eitaa logo
چشمه جاری
519 دنبال‌کننده
741 عکس
146 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 پس از فوت آیت الله اراکی رحمة الله علیه، مهدی ماندگاری که از علاقه مندان به استاد صفایی رحمة الله علیه بود به دیدن ایشان آمد و پرسید: به نظر شما از کدام یک از کسانی که جامعه مدرسین نام آنها را اعلام کرده، تقلید کنیم؟ 🔷 ایشان گفت: از هر کدام تقلید کنید کفایت مى‏ كند و با تفکیک رهبری از مرجعیت در قانون اساسی مشکلی پیش نمى‏ آيد. 🔷 او دوباره پرسید: کدام از بقیه اولی تر است؟ 🔷 حاج شیخ گفت: آقای خامنه ای حفظه الله. ایشان به خاطر نگاه جامع و دید جهانی که دارد، اگر وقت بگذارد از بقیه اگر جلوتر نباشد کمتر نیست. من با ایشان از نزدیک گفت و گو داشته ام، بسیار باهوش است. 📚 حکایت ها و هدایت ها، ص 44 🆔👉 @cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا پورسید آقایی 🔶 با یکی از رفقای هم دانشگاهی که ماشین شیکی داشت، به دنبال استاد صفایی رحمة الله علیه رفتیم تا جایی برویم. 🔶 ایشان تا سوار ماشین شد، بلافاصله عمامه خود را برداشت. 🔶 دوست ما پرسید: چرا عمامه را برمی دارید⁉️ 🔶 استاد در جواب گفتند: ما که نمی توانیم برای مردم کاری بکنیم، لااقل دل آنها را نسوزانیم. 🔶 سوار این ماشین های شیک شدن، دل مردم را می سوزاند و به روحانیت بدبین می کند. 📚 حکایت ها و هدایت ها، ص ۲۰ 🆔👉 @cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا پورسید آقایی 🔷 سال ۵۹ یا ۶۰ بود، پیش از غروب روز آخر ماه شعبان و حلول ماه مبارک رمضان در بالا سر حرم امام رضا علیه السلام کنار استاد صفایی رحمة الله علیه نشسته بودم. 🔷 اعمال ماه مبارک رمضان را از مفاتیح می خواند. به من اشاره کرد که من هم با او بخوانم، با انگشتش خط می برد. 🔷 خطبه پیامبر اکرم صلی ‌الله علیه و آله و سلم در فضیلت ماه رمضان در آخرین جمعه ماه شعبان بود که صاحب مفاتیح بخش هایی از آن را آورده بود. 🔷 قطرات اشکش روی مفاتیح می ریخت. سال های بعد هم شاهد همین ماجرا بودم. 🔷 گویا عادت همه ساله ایشان بود که آنچه در فضیلت ماه مبارک رمضان در ابتدای اعمال ماه رمضان در مفاتیح آمده، بازخوانی کند. 📚 حکایت ها و هدایت ها، ص ۳۴ 🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ من عادت کرده ام همیشه در اوایل ماه رمضان یک جمع بندی از دلم داشته باشم، ببینم بغض ها، کینه ها و خستگی هایم از چیست؟ به چی دل خوش کرده ام؟ ♦️ بنابراین کسی که می‌خواهد از ماه رمضان بهره ای بگیرد، باید در اوّل ماه بنشیند و این دل و تَهِ کیسه را بتکاند، تا اگر رنجی از برادری، از دوستی، از کسی دارد، به یک حسابی آن را بتکاند و خالی کند و ببیند که در آن چیست؟ ♦️ به خدا قسم! وقتی که آدم به دلش سر کشی می کند، دل او از انبار جحودها، از انبار یهودی ها، از انبارهایی که گاهی چهل یا پنجاه سال نمی دانند چه چیزی در آن هاست، از همه این ها پست تر است. این دل آدمی، رنج و ملالش، شادی و شَعَفش، از چیز هایی است که بیا و ببین! 📚 فوز سالک، ص 205 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 این شب ها، شب های بررسی و محاسبه است و این ماه، ماهی است که آدمی باید به حسّ اش، به چشمش، به دستش، به پایش، و به موجودی اش نگاهی بکند. 🔶 واقع قضیه این است که ما اصلاً اینها را جزء موجودی خودمان نمی‌دانیم. 🔶 ما گاه گاهی سال به سال که می شود، یک خانه تکانی ای می‌کنیم، پرده ها را بر می داریم و می شوییم، چرک هایش را پاک می‌کنیم. فرش، گلیم، زیر و زبر، همه را شست و شو می دهیم. 🔶 واقع قضیه این است که ما خودمان را جزء موجودی ها نمی‌دانیم. یک پارچه و گلیم پاره ای را مواظبیم، به یک فرش دقت داریم ولی خود ما پر از کدورت و رنج ایم و پر از ضعف ایم 🔶 این ضعف‌ها چه بسا هزار بحران در ما ایجاد کنند، هزار درگیری بیاورند و با خدا درگیر شویم اما بی خیالیم. 🔶 دل هایمان پر از کینه و سوءظن نسبت به یکدیگر شده است. آیا حسادت ها در ما نیست؟ یعنی ما نعمت‌ها را ملاک ارزش نمی‌دانیم؟ 🔶 اینکه او از من زیباتر است، رنج نمی برم؟ اینکه او از من امکانات، ارتباطات و شرایطش بیشتر و بهتر است مرا نمی سوزاند؟ یعنی ته دلم بحرانی ندارم؟ 🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 چه خوب است که انسان به خودش مروری کند و ببیند در ماهی که این همه ریزش بوده، برای ما چه رویشی بوده و در ما چه روییده و چه زنده شده است؟ 🔶 آیا ضعف‌های ما بزرگ تر شده اند؟ آیا ترس ها و جهل های ما آب دیده تر شده اند؟ آیا شقاوت بارورتری پیدا کرده ایم و یا اینکه ترس های ما توشه هایی از امن، از ایمان و ازعافیت برای ما به همراه آورده اند؟ 🔶 در رمضان اگر كسى دعايى مى‏ كند، طلب عافيت بكند. عافيت يعنى بهره بردارى از نعمت‏ها؛ يعنى به گونه ‏اى از نعمت‏ها بهره ‏بردارى كنى كه رنج و شقاوت و حرمان تو را به دنبال نداشته باشد. 🔶 بايد ببينيم چه چيزى در ما روى داده است؟ آيا امنى آمده است؟ آيا سينه ‏هاى تنگ ما وسعتى پيدا كرده است؟ آيا كينه‏ ها و رنج‏هايى كه در دل ما بوده، كنده شده است؟ «و نَزَعْنا ما فِى صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍ‏»، آيا زنجيرها از دست و پاى ما افتاده و اغلال عقب رفته است؟ 🔶 آيا سينه ‏اى كه تا قبل از اين ماه، تحمل خودش را هم نداشت و بر خودش سنگينى مى‏ كرد و ضعف اعصاب مى‏ آورد، امروز آن وسعتى را پيدا كرده كه دشمن‏ها را در خود بگيرد و موج هم بر ندارد؟ 📕📚 بهار رویش ص 125 🆔👉 @cheshmeyejarie
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅👈 ماجرای استاد صفایی رحمة الله علیه و دو جوان موتوری‼️ 🎤👈 حاج آقا راجی 🆔👉 @cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا حیدری 🔷 یک روز به استاد صفایی رحمة الله علیه گفتم: من وقتی از بعضی افراد گستاخ در کوچه و خیابان، حرفی می شنوم، پاسخ می دهم. شما چطور؟ 🔷 استاد گفتند: من پاسخ نمی دهم؛ چون آدم ها انگیزه های گوناگون دارند؛ یا نمی دانند، یا از نفرت هایی انباشته اند و یا بدبین اند. من یا می گذرم «مَرُّوا كِرَامًا» یا با آنها حرف می زنم. 🔷 تعریف کرد: روزی در تهران می رفتم. جوان موتور سواری به همراه سواری بر ترک، اشاره ای کردند که فهمیدم می خواهند زیر عمامه ام بزنند. برای همین به پیاده رو رفتم. 🔷 وقتی به کنارم رسیدند، از کارشان مأیوس شدند. توقف کوتاهی کردند و یکی از آن دو حرفی گفت که مفهوم آن تغوط به عمامه ام بود. دستی به عمامه ام کشیده و گفتم: خبری نشد⁉️ 🔷 ناگهان ایستادند و موتور را روی جک گذاشته و به طرفم آمدند. سرها را پایین گرفته و با شرم گفتند: آقا عفو کنید. کلام مظلومانه و از سر خیرخواهی چنین اثر می گذارد. 🔷 با آن دو نفر صحبت هایی شد، بعد استاد نگاهش را به من دوخت و گفت: یکی از آنها به حوزه آمد و طلبه شد و دیگری به جبهه رفت و میان بر زد. 🔷 چه نفسی و چه نفوذ کلامی که از فحاشان، طلبه و شهید بیرون می کشید. 📚 مشهور آسمان، ص ۵۷ 🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 بعضى وقت‏ها ابرى مى ‏آيد، امّا نمى ‏بارد. برق مى ‏زند، امّا نمى‏ بارد. فرصت‏ها را مى ‏دهند، امّا ما بهره نمى ‏گيريم. 💟 رمضان‏ها آمده و رفته، اما جز خيس خوردن چرك‏ها چيزى برايمان باقى نمانده است. 💟 در همين شب‏هاى ماه رمضان، كه ما دور هم مى‏ نشينيم و مى‏ گوييم ماه رمضان جديد آمد. بايد مواظب باشيم و به خودمان فكر كنيم 💟 ولى مانند كسى هستيم كه به حمام آمده است، ولى نه براى تطهير، كه براى بازى. 💟 وقتى بچه بوديم، نزديك عيد كه مى‏ شد، ما را به حمام مى‏ فرستادند. چند تا بچه بوديم، بدجنس و بازى ‏گوش. 💟 گاهى سه ساعت در حمام مى ‏مانديم؛ آن هم حمام‏هاى قديمى كه خزينه داشت. همديگر را مى ‏زديم و پوست همديگر را مى‏ كنديم و صاحب حمامى چقدر ما را دعوا مى ‏كرد! بعضى وقت‏ها هم بيرونمان مى‏ كرد 💟 ولى وقتى مى ‏آمديم خانه، پشت گوش‏ها و پاهامان همه كثيف مانده بود. مادر ما هم كه خيلى دقيق بود، پشت گوش‏ها و آرنج‏هاى ما را نگاه مى‏ كرد و مى‏ پرسيد: اينها چيه؟! ما را تنبيه مى‏ كرد و گريه مى‏ كرديم. 💟 ما حمّام رفته بوديم، اما بازى كرده بوديم. در مقام تطهير نبوديم. رمضان‏ها آمده و رفته، امّا ما لَعْبِ به رمضان داشته ‏ايم و جدّى نبوده ‏ايم. 💟 ماه رمضان كه شهر طهور، شهر تمحيص، ماه طهارت، ماه شستشو است، اما ماه شستشوى ما نبوده است. پس اين شما و اين هم امكانى كه فراهم شده است: ماه پاكى و طهارت، ماه تمحيص و آزمايش. 💟 اگر در اين حمام رفتيد، ديگر بازى ‏ها را كنار بگذاريد، كه يك عمر بازى كرده ‏ايم! بايد اين چركى كه روى تنمان است، قبل از اينكه شپش شود، قبل از اينكه تيفوس شود و ما را بسوزاند، پاكش كنيم. 📕📚 اخبات ص 30 🆔👉 @cheshmeyejarie
❇️ در خطبه 176 نهج البلاغه، أمیر المؤمنین علیه السلام مى‏ فرمايد: قرآن دلسوزى است دور از خيانت و راهنمايى است بركنار از گمراهى. ❇️ هيچ‏ كس همنشين قرآن نگرديد، مگر آنكه با زيادت يا نقصانى برخاست؛ زيادتى در هدايت و نقصانى در كورى و نابينايى. ❇️ با قرآن كمبودى نخواهد بود و بدون آن، بى‏ نيازى براى هيچ‏ كس فراهم نخواهد شد. ❇️ از قرآن، براى دردهاى خود درمان بخواهيد و از آن برگرفتارى ‏هاى خود كمك بگيريد. ❇️ به ‏راستى در قرآن، درمان درد بزرگ‏تر هست؛ درد كفر و چشم‏ پوشى و نفاق و دورويى و غىّ و خسارت و ضلال و سرگشتگى. ❇️ آنگاه مى‏ فرمايد: هر كشاورزى در كشت خود گرفتار خواهد بود، جز كشاورز قرآن. «أَلاَ إِنَّ كُلَّ حَارِثٍ مُبْتَلًى فِي حَرْثِهِ وَ عَاقِبَةِ عَمَلِهِ غَيْرَ حَرَثَةِ الْقُرْآنِ فَكُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ اسْتَدِلُّوهُ عَلَى رَبِّكُمْ وَ اسْتَنْصِحُوهُ عَلَى أَنْفُسِكُمْ وَ اتَّهِمُوا عَلَيْهِ آرَاءَكُمْ وَ اسْتَغِشُّوا فِيهِ أَهْوَاءَكُم‏». ❇️ پس، از كشاورزان و همراهان قرآن باشيد. بر پروردگار خود، از قرآن راهنمايى بگيريد. بر خودتان دلسوزى قرآن را بخواهيد. ❇️ رأى خود را در برابر آن متّهم كنيد و خيانت هوس‏هاى خود را در آن به‏ دست بياوريد. 📚 نامه ‏هاى بلوغ، ص ۱۹۵ 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ قرآن را گاهى براى رسيدن به تسلط و آشنا شدن با تمامش مى‏ خوانيم، در اين مرحله بايد قرائت زياد باشد و مستمر تا آنجا كه قرآن همچون سرودى آشنا در تو جريان بگيرد. ✅ پس از مرحله ‏ى تسلط، مرحله‏ ى تثبيت و بهره ‏بردارى، در هنگام تزلزل‏هاست، ناچار آنها كه بر آن همه آيه مسلط هستند، هنگام بحران‏ها آيه‏اى را مى‏ بينند كه در آنها بزرگ شده و بر آنها جلوه كرده و تمام وجود آنها را گرفته است. ✅ آن آگاهى و تسلط مقدمه‏ ى اين مرحله‏ ى ترتيل، ثبات ‏گيرى و تزلزل زدايى است. 📚 بشنو از نی، ص ۱۵ 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً»؛ ترتيل؛ يعنى اينكه آيات را تقسيم كنى و هر روز را با يك آيه زندگى كنى. 🔷 هنگامى كه تمام آيات در تو جريان و حضور داشتند، وقتى در برخورد با يك حادثه و بحران قرار مى‏ گيرى، آيه ‏اى كه در رابطه با آن موضوع است، در تو زنده مى ‏شود، گويى كه بر تو نازل شده است. 🔷 سيد قطب مى‏ گويد: «قرآن را جورى مى‏ خواندم كه گويا بر من نازل شده و لحظه نزول آن را احساس مى‏ كردم». 🔷 اين احساس براى كسى نيست كه از دم شروع مى‏ كند و قرآن را مى‏ خواند. 🔷 براى كسانى است كه قرآن در وجودشان جريان دارد و با آن زندگى مى ‏كنند يا لااقل همراه آن هستند تا در يك لحظه حساس، آيه‏ اى را كه مربوط به آنهاست‏ و رزق همان لحظه آنهاست، در وجودشان جان گيرد و زنده شود. 🔷 كافران مى‏ گفتند: «وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلاَ نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً»؛ چرا قرآن يك دفعه نازل نمى‏ شود؟! چرا قرآن يك كتاب منظم و داراى مقدمه و مؤخره و چند فصلِ مشخص در مورد انسان و جهان و تاريخ نيست؟ چرا اين طور پراكنده است؟ 🔷 و خداوند مى‏ فرمايد: «كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرتيلاً»؛ ما قرآن را اين گونه نازل مى‏ كنيم تا به تو ثبات دهيم. وقتى رسول در هر برخورد و درگيرى، آيه ‏ها بر او تلاوت مى‏ شد و ترتيل قرآن را به دست مى ‏آورد، نيرو مى‏گرفت و توان پيدا مى ‏كرد. 📚 حرکت، ص 18۳ 🆔👉 @cheshmeyejarie