eitaa logo
چراغ هدایت /سجادخانی‌آرانی
413 دنبال‌کننده
257 عکس
1.6هزار ویدیو
25 فایل
مدیریت: @sajjad_khani 09126513957
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حرم مطهر امام موسی کاظم و امام جواد علیهما السلام در شهر کاظمیه @cheragh_ir
10.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬‌‌‌‌‌معجزه و پیشگویی امام کاظم علیه السلام در حق حماد بن عیسی 🔺شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ╔═.🖤.══════╗ 🆔 @Sibtayn @cheragh_ir ╚══════.🖤.═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜توحید وحیانی 📖تدریس کتاب شریف توحید شیخ صدوق 🎙سجاد خانی آرانی 🔊جلسه ۱ ------------ ⠀⃝ 🔗⠀⃝ ------------ 🕯@cheragh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 ۴۴۵ 🎙‌سجادخانی‌آرانی ༄᭄✿࿐༄᭄✿࿐༄᭄✿࿐༄᭄ ✅با ارسال به دیگران، در تبلیغ دین سهیم هستیم. 🔸 کانال چراغ هدایت. کلیپ۱۲۱۹ 📌@cheragh_ir
25.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤦داستان من درآوردی دانش‌آموز و روحانی!🤔 🗯آخونده به مدرسه محله رفت که سخنرانی کند، یکی از دانش آموزان، قبل از سخنرانی گفت: حاج آقا چند تا سوال دارم، اجازه دارم بپرسم ؟ آخوندکه خوشحال شده بود یک نفر ازش سوال کنه، با اشتیاق گفت: بله فرزندم، بپرس! دانش آموز دفترش را باز کرد و شروع به خواندن سوالات کرد: ۱)... ۲)... ۳).. ۲۱) چرا باید به اسطوره های عربی احترام گذاشت؟ چرا... چرا ..... سخن به اینجا که رسید، آخوند غش کرد و عمامه‌اش برزمین افتاد و پس از به هوش آمدن نعره‌ای کشید و جامه بر تن درید و نعره‌کنان از مدرسه فرار کرد! در راه فریاد می‌زد: دوران مفت خواریمان تمام شده! تمام شده! تمام شده ...! مردم دیگر با فهم و شعور شدن!🤥🤥 💠نقد و بررسی: سجادخانی‌آرانی 8️⃣1️⃣قسمت هجدهم ━━━◈❖✿❖◈━━━  🔍 چراغ هدایت. کلیپ۱۲۲۰ 📺@cheragh_ir
ج2ب1ح1.wma
11.9M
📜توحید وحیانی 📖تدریس کتاب شریف توحید شیخ صدوق 🎙سجاد خانی آرانی 🔊جلسه ۲ ------------ ⠀⃝ 🔗⠀⃝ ------------ 🕯@cheragh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅از کرامات بسیار جذاب امام کاظم علیه السلام نسبت به شخص عُمَری: ✅مردى بود در مدينه از اولاد عمر بن خطاب. او حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام را مى‌آزرد و هر گاه آن حضرت را می‌ديد به آن حضرت، دشنام می‌داد و به على عليه السّلام ناسزا ميگفت. روزى برخى از ياران و همنشينان آن حضرت عرض كردند: اجازه فرمائيد ما اين مرد تبهكار بد زبان را بكشيم‌؟ حضرت به شدت با اين كار مخالفت كرد و آنان را از انجام اين عمل بازداشت و حال آن مرد را پرسيد. به آن جناب عرض كردند: او جايى در اطراف مدينه به كشت و زراعت مشغول است. حضرت سوار شده به مزرعه آن مرد آمد و همچنان كه سوار الاغش بود وارد كشت و زرع او شد. آن مرد فرياد زد: كشت و زرع ما را پامال نكن. حضرت همچنان سواره پيش رفت تا بنزد او رسيده پياده شد و نزد آن مرد نشست و با خوشروئى، شروع بشوخى و خنده با او كرد و به او فرمود: چه مبلغ خرج اين كشت و زرع كرده‌اى‌. گفت: صد دينار. حضرت فرمود: چه مبلغ اميد دارى كه از آن بدستت رسد و سود کنی؟ گفت: من علم غيب ندارم (كه چه اندازه عايدم مى‌شود)! حضرت فرمود: من گفتم چه مبلغ اميد دارى به تو برسد (و نگفتم: چه مبلغ بتو خواهد رسيد)؟ گفت: اميد دارم دويست دينار از اين مزرعه عايد من شود. حضرت كيسه ای در آورد كه سيصد دينار در آن بود و فرمود: اين را بگير و كشت و زرع تو نيز به همين حال براى تو باشد و خدا آنچه اميد دارى از آن عايدت گرداند. راوى گويد: آن مرد برخاست و سر حضرت را بوسه زد و درخواست نمود از بى‌ادبيها و بدزبانی‌هاى او درگذرد. حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام لبخندى زده باز گشت. (اين جريان گذشت تا اينكه روزى) حضرت به مسجد رفت و آن مرد عمرى هم نشسته بود. همين كه نگاهش به آن حضرت افتاد گفت: «خدا ميداند رسالت خويش را در چه خاندانى قرار دهد». رفقاى آن مرد بر سرش ريخته و گفتند: داستان چيست‌؟ تو كه جز اين دربارۀ اين مرد ميگفتى‌؟ (و هر گاه او را می‌ديدى دشنام و ناسزا ميگفتى چه شد كه اكنون يكسره عوض شدى و او را مدح و ستايش ميكنى‌؟) گفت: همين است كه اكنون گفتم و جز اين چيزى نگويم و شروع كرد به دعا كردن دربارۀ موسى بن جعفر عليهما السّلام. آنان با او به بحث و گفتگو پرداختند و او بهمان گونه پاسخشان ميداد. همين كه حضرت بخانه بازگشت به آن كسانى كه از او اجازۀ كشتن آن مرد عمرى را خواسته بودند فرمود: كدام يك از اين دو راه بهتر بود، آنچه شما می‌خواستيد يا آنچه من انجام دادم‌؟ من كار او را با آن مقدار پولى كه می‌دانيد سر و صورت داده و بدان وسيله خود را از شر او آسوده ساختم. 📚إرشاد، شیخ مفید، جلد ۲، صفحه ۲۳۳. 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹