته ، رشادت‌هاى زيادى از خود به نمايش گذاشت 💚 سرانجام در تاريخ 25 خرداد 1364 در منطقه هورالهويزه ، به خيل هم سنگران شهيدش پيوست و با بدرقه اهالى آمل ، در بوستان شهداى زادگاهش آرام گرفت. روحش شاد 🌷 یادش گرامی 🌷 و راهش پر رهرو باد 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 شما از طرف شهدا دعوتید 👇🏻👇🏻 ایتا ، روبیکا ، تلگرام و واتس اپ @chelle_shohada @chelle_shohada .
. 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 بِسمِ‌‌رَبِ‌‌الشُهدا♥️•• زندگینامه شهید سرافراز 💎 قدرت الله شاليكار 💎 ♥️ شهيد قدرت الله شاليكار پنجم شهريور 1341 ، در روستاى «مرزنگو» از توابع شهرستان آمل چشم به جهان گشود. ♥️ پدرش محمد ، كشاورزى مى كرد و مادرش كوكب نام داشت. ♥️ اين شهيد بزرگوار علاقه زيادى به تحصيل و كسب علم و دانش داشت و تحصيلات ابتدايى را در مدرسه روستاى خودش مرزنگو گذراند و دوران راهنمايى را در شهرستان آمل در مدرسه 25 شهريور سابق و دوران دبيرستان را در دبيرستان «طبرى» در رشته علوم تجربى به پايان رساند و در رشته تربيت معلم در دانشگاه گنبد كاووس به تحصيلات خود ادامه داد و 2 سال در اين دانشگاه تحصيل كرد و توانست مدرك خود را با موفقيت كامل و با معدل خوب بگيرد و به شغل مقدس معلمى پرداخت و مدت 2 سال استخدام آموزش و پرورش بود. ♥️ در طى اين ايام چند بارى راهى جبهه هاى نبرد حق عليه باطل شد. ايشان دوران آموزشى خود را به مدت 3 ماه در منجيل گذراند. ♥️ طى 7 مرحله به جبهه هاى نبرد اعزام شد. در جبهه مسئوليت آر پى جى زن را بر عهده داشت و در مناطقى از جمله سر پل ذهاب و شلمچه به نبرد با دشمنان بعثى پرداخت. 💚 سرانجام در تاريخ 25 دى 1365 در منطقه عملياتى شلمچه در عمليات كربلاى 5 بر اثر اصابت تركش خمپاره به پهلو و قلبش به آرزوى ديرينه خود كه شهادت بود نايل آمد. ♥️ پيكر مطهر اين شهيد بزرگوار طى يک مراسم باشكوهى تشييع و در گلزار شهدا روستاى مرزنگو به خاک سپرده شد. روحش شاد 🌷 یادش گرامی 🌷 و راهش پر رهرو باد 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 شما از طرف شهدا دعوتید 👇🏻👇🏻 ایتا ، روبیکا ، تلگرام و واتس اپ @chelle_shohada @chelle_shohada .
. 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 بِسمِ‌‌رَبِ‌‌الشُهدا♥️•• زندگینامه شهید سرافراز 💎 عليرضا رودسر ابراهيمى 💎 ♥️ شهيد عليرضا رودسر ابراهيمى شانزدهم آبان 1337 در شهرستان تنكابن ديده به جهان گشود. پدرش عبدالله (فوت 1357) و مادرش صفيه نام داشت. ♥️ تحصيلات دوران راهنمايى و دبيرستان را در تنكابن گذراند. او در دوران تحصيلات خود هم درس مى خواند و هم براى تامين مخارج تحصيل خود و كمك به خانواده كار مى كرد. ♥️ پس از اخذ ديپلم در رشته تجربى در آموزش و پرورش مشغول به كار شد. پس از پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى به رهبرى حضرت امام خمينى به خدمت سربازى فرا خوانده و بعد از اتمام خدمت مقدس سربازى به طور رسمى به عنوان پرسنل در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى مشغول به كار شد. ♥️ با آغاز جنگ تحميلى عراق عليه ايران اسلامى از سال 1359 ، از آنجا كه مانند دو برادر ديگرش (شهيدان غلامعلى و محمدرضا) به جبهه عشق و علاقه خاصى داشت عازم جبهه هاى غرب و جنوب كشور شد. در چندين عمليات به عنوان فرمانده گردان شركت نمود و چندين بار نيز مجروح گرديد. ♥️ شهيد عليرضا در نيمه شعبان سال 1363 ازدواج نمود و ثمره اين ازدواج يك فرزند دختر مى باشد. با وجود عشق و علاقه اى كه به خانواده خصوصاً فرزند چند روزه اش داشت باز هم به جبهه مى رفت تا در آنجا به كشورش خدمت كند. 💚 در سال 1365 در عمليات كربلاى 5 شركت كرد و در 17 بهمن 1365 با سمت فرمانده گردان در شلمچه و در اطراف درياچه ماهى به همراه ساير همرزمانش به درجه شهادت نايل آمد و مفقود الاثر گشت. ♥️ پيكر مطهرش پس از گذشت يازده سال به عنوان يادبود براى خانواده بزرگوارشان آورده شد و پس از تشييع در گلزار شهداى زادگاهش به خاك سپرده شد. ♥️ ايشان سومين شهيد از اين خانوداه ايثارگر و پيرو خط امام و رهبرى است. روحش شاد 🌷 یادش گرامی 🌷 و راهش پر رهرو باد 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 شما از طرف شهدا دعوتید 👇🏻👇🏻 ایتا ، روبیکا ، تلگرام و واتس اپ @chelle_shohada @chelle_shohada .
. 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 بِسمِ‌‌رَبِ‌‌الشُهدا♥️•• زندگینامه شهید سرافراز 💎 سید حسن فخریان آرانی 💎 ♥️ سیّد حسن در سوّم فروردین ماه 1345 در محلّه وشاد آران به دنیا آمد . ♥️ او نوجوانی آرام ، با وقار و نگاه عمیقش در هر کاری نشان دهنده زیرکی و هوش و استعداد بالای او بود . ♥️ سال آخر دبیرستان بود که دیگر طاقت نشستن در نیمکت مدرسه را نداشت و برای پیوستن به صفوف رزمندگان و مدافعان کشور ، بعد از گذراندن دوره آموزش نظامی ، داوطلبانه و با عضویّت بسیجی برای اوّلین بار در تاریخ 1362/11/29 راهی میادین نبرد شد و در گردان امام محمّد باقر (ع) ( گروهان حبیب بن مظاهر ) از لشکر 14 امام حسین (ع) سپاه پاسداران سازماندهی و در عملیات بدر( هورالعظیم ) شرکت نمود . ♥️ علاقه او به امور فرهنگی باعث شد که با همت چند نفر از دوستان ، در محلّه اقدام به تشکیل کتابخانه ای در کوی شهدای آران نماید . ♥️ سیّد حسن برای دوّمین بار مجدّداً در تاریخ 1364/1/5 داوطلبانه عازم میادین نبرد شد و این بار در گردان ادوات لشکر 27 محمّد رسول الله (ص) سازماندهی شد . 💚 تا این که در تاریخ 1364/12/15 به فیض شهادت نائل آمد . روحش شاد 🌷 یادش گرامی 🌷 و راهش پر رهرو باد 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 شما از طرف شهدا دعوتید 👇🏻👇🏻 ایتا ، روبیکا ، تلگرام و واتس اپ @chelle_shohada @chelle_shohada .
. 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 بِسمِ‌‌رَبِ‌‌الشُهدا♥️•• زندگینامه شهید سرافراز 💎 غلامرضا آب برين 💎 ♥️ شهيد غلامرضا آب برين پانزدهم آذر 1340 در شهرستان بابلسر در یک خانواده ی مذهبی و زحمتکش چشم به جهان گشود. ♥️ وی تک فرزند خانواده بود و تا سوم دبیرستان درس خواند. ♥️ غلامرضا عضو ستاد نماز جمعه بود و نماز سر وقتش ترک نمی شد. ♥️ او انسانی متعهد و مومن ، اهل نوع دوستی ، قرآن و نمازشب و کمک به دوستان و مستمندان بود. ♥️ وی برای دفاع از وطن به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت و با دشمنان اسلام دلیرانه جنگید و از ناحیه ی پا مورد اصابت گلوله دشمن قرارگرفت. ♥️ بعد از دوران نقاهت مجددا به جبهه رفت 💚 و در تاریخ پنجم اسفند 1362 در عملیات والفجر 6 در چیلات دهلران به دست نیروهای دشمن بعثی عراق شهید شیرین شهادت را نوشید. ♥️ پس از سالها پیکر روحانی و پاکش در سال 1373 پس از تفحص ، در امامزاده ابراهیم شهرستان بابلسر به خاک سپرده شد. روحش شاد 🌷 یادش گرامی 🌷 و راهش پر رهرو باد 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 شما از طرف شهدا دعوتید 👇🏻👇🏻 ایتا ، روبیکا ، تلگرام و واتس اپ @chelle_shohada @chelle_shohada .
. 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 بِسمِ‌‌رَبِ‌‌الشُهدا♥️•• زندگینامه شهید سرافراز 💎 مجتبی گلچین 💎 ♥️ شهید مجتبی گلچین سیزدهم دی ماه 1338 در روستای گله محله از توابع شهرستان بابل به دنیا آمد. ♥️ تولدش موجی از شادی و سرور را در خانواده «غلامحسین و صغری» به پا كرد. پدرش پارچه فروشی داشت. ♥️ مجتبی دوره ابتدایی را در دبستان «حافظ» زادگاهش گذراند. سپس با طی مقطع راهنمایی ، تحصیلاتش را تا پایه سوم متوسطه در دبيرستان «آيت الله غفاری» ¬بابل ادامه داد. ♥️ او که از اوان خردسالی با تربیت و توجه والدین با نماز و آداب شریعت آشنا شده بود ، در ادای واجبات و مستحبات می کوشید و از انجام محرمات دوری می کرد. با قرآن ، این معدن حکمت و معرفت نیز مانوس بود و در عمل به فرامین آن ، کوشا. ♥️ در بیان خلق وخوی وی باید گفت: که نسبت به پدر و مادر ، مودب و متواضع و در همه حال ، مطیع امرشان بود. با دیگران نیز در نهایت ملاطفت و گشاده رویی رفتار می کرد و از محبوبیتی خاص نزدشان بهره داشت. ♥️ مجتبی كه در زمان انقلاب ، نوزده بهار از زندگی اش می گذشت ، روزها به تظاهرات می رفت و شب ها بر ديوارها ، شعارهای ضد رژيم می نوشت. ♥️ بعد از به بار نشستن نهال نو پای قیام سال 1357 نیز ، او با حضور در تشکیلات بسیج به ادامه فعالیت در راستای حراست از دستاوردهای انقلاب پرداخت. ♥️ هم زمان با عضویت در سپاه در تاریخ 7 آبان 1359 ، در واحد تدارکات پاسگاه بابل مشغول خدمت شد. ♥️ از دیگر عرصه های حضور موثر و مستمر وی، می توان به مبارزه با عناصر ضد انقلاب اشاره کرد. ♥️ مجتبی همچنین در غائله آمل ، جهت سرکوب تحرکات منافقان نقش درخور توجهی داشت. از این رو ، مادرش در این خصوص اذعان می دارد: «هر روز به خانه مان پیغام می آوردند که بالاخره مجتبی را می کشیم. یکبار به او گفتم : پسرم ، مگر تو چه کار می کنی؟ گفت : حتی شاید بیایند و به تو بگویند که می خواهند منزل مان را به آتش بکشند. تو به این حرف ها اهمیت نده!» ♥️ مجتبی در 2 مرداد 1360 راهی جبهه شوش شد تا دشمنان را از خاک وطن بیرون کند. ♥️ در آخرین خداحافظی با خانواده گفت: «اگر به شهادت رسیدم ، مرا با لباس پاسداری دفن کنید ، اگر هم نشد ، حداقل آرم سپاه را با کفن دفن کنید.» 💚 سرانجام او در 6 فروردین 1361 با حضور در تیپ نجف اشرف ، طی عملیات فتح المبین ، به جمع یاران شهیدش پیوست. ♥️ سپس با تشییع مردم قدردان بابل ، در گلزار شهدای «گله محله» این شهر به خاک سپرده شد. روحش شاد 🌷 یادش گرامی 🌷 و راهش پر رهرو باد 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 شما از طرف شهدا دعوتید 👇🏻👇🏻 ایتا ، روبیکا ، تلگرام و واتس اپ @chelle_shohada @chelle_shohada .
. 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 بِسمِ‌‌رَبِ‌‌الشُهدا♥️•• زندگینامه شهید سرافراز 💎 حسین فلاح‌ انبوهی 💎 ♥️ شهید «حسین فلاح‌ انبوهی» ، بیست و سوم آذر ماه سال ۱۳۴۱ ، در شهر قزوین به دنیا آمد ♥️ پدرش تیمور (فوت ۱۳۶۱) و مادرش سیده‌ صفورا نام داشت ♥️ تا پایان دوره متوسطه در رشته برق درس خواند و دیپلم گرفت ♥️ و کارگر کارخانه کمپرسورسازی بود. ♥️ این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. 💚 بیست و هفتم بهمن ماه سال ۱۳۶۵ ، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شکم ، شهید شد ♥️ مزار مطهرش در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. روحش شاد 🌷 یادش گرامی 🌷 و راهش پر رهرو باد 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 شما از طرف شهدا دعوتید 👇🏻👇🏻 ایتا ، روبیکا ، تلگرام و واتس اپ @chelle_shohada @chelle_shohada .
. 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 بِسمِ‌‌رَبِ‌‌الشُهدا♥️•• زندگینامه شهید سرافراز 💎 حسن اکبری 💎 ♥️ شهید «حسن اکبری» ۲۴ خرداد ۱۳۴۹ در جنوب شهر تهران ، در محله هاشمی فعلی و در خانواده‌ای مذهبی و پرجمعیت چشم به جهان گشود ، پدر و مادرش با زحمت فراوان و با کسب روزی حلال مشغول بزرگ‌کردن ۱۰فرزند بودند ؛ پدر و مادر قد کشیدن فرزندان را هر روز در کنار انواع مشکلات می‌دیدند تا اینکه در سال ۱۳۵۹ جنگ تحمیلی شروع شد. ♥️ یک سال بعد جنگ که حسن قدری بزرگ شد ، هرروز به مادرش میگفت اجازه‌اش را از پدر بگیرد تا به جبهه برود ولی مادرش مخالفت میکرد ، حتی مسئول اعزام بسیج محله هم مخالف بود و دلیلش میگفت سنّ کم حسن بود ؛ تا اینکه اولین حضور حسن اکبری در جبهه ، مخفیانه و بدون اطلاع والدین و با دستکاری در شناسنامه اتفاق افتاد‌. ♥️ حسن اکبری طی حضور چندباره در جبهه ، به درجه رفیع جانبازی نائل آمد و جانباز ۵۵ درصد شد و برادر دیگرش نیز جانباز ۲۵ درصد دفاع‌ مقدس شد. ♥️ در خلال جنگ‌ تحمیلی ، حسن اکبری در سپاه پاسداران انقلاب‌اسلامی استخدام شد او دوره‌های تکاوری ، چتربازی ، جنگ‌ های چریکی ، اسلحه‌ شناسی و خنثی‌ سازی بمب و انواع مین‌ ها را آموخت سپس در دانشگاه امام حسین (ع) با درجه استادی مشغول به تدریس دانشجویان در رشته دافوس گردید. ♥️ در سال ۱۳۹۴ پدر شهید حسن اکبری فوت کرد و حسن بعلت دلبستگی شدید به پدرش بسیار دلتنگ او بود و به مادرش می‌گفت که دوست دارد با پدرش محشور شود و سال بعد در کنار پدرش خواهد بود. ♥️ عربده‌کشی نیروهای تکفیری در سوریه و تجاوز آنان به حریم آل‌ الله باعث شد تا حسن نزد مادرش برود و از او کسب اجازه نمود تا جهت خنثی‌ سازی بمب‌ های به‌ جا مانده از داعش و پاکسازی شهرهای آزاد شده سوریه به آن کشور اعزام شود با اینکه مادرش مخالفت می‌نمود اما حسن سرانجام مادرش را راضی کرد و در شهریور سال ۱۳۹۵ عازم سوریه شد. ♥️ دو ماه از اعزامش به سوریه نگذشته بود که در اصابت ترکش به پایش ، مجروح شد و حدود ۱۰ روز در بیمارستان حلب سوریه بستری شد پس از بازگشت به تهران ، در بیمارستان خاتم‌الانبیاء نیز یک‌ هفته بستری شد. پس از چند هفته کاملا بهبود یافت و به دانشگاه و محل‌ کار برگشت اما هر روز غم‌ِ جا ماندن از قافله شهدا برای او سخت و سخت‌ تر میشد. ♥️ این‌بار برای کسب اجازه ، مادرش را قسم حضرت زینب (س) داد و بالاخره توانست مادرش را راضی کند تا بار دیگر نیز به سوریه اعزام شود. ♥️ ‌‌‌‌‌ارتش سوریه با همکاری سپاه و نیروهای ‌ایرانی در صدد آزاد سازی بزرگترین و مهمترین شهر سوریه پس از دمشق یعنی حلب بود 💚 سرانجام بامداد ۲۰ آذر ۱۳۹۵ حاج حسن اکبری همراه چند تن از نیروهای سپاه که در حال پاکسازی منطقه‌ تدمر در حومه شهر حلب بودند ، مورد اصابت چندین گلوله توپ داعش قرار گرفت و به شهادت رسید و پیکرش متلاشی شد پیکر سردار حسن اکبری تاکنون به وطن باز نگشته است و خانواده‌اش چشم‌ انتظار آن هستند‌. 💠 مزار یادبود شهید جاویدالاثر حسن اکبری در امامزاده بی‌بی سکینه (س) باغ فیض تهران قرار دارد روحش شاد 🌷 یادش گرامی 🌷 و راهش پر رهرو باد 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 شما از طرف شهدا دعوتید 👇🏻👇🏻 ایتا ، روبیکا ، تلگرام و واتس اپ @chelle_shohada @chelle_shohada .
. 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 بِسمِ‌‌رَبِ‌‌الشُهدا♥️•• زندگینامه شهید سرافراز 💎 احمد صالحی 💎 ♥️ شهید "احمد صالحی درختنجانی" چهارم ‌تير 1336 ، در روستای ‌كوهپايه درختنجان از توابع‌ شهرستان كرمان متولد شد. ♥️ وی تا پايان مقطع ابتدايی درس خواند. ♥️ سال 1358 ، ازدواج‌ كرد و صاحب ‌دو دختر شد. ♥️ به عنوان بسيجي‌ با سمت معاون فرمانده گردان در جبهه حضور يافت. 💚 سرانجام بيست ‌و دوم فروردين 1362 ، در شرهانی بر اثر جراحات جنگی به شهادت‌ رسيد. ♥️ پيكر وي مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و پس‌ از تفحص سال 1374 ، در گلزار شهدای كرمان به خاك سپرده شد روحش شاد 🌷 یادش گرامی 🌷 و راهش پر رهرو باد 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 شما از طرف شهدا دعوتید 👇🏻👇🏻 ایتا ، روبیکا ، تلگرام و واتس اپ @chelle_shohada @chelle_shohada .
. 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 بِسمِ‌‌رَبِ‌‌الشُهدا♥️•• زندگینامه شهید سرافراز 💎 حشمت الله شکوری 💎 ♥️ حشمت الله شکوری یکم شهريور 1343 ، روستای «پسكلايه بزرگ» از توابع «خرّم آباد» شهرستان تنكابن به دنیا آمد. ♥️ پدرش نصرت الله و مادرش حلیمه نام داشت. ♥️ حشمت الله دوره ابتدایی را در زادگاهش گذراند. سپس با طی مقطع راهنمايی در مدرسه «شهيد فتحعلی نژاد» فعلی روستای «نظرآباد»، موفق به اخذ ديپلم رياضی فيزيك از دبيرستان «امام خمينی» تنكابن شد. ♥️ از كودكی تحت آموزش آموزه های قرآن قرار گرفت. از اين رو ، اُنس و اُلفتی دیگر با اين سرچشمه معارف الهی داشت. علاوه بر آن ، نسبت به انجام واجبات و ترك محرّمات پایبند بود. اغلب اوقات در صفوف نماز جماعت و جمعه حضور پيدا می كرد. بسیار متواضع بود و به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت. ♥️ از محرمات اجتناب می کرد و سعی اش بر این بود تا مستحبات را انجام دهد. در کلاس های عقیدتی و سیاسی قبل از انقلاب شرکت می کرد. در حفظ حقوق دیگران می کوشید و همواره سفارش می کرد: «پیرو ولایت فقیه باشید و احکام خدا را اجرا کنید.» ♥️ خواهرش «محرّم نساء» می گويد: «فردی فروتن ، و در رفتار با والدين ، در نهايت ادب و احترام بود. چون پسر بزرگ خانواده بود ، نسبت به ساير اعضای خانواده احساس مسئوليت می كرد. او در امور كشاورزی نیز كمك حال خانواده بود.» ♥️ با تشكيل بسيج ، حشمت الله به اين نهاد انقلابی پيوست و در زمينه فرهنگی مشغول فعّاليت شد. علاوه بر آن ، در فعاليت های جهاد نيز مشاركت داشت. ♥️ از سال 1361 الی 1363 ، بارها جهت نبرد با دشمن به جبهه مهاباد عزيمت كرد. سپس با عضويت در سپاه تنكابن در تاریخ 4 مهر 1365 راهی جنوب شد. نا گفته نماند كه حشمت الله يكبار در مهاباد و حاج‌ عمران مجروح شد و در بيمارستان شيراز بستری شد. ♥️ برادرش «شیرزاد» در مورد شجاعت‌ حشمت الله می گوید: «یک بار مسجد محل آتش گرفت. هیچ کسی حتی آتشنشان‌ها هم ، به خاطر کپسول گاز وارد مسجد نمی شدند. از این رو ، حشمت الله خودش را خیس کرد و داخل مسجد شده ، کپسول را از بخاری جدا کرد و بیرون آورد. بعد آتشنشان‌ها وارد مسجد شدند و آتش را خاموش کردند.» ♥️ خواهرش در ادامه می گوید: «بعد پس از فتح خرمشهر ، آنقدر خوشحال بود که سوار موتور شد و بلندگو به دست ، به روستاهای مختلف رفت و این خبر خوش را به همه رساند.» 💚 و سرانجام ، او که در كِسوت فرماندهی گروهان خدمات ارزشمندی از خود به يادگار نهاده بود ، در 16 فروردين 1366 با سمت فرمانده گروهان در محور اهواز و خرمشهر به درجه رفیع شهادت نایل آمد. ♥️ پيكر مطهّرش با بدرقه همسر و دو فرزندش در بوستان شهدای زادگاهش به خاك سپرده شد. روحش شاد 🌷 یادش گرامی 🌷 و راهش پر رهرو باد 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 شما از طرف شهدا دعوتید 👇🏻👇🏻 ایتا ، روبیکا ، تلگرام و واتس اپ @chelle_shohada @chelle_shohada .
. 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 بِسمِ‌‌رَبِ‌‌الشُهدا♥️•• زندگینامه شهید سرافراز 💎 سيد محمد رضوى جمالی 💎 ♥️ سید محمد رضوی جمالی دهم مرداد 1341 در شهرستان سارى چشم به جهان گشود. ♥️ پدرش سيد جعفر و مادرش ربابه نام داشت. او چهارمین و آخرین فرزند خانواده بود و یک برادر و دو خواهر بزرگتر از خود داشت. ♥️ سیدمحمد سه ساله بود که پدرش را از دست داد ، و البته روزگار ، طعم فقر و محرومیت را به او نشان داد. سیدمحمد در دامان مادری رشد یافت که برایش عزیز و عزیزتر می شد ؛ به طوری که جز مادر ، محرم اسراری نیافت. به همین علت بعدها همواره به خواهران و برادرانش توصیه می کرد که احترام مادر را بیش از پیش نگه دارند. ♥️ سید محمد از همان اوايل کودکی با حجب و حیا بود ، پاکدامنی اش موجب شد تا مردم به او اعتقاد زیادی پیدا کرده و در مشکلات ، از جدّش یاری بخواهند. سیدمحمد خیلی زود با لحن شیرین کودکانه اش ، در نوحه خوانی و مرثیه سرایی ، قریحه و ذوق خود را نشان داد ، به طوری که در ایام سوگواری امام حسین(ع) نوحه سرایی می کرد. از همان کودکی به انجام فرايض دینی ، سخت پای بند بود. ♥️ سید محمد باگذشت و مهربان بود و در میان اقوام ، محبوب. از ویژگی های بارز او ، این بود که از هر گونه ظاهرسازی به شدت نفرت داشت. قناعت و مناعت طبع ، شعار زندگی کوتاهش بود و به آنچه كه داشت قانع. ♥️ ساده زیست بود و با همه یکسان رفتار می کرد و اهل حاشیه نبود. او به نفس کار و کوشش ، عشق می ورزید و از هیچگونه تلاشی در امرار معاش شرافت مندانه ، روی گردان نبود. ♥️ دستی به قلم داشت و در رثای اهل بیت (ع) نیز ، شعر می سرود. ♥️ هرگاه از جبهه نیز باز می گشت ، خستگی ناپذیری در کار ، صفت بارز او بود. به طوری که وقتش را در انجمن اسلامی ، کانون حزب الله و بسیج سپری می کرد، با اینکه دلش به جنگ و جبهه بود. ♥️ او فردی خوش رو و خوش برخورد ، سرشار از انرژی ، پرشور و با نشاط و در عین حال شجاع و نترس بود. با اخلاق خوبش ، مردم زیادی را جذب کرد ، به طوری که گفته مى شود توانست یک فرد مسیحی را مسلمان کند. ♥️ سیدمحمد از آنجا که با لقمه حلال بزرگ شده بود ، انسانی نبود که حق کسی را نادیده بگیرد. همواره مراقب بود تا حقی ضایع نشود. حتی در وصیت نامه اش نوشت: «اگر خدای ناکرده از من ستمی به شما رسید ، نمی دانم از خدا برایم چه می طلبید ، و شاید حقم باشد. ولی آگاه باشید که در عفو لذتی است که در انتقام نیست.» ♥️ سرانجام اعزام آخر فرا رسید و درحالی که حدود یک ماه از شروع عملیات والفجر 8 می گذشت ، سیدمحمد برای ششمین بار در 22 اسفند 1364 وارد این معرکه شد و دوشادوش رزمندگان لشکر فاتح فاو (25 کربلا)، به عنوان جانشین گردان مسلم به خدمت مشغول گردید. 💚 بعد از حدود 70 روز جنگیدن در فاو ، در 8 خرداد 1365 برابر با 19 رمضان ، در پی اصابت ترکش به نقاط مختلف بدن ، به آرزوی دیرین خود رسید و شربت شهادت را نوشید. ♥️ سه روز بعد در تاريخ 11 خرداد 1365 پیکر مطهر ایشان بعد از تشییع باشکوه در ساری در آرامگاه ملامجدالدین این شهر به خاک سپرده شد. روحش شاد 🌷 یادش گرامی 🌷 و راهش پر رهرو باد 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 شما از طرف شهدا دعوتید 👇🏻👇🏻 ایتا ، روبیکا ، تلگرام و واتس اپ @chelle_shohada @chelle_shohada .
. 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 بِسمِ‌‌رَبِ‌‌الشُهدا♥️•• زندگینامه شهید سرافراز 💎 محمد نجفی 💎 ♥️ شهید محمد نجفی متولد سال 1347 از روستای پشتجین از توابع شهرستان رزن بود ♥️ او از بسیجیان لشگر 32 انصار الحسین (ع) بود 💚 وی در عملیات 20 شهریور ماه سال 1365 در پد غربی جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت نائل و پیکر وی مفقود شد. ♥️ پیکر شهید محمد نجفی جز 275 شهید بازگشته به وطن بوده که در جریان اخذ نمونه خونی از خانواده این شهید بزرگوار و تطبیق آن با DNA های اخذ شده از این شهدا در سال 94 پیکر وی پس از 30 سال شناسایی شد. روحش شاد 🌷 یادش گرامی 🌷 و راهش پر رهرو باد 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 شما از طرف شهدا دعوتید 👇🏻👇🏻 ایتا ، روبیکا ، تلگرام و واتس اپ @chelle_shohada @chelle_shohada .