eitaa logo
چشمه جاری
518 دنبال‌کننده
741 عکس
146 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅👈 ماجرای استاد صفایی رحمة الله علیه و دو جوان موتوری‼️ 🎤👈 حاج آقا راجی 🆔👉 @cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا حیدری 🔷 یک روز به استاد صفایی رحمة الله علیه گفتم: من وقتی از بعضی افراد گستاخ در کوچه و خیابان، حرفی می شنوم، پاسخ می دهم. شما چطور؟ 🔷 استاد گفتند: من پاسخ نمی دهم؛ چون آدم ها انگیزه های گوناگون دارند؛ یا نمی دانند، یا از نفرت هایی انباشته اند و یا بدبین اند. من یا می گذرم «مَرُّوا كِرَامًا» یا با آنها حرف می زنم. 🔷 تعریف کرد: روزی در تهران می رفتم. جوان موتور سواری به همراه سواری بر ترک، اشاره ای کردند که فهمیدم می خواهند زیر عمامه ام بزنند. برای همین به پیاده رو رفتم. 🔷 وقتی به کنارم رسیدند، از کارشان مأیوس شدند. توقف کوتاهی کردند و یکی از آن دو حرفی گفت که مفهوم آن تغوط به عمامه ام بود. دستی به عمامه ام کشیده و گفتم: خبری نشد⁉️ 🔷 ناگهان ایستادند و موتور را روی جک گذاشته و به طرفم آمدند. سرها را پایین گرفته و با شرم گفتند: آقا عفو کنید. کلام مظلومانه و از سر خیرخواهی چنین اثر می گذارد. 🔷 با آن دو نفر صحبت هایی شد، بعد استاد نگاهش را به من دوخت و گفت: یکی از آنها به حوزه آمد و طلبه شد و دیگری به جبهه رفت و میان بر زد. 🔷 چه نفسی و چه نفوذ کلامی که از فحاشان، طلبه و شهید بیرون می کشید. 📚 مشهور آسمان، ص ۵۷ 🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 بعضى وقت‏ها ابرى مى ‏آيد، امّا نمى ‏بارد. برق مى ‏زند، امّا نمى‏ بارد. فرصت‏ها را مى ‏دهند، امّا ما بهره نمى ‏گيريم. 💟 رمضان‏ها آمده و رفته، اما جز خيس خوردن چرك‏ها چيزى برايمان باقى نمانده است. 💟 در همين شب‏هاى ماه رمضان، كه ما دور هم مى‏ نشينيم و مى‏ گوييم ماه رمضان جديد آمد. بايد مواظب باشيم و به خودمان فكر كنيم 💟 ولى مانند كسى هستيم كه به حمام آمده است، ولى نه براى تطهير، كه براى بازى. 💟 وقتى بچه بوديم، نزديك عيد كه مى‏ شد، ما را به حمام مى‏ فرستادند. چند تا بچه بوديم، بدجنس و بازى ‏گوش. 💟 گاهى سه ساعت در حمام مى ‏مانديم؛ آن هم حمام‏هاى قديمى كه خزينه داشت. همديگر را مى ‏زديم و پوست همديگر را مى‏ كنديم و صاحب حمامى چقدر ما را دعوا مى ‏كرد! بعضى وقت‏ها هم بيرونمان مى‏ كرد 💟 ولى وقتى مى ‏آمديم خانه، پشت گوش‏ها و پاهامان همه كثيف مانده بود. مادر ما هم كه خيلى دقيق بود، پشت گوش‏ها و آرنج‏هاى ما را نگاه مى‏ كرد و مى‏ پرسيد: اينها چيه؟! ما را تنبيه مى‏ كرد و گريه مى‏ كرديم. 💟 ما حمّام رفته بوديم، اما بازى كرده بوديم. در مقام تطهير نبوديم. رمضان‏ها آمده و رفته، امّا ما لَعْبِ به رمضان داشته ‏ايم و جدّى نبوده ‏ايم. 💟 ماه رمضان كه شهر طهور، شهر تمحيص، ماه طهارت، ماه شستشو است، اما ماه شستشوى ما نبوده است. پس اين شما و اين هم امكانى كه فراهم شده است: ماه پاكى و طهارت، ماه تمحيص و آزمايش. 💟 اگر در اين حمام رفتيد، ديگر بازى ‏ها را كنار بگذاريد، كه يك عمر بازى كرده ‏ايم! بايد اين چركى كه روى تنمان است، قبل از اينكه شپش شود، قبل از اينكه تيفوس شود و ما را بسوزاند، پاكش كنيم. 📕📚 اخبات ص 30 🆔👉 @cheshmeyejarie
❇️ در خطبه 176 نهج البلاغه، أمیر المؤمنین علیه السلام مى‏ فرمايد: قرآن دلسوزى است دور از خيانت و راهنمايى است بركنار از گمراهى. ❇️ هيچ‏ كس همنشين قرآن نگرديد، مگر آنكه با زيادت يا نقصانى برخاست؛ زيادتى در هدايت و نقصانى در كورى و نابينايى. ❇️ با قرآن كمبودى نخواهد بود و بدون آن، بى‏ نيازى براى هيچ‏ كس فراهم نخواهد شد. ❇️ از قرآن، براى دردهاى خود درمان بخواهيد و از آن برگرفتارى ‏هاى خود كمك بگيريد. ❇️ به ‏راستى در قرآن، درمان درد بزرگ‏تر هست؛ درد كفر و چشم‏ پوشى و نفاق و دورويى و غىّ و خسارت و ضلال و سرگشتگى. ❇️ آنگاه مى‏ فرمايد: هر كشاورزى در كشت خود گرفتار خواهد بود، جز كشاورز قرآن. «أَلاَ إِنَّ كُلَّ حَارِثٍ مُبْتَلًى فِي حَرْثِهِ وَ عَاقِبَةِ عَمَلِهِ غَيْرَ حَرَثَةِ الْقُرْآنِ فَكُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ اسْتَدِلُّوهُ عَلَى رَبِّكُمْ وَ اسْتَنْصِحُوهُ عَلَى أَنْفُسِكُمْ وَ اتَّهِمُوا عَلَيْهِ آرَاءَكُمْ وَ اسْتَغِشُّوا فِيهِ أَهْوَاءَكُم‏». ❇️ پس، از كشاورزان و همراهان قرآن باشيد. بر پروردگار خود، از قرآن راهنمايى بگيريد. بر خودتان دلسوزى قرآن را بخواهيد. ❇️ رأى خود را در برابر آن متّهم كنيد و خيانت هوس‏هاى خود را در آن به‏ دست بياوريد. 📚 نامه ‏هاى بلوغ، ص ۱۹۵ 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ قرآن را گاهى براى رسيدن به تسلط و آشنا شدن با تمامش مى‏ خوانيم، در اين مرحله بايد قرائت زياد باشد و مستمر تا آنجا كه قرآن همچون سرودى آشنا در تو جريان بگيرد. ✅ پس از مرحله ‏ى تسلط، مرحله‏ ى تثبيت و بهره ‏بردارى، در هنگام تزلزل‏هاست، ناچار آنها كه بر آن همه آيه مسلط هستند، هنگام بحران‏ها آيه‏اى را مى‏ بينند كه در آنها بزرگ شده و بر آنها جلوه كرده و تمام وجود آنها را گرفته است. ✅ آن آگاهى و تسلط مقدمه‏ ى اين مرحله‏ ى ترتيل، ثبات ‏گيرى و تزلزل زدايى است. 📚 بشنو از نی، ص ۱۵ 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً»؛ ترتيل؛ يعنى اينكه آيات را تقسيم كنى و هر روز را با يك آيه زندگى كنى. 🔷 هنگامى كه تمام آيات در تو جريان و حضور داشتند، وقتى در برخورد با يك حادثه و بحران قرار مى‏ گيرى، آيه ‏اى كه در رابطه با آن موضوع است، در تو زنده مى ‏شود، گويى كه بر تو نازل شده است. 🔷 سيد قطب مى‏ گويد: «قرآن را جورى مى‏ خواندم كه گويا بر من نازل شده و لحظه نزول آن را احساس مى‏ كردم». 🔷 اين احساس براى كسى نيست كه از دم شروع مى‏ كند و قرآن را مى‏ خواند. 🔷 براى كسانى است كه قرآن در وجودشان جريان دارد و با آن زندگى مى ‏كنند يا لااقل همراه آن هستند تا در يك لحظه حساس، آيه‏ اى را كه مربوط به آنهاست‏ و رزق همان لحظه آنهاست، در وجودشان جان گيرد و زنده شود. 🔷 كافران مى‏ گفتند: «وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلاَ نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً»؛ چرا قرآن يك دفعه نازل نمى‏ شود؟! چرا قرآن يك كتاب منظم و داراى مقدمه و مؤخره و چند فصلِ مشخص در مورد انسان و جهان و تاريخ نيست؟ چرا اين طور پراكنده است؟ 🔷 و خداوند مى‏ فرمايد: «كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرتيلاً»؛ ما قرآن را اين گونه نازل مى‏ كنيم تا به تو ثبات دهيم. وقتى رسول در هر برخورد و درگيرى، آيه ‏ها بر او تلاوت مى‏ شد و ترتيل قرآن را به دست مى ‏آورد، نيرو مى‏گرفت و توان پيدا مى ‏كرد. 📚 حرکت، ص 18۳ 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 قرآن كتاب همه است، «هُدىً لِلناسِ». بايد با همه حرف بزند. هر چند كه حرف‏هاى بالاترش براى بالاترها و راه رفته‏ هاست، كه: «هُدىً للمتقين» و «هُدىً للمؤمنين» و «هُدىً للمحسنين». 🔷 قرآن براى همه، براى تمام روحيه ‏ها حرف دارد. و اين حرف‏ها را به گونه ‏اى مطرح مى‏ كند كه آن‏ها بيابند، آن گاه خود دانند كه بيايند يا بمانند. «انَّا هَدَيْناهُ السَبيلَ امّا شاكِراً وَ امَّا كَفُوراً»، «مَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنُ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ». 🔷 و همين است كه بايد در به كار بردن آيه‏ ها، روحيه ‏ها را در نظر گرفت و حالت‏ها را شناخت و گرنه طنز و تمسخر پيش مى‏آيد و زبان‏ها به شماتت دراز مى‏ شوند. 🔷 و همين است كه راه رفته ‏ها با خواندن آيه ‏اى دل‏ها را مى‏ گرفتند و به راه مى ‏كشيدند و ما با خواندن قرآن‏ها، به راه نمى ‏آييم و گمراه‏ تر مى‏ شويم و خود قرآن خواندنمان مى ‏شود سنگ راهمان و مانع حركتمان و حجاب ديدارمان. 📚 مسئولیت و سازندگی، ص 218 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 كسانى كه تمام قرآن را در خود جارى ساخته ‏اند، در لحظه ‏هاى مناسب، آيه‏ هاى لازم، در آنها جان مى‏ گيرد و آنها را جان مى‏ دهد و زنده مى ‏كند و گويا دوباره بر آنها نازل مى‏ گردد. 🔶 قرائت مستمر قرآن و قرائت ترتيل قرآن دو مرحله‏ ى نيازمند به يكديگر هستند، مادام كه آن تسلط بدست نيامده باشد، اين تثبيت و ترتيل آيه ‏ها در تو شكل نمى‏ گيرد و در اينجاست كه بايد ديگرى براى تو آيه‏ ى مناسب را تلاوت كند و در هنگام مناسب آن را بر تو بخواند، كه تو خودت آن مرحله را نگذرانده ‏اى. 📚 بشنو از نی، ص 17 🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 اگر در این ماه، دو خواهش از خودمان داشته باشیم خوب است: یکی اینکه نه سلمان و نه ابوذر و نه حتی آدم، که خاک باشیم تا پس فردا حسرت خاک بودن بر دلمان نماند و این زمزمه را عظمت خدا روی لب های ما محو نکند که «يا لَيْتَني‏ كُنْتُ تُراباً». به خاک، یک دانه می‌دهند، هفت صد دانه پس می دهد. 🔶 و دوم اینکه خودمان را بکاریم. ما بارها خودمان را در هر اذان دعوت می‌کنیم، «حَىَّ عَلَى الْفَلاحِ‏»، وادار می‌کنیم به رویش. پس خودمان را بکاریم تا رویشی در ما به وجود بیاید. 🔶 ببینیم آیا این ریزش بی امان او تطهیری در دل ما آورده است؟ رویشی برای ما آورده است؟ آیا در دل ما امیدی، قدرتی، وسعتی روییده است؟ یا هنوز همان دلِ خسته و تنگ و تاریک را داریم؟ و هنوز ترس ها، خیال ها، وهم ها و یک جوری می شودها ما را گیر انداخته اند؟ 🔶 هنوز قدرت اینکه هر جوری باشد و آماده اش باشیم در ما نیامده است؟ آیا ما هنوز همان قدریم؟ آیا هنوز لحافِ وجود ما فقط روی شکم مان افتاده و بقیه وجودمان رهاست؟! آیا لحاف وجودِ ما ـ با آن عظمت ـ بیش از شکم مان را نمی گیرد یا وسیع تر شده است؟! 🔶 که نه تنها شکم مان را که مغز و قلب و عقل و روحمان را و نه تنها خودمان را، که تمام خلق را و نه تنها یک نسل را که تمامی نسل ها را می توانیم زیر لحاف جا بدهیم. 🔶 این وجود را در این ماه باید رویش بدهیم. بیاییم در این ماه محصولمان را محاسبه کنیم، ببینیم اگر سِن خورده، اگر زیر خاک مانده و بیرون نیامده است، کاری بکنیم. اگر ما در بهار چیزی نکاریم، در زمستان چه حاصلی خواهیم داشت، جز سرما و مرگ!! 📚 بهار رویش، ص 129 🆔👉 @cheshmeyejarie
هدایت شده از حاج شیخ جعفر توسلی
✅👈 فضائل اُمّ المؤمنین حضرت خدیجه سلام الله علیها ✅ سلام خدا روزی جبرئیل خدمت پیامبر اکرم رسید ولی حضرت خدیجه را آنجا ندید، جبرئیل گفت: هر وقت خدیجه آمد به او بگو: پروردگارت تو را سلام می رساند. (بحار الانوار ج 16 ص 8) ✅ بشارت خداوند پیامبر اکرم فرمودند: خداوند به من دستور داد خدیجه را به قصر زمرّدی در بهشت که هیچ رنج و زحمتی در آن نیست، بشارت دهم. (بحار الانوار ج 43 ص 131) ✅ حاجت جبرئیل پیامبر اکرم فرمودند: در شب معراج به جبرئیل گفتم: آیا حاجتی داری؟ جبرئیل گفت: حاجت من این است که سلام خدا و مرا به خدیجه برسانی. بانو در جواب سلام فرمود:«قَالَتْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَ إِلَيْهِ السَّلامُ وَ عَلَى جَبْرَئِيلَ السَّلام». (بحار الانوار ج 16 ص 7) ✅ گریه پیامبر امّ سلمه می گوید: وقتی ما نام خدیجه را بردیم، آن حضرت گریان شد و فرمود«خدیجه! کجا مثل خدیجه پیدا خواهد شد؟! خدیجه در آن هنگام که مردم مرا تکذیب کردند، مرا تصدیق کرد و مرا در پیشرفت دین خدا یاری نمود و با ثروتش به آن کمک کرد» (بحار الانوار ج 43 ص 131) ✅ عصبانیّت شدید پیامبر عائشه می گوید: هر وقت نام خدیجه برده می شد، پیامبر اکرم از مدح و ثنای او خسته نمی شد. روزی غيرت مرا گرفت و گفتم: پيره زنی بيش نبود و خدا بهترش را به شما داده است. حضرت به شدّت عصبانی شد به طوری که آنچه در دست داشتم به زمین افتاد. (سفینة البحار ج 2 ص 570) ✅ دوست خدیجه أنس بن مالک می گوید: هرگاه برای پیامبر أکرم هدیه ای می آوردند، ایشان دستور می داد که آن هدیه را به خانه فلان خانم ببرید؛ چون دوست خدیجه بود و خدیجه را دوست می داشت. (سفینة البحار ج 2 ص 570) ✅ وسیله تقرب حضرت علی علیه السلام می فرماید: روزی رسول خدا هنگامی که نزد همسرانشان بودند، از حضرت خدیجه یادی کردند و گریه کردند. عائشه گفت: چرا بر پیر زن سرخ رویی گریه می کنی: پیامبر فرمود: زمانی مرا تصدیق کرد که همه شما مرا تکذیب می کردید، زمانی به من ایمان آورد که همه شما کافر بودید و برای من فرزند آورد زمانی که همه شما عقیم بودید. عائشه گفت: از آن زمان به بعد، پیوسته با نام حضرت خدیجه به پیامبر، تقرب می جستم. (بحار الانوار ج 16 ص 8) ✅ برترین زنان بهشت پيامبر اکرم چهار خط روی زمين كشيد، پرسيدند اينها چيست؟ فرمود:«فاضل ترين زنان بهشتند: خديجه، فاطمه بنت محمد صلّی الله علیه و آله، مريم بنت عمران، آسيه بنت مزاحم». (بحار الانوار ج 16 ص 2) ✅ جایگاه ابدی امام صادق علیه السلام: وقتی حضرت خدیجه وفات کرد، حضرت فاطمه سلام الله علیها دور پیامبر اکرم می چرخید و از ایشان سؤال می کرد: مادرم کجاست؟ جبرئیل نازل شد و گفت: خداوند امر می کند به فاطمه سلام برسان و بگو: مادرت در بهشت و در کاخ طلایی که ستونش از یاقوت سرخ است و اطرافش آسیه و مریم هستند، جای دارد. (بحار الانوار ج 16 ص 1) ✅ گریه امام حسین علیه السلام روزی امام حسین علیه السلام کنار قبر حضرت خدیجه، آمد و گریه کرد، آن حضرت به نماز ایستاد و در نماز این گونه مناجات می کرد:« يَا رَبِّ يَا رَبِّ أَنْتَ مَوْلاَه فَارْحَمْ عَبِيداً إِلَيْكَ مَلْجَاهُ». (سفینة البحار ج 2 ص 572) ✅ کفن بهشتی حضرت خدیجه به پیامبر عرض کرد:خواهشی دارم اما شرم می کنم بگویم، به دخترم فاطمه می گویم تا به شما بگوید. به دخترش گفت:به پدرت بگو من از قبر می ترسم، مرا در عبای خودش کفن کند. پیامبر عبای خودشان را برای همسرش فرستاد. هنگام غسل و کفن، جبرئیل نازل شد و عرض کرد«در میان این بقچه، کفن خدیجه است از لباس های بهشتی که خداوند آن را به او هدیه نموده» پیامبر او را، هم با عبای خود و هم با کفن بهشتی، کفن کردند و خودشان وارد قبر شدند و مقداری خوابیدند سپس همسرشان را دفن نمودند. (نگاهی به مقام خدیجه، ص ۲۸) ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
✅ دعا حقيقت عبوديت است، روح عبادت است. در رواياتى اين آيه شريفه كه «إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي‏ سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ» را به دعا تفسير كرده‏ اند. ✅ چرا كه در حقيقت، مخلوق هم در مقام خواستن است و هم در مقام اثبات فقر خويش و هم اثبات غناى پروردگارش و اين معنا كه پروردگار او فياض است، جواد، قريب، سميع، مجيب و ... است يعنى روح عبادت همين است كه تو فقر خودت و غناى او را، احاطه‏ى او و ربوبيت او، وسع او و اجابت او را معتقد باشى. اين حقيقت دعا است. 📚 نظام اخلاقی اسلام، ص 47 🆔👉 @cheshmeyejarie