🔷 خداوند مرا از چه كسى مى پوشاند؟ از خودم. ما را از خودمان نيز مى پوشاند. اگر به بدى هايمان آگاه شويم و به اندازه اى كه او از ما مى داند، بدانيم هرگز بر خودمان نمى بخشيم.
🔷 از رسولش. در روايت آمده: وقتى روز قيامت هنگام محاسبه ى امّتها فرا مى رسد. حضرت رسول از خدا مى خواهند كه امّت مرا على رؤوس الاشهاد و پيش چشم همه، محاسبه نكنيد. (مثل اينكه رسول اللَّه از اينكه امّت ايشان و منسوبين به او رسوا و مفتضح شوند، شرمنده مى شوند.)
🔷 حضرت دعا مى كنند و از خدا مى خواهند كه آنها را طورى محاسبه فرمايد كه ديگران متوجّه نشوند و مى گويند: خدايا! تنها من باشم و تو و امّت من.
🔷 خطاب مى رسد كه اگر نمى خواهى ديگران متوجّه شوند، من هم نمى خواهم حتى تو مطّلع شوى؛ «احاسِبُهُمْ وَحْدِى». خودم به حساب ايشان به تنهايى رسيدگى مى كنم.
🔷 از ملائكه كرام، خداوند از كاتبينى كه همراه ما هستند و خوبى ها و بدى هاى ما را جمع آورى مى كنند، تصميم و اقدام به گناه را مى پوشاند.
🔷 در روايت است، اگر صبح اقدام كردى، تا غروب مى پوشاند و در اين فرصت اگر توبه كردى، نمى نويسد و ملائكه هم مطلّع نمى شوند. اگر شب گناه كردى، تا صبح فرصت مى دهند و نمى نويسند.
🔷 او ستّار است و خير الساترين و اين ستر و پوشش او و آن حفظ و حراست او تا جايى ادامه مى يابد كه باعث جسارت بيشتر ما نشود و ما را به او نزديكتر كند و وسيله اى باشد براى اطاعت و بندگى ما نه سركشى و طغيان ما.
📚 دعاهای روزانه، ص ۹۲
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 تويى كه هستى خود را در رفتن ديده اى، اگر بمانى مى گندى. اگر كُند بروى ضربه مى خورى. اگر سرعت بردارى، بايد حساب لغزشها را بكنى، كه مؤمن نه تنها آگاه به زمان، بلكه امام زمان خويش است.
🔶 كسى كه اين شتاب را دارد و با اين سرعت كار مى كند، جلودار و پيشرو است و لغزشهايش بايد كنترل شود كه در سرعت نور يك دهم ثانيه انحراف، سى هزار كيلومتر انحراف است.
🔶 در مراحل اوليه كسى كه مشروب مى خورد و نماز هم نمى خواند، مى توان او را تحمل كرد؛ چون تو مى خواهى ريشه ها را در او فراهم كنى، زمينه ها را فراهم كنى، امّا وقتى ريشه ها پا گرفتند، چوبهاى خشك يكى يكى سبز مى شود.
🔶 اينجاست كه بايد حالتهاى روحى او، ذهن و تخيل او قضاوتهاى او، گمانها و سوء ظنهاى او، كنترل شوند، كه اينها باعث افت وجودى و انحطاط او مى شوند؛ چون شتاب برداشته و سرعت گرفته است.
🔶 وقتى مى خواهى با كسى برخورد كنى، در همان مراحل اوليه روى حكم فشار نمى آورى و مى فهمى كه چگونه بايد شروع كنى، ولى همين وجود، وقتى سرعت و شتاب مى گيرد و زمينه ها در وجودش آماده مى شوند و حركت مى كند، بايد زير و بم كلماتش كنترل شود.
🔶 شوخى نيست. نبايد ساده بگيريم و بگوييم: اينها كه مستحبات هستند. مسأله، حركت توست. تو چگونه مى خواهى شتاب بردارى؟ در سرعتهاى ابتدايى يا در حالت سكون، تمام فرمان ماشين را هم بچرخانى، انحراف آن، دو يا سه متر است، ولى وقتى شتاب برداشتى كوچكترين لغزش تو، انحراف مرگ آفرينى خواهد داشت.
🔶 در سرعت نور، يك دهم ثانيه انحراف و لرزش، سى هزار كيلومتر انحراف به دنبال خواهد داشت. داستان آدم و پسران او و شيطان، داستان نوح و يونس، خيلى پيام و درس دارد. يك كبر، شيطان را به زمين مى اندازد.
🔶 يك حرص، آدم را تبعيد مى كند. يك بخل، پسران آدم را دور مى كند و همان بخل، عامل حسادت و قتل است. يك شتاب، يونس را زندانىِ شكم ماهى مى كند.
🔶 ما كه جامع الشرايط هستيم و كبر و حرص و بخل و شتاب را همه يك جا داريم، ولى نه به جايى تبعيد شده ايم و نه در زندانى محصور؛ چون سرعت ما محدود است.
🔶 بارها گفته ام: بچه هايى كه مدرسه مى روند، روز اول وقتى مى خواهند آب بابا بنويسند، شايد آبشان به درازى رودهاى تهران باشد، ولى به او صد آفرين هم مى گويند؛ چون شروع اوست، اما وقتى استاد خطّ باشد، كم رنگى و پُر رنگىِ خطّ او هم بايد دقيق و حساب شده باشد؛ چون كلاسها عوض شده و توقعها بالا رفته است.
🔶 در سرعتهاى بالا بايد ملاحظات كوچك را بزرگ شمرد. آنچه براى راه افتاده ها مسأله اى نيست، براى سرعت گرفته ها و شتاب يافته ها خيلى مسأله است.
🔶 يكى از مواردى كه خودمان را به غفلت زده ايم، همين مسأله است. مى گوييم: اينها مهم نيستند. براى چه كسى مهم نيستند؟ براى چه سرعتى؟ لاستيكى كه ساييده شده، براى سرعت بيست يا سى كيلومتر، حتى اگر هم بتركد، اهميتى ندارد، ولى در سرعتهاى بالا است كه حتى مقدار هواى متراكم چرخها بايد كنترل شود.
📚 حرکت، ص 105
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 با هيچ گناهى فاصله نداريم؛ هر چند آن گناه به نظر ما دور و سنگين باشد. در قرآن آمده است: «زُيّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ»؛ يعنى ما شهواتى داريم. اين شهوات، نيازها و احتياجات ما هستند.
🔷 اين نيازها در يك مرحله، محبوب ما و در مرحله بعد هم تزيين و توجيه مى شوند. آيا مى شود از آنها فرار كرد؟ اينكه آمده است «حُبُّ الدُّنيا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ»، بماند؛ [نه حبِّ دنيا كه حبِّ شهوات براى انحراف كافى است.] وقتى كه من شهواتى دارم؛ يعنى به چيزى علاقمند مى شوم كه نياز و خواست من است.
🔷 اين عشق (شهوت) كه در دل من آمد، محبوبيت پيدا مى كند و اين محبوبيت براى من توجيه مى شود و وقتى برايم موجَّه و مزيَّن شد، ديگر حقّ خودم مى دانم كه هر كارى را انجام دهم.
🔷 اين زينت كار ساده شيطان است، كه خود قسم ياد كرده: «لَأُزَيّنَنَّ لَهُمْ». با اين توجه، آيا خيال مى كنى قتل ابا عبداللَّه كار مشكلى است⁉️
🔷 من شخصيتم را دوست دارم، عنوانم را دوست دارم، پرستيژم را دوست دارم، رفتارم را دوست دارم. اين نياز و احتياج، اگر مورد علاقه من شد و مزيّن هم شد، به اين نتيجه مى رسم كه بايد اين كار حتماً انجام شود.
🔷 وقتى شهوت و نياز، تبديل به حبّ و محبت، تبديل به يك نوع جنبه عقلانى و ذهنى شد، كه تو بايد اين طور رفتار كنى و بايد اين گونه باشى، ديگر احتمال خلاف نمى دهى و ثنويتى هم كه ممكن است در درون تو تزاحم ايجاد كند و جهاد و مبارزه و درگيرى و اصطكاكى به وجود آورد، همه اش به يك هماهنگى كلى و يك سازمان يافتگى و يك جهت شدن مبدَّل مى شود، كه تو جز اين چاره اى ندارى.
🔷 عقل، تجربه، توهّم، تخيّل، تفكّر، تأمّل، مشورت و قلب و شهوت تو، همه به يك نتيجه مى رسند، كه حسين را بكشى. آيا خيال مى كنيد بعد از اين انسان مى ايستد يا براى كشتن او از هر وسيله ممكن استفاده مى كند⁉️
🔷 اين نكته كه آدمهاى بدِ تاريخ يا آدمهاى بدِ موجودِ امروز را، خيلى بد مى بينيم و مى گوييم خدا لعنتشان كند، به خاطر اين است كه خودمان را در آن فضاء و در آن محيط حس نمى كنيم، در حالى كه هر كدام فرعونى هستيم، فقط مصرهاى ما كوچك و بزرگ شده است.
📚 اخبات، ص ۱۴
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 آنچه كه انسان را از عصيان جدا مى كند يكى شناخت و ديگر احساس و عشق بزرگتر است.
🔷 منى كه تا ديروز به كثافتم راغب بودم، با شناخت امروزم حتى فكر نزديك شدنش را هم ندارم.
🔷 منى كه تا ديروز براى توپها مى دويدم و يا براى پول جان مى دادم، امروز پولم را در راه عشقهاى بزرگترم خرج مى كنم و ديگر تضادى ميان اين عشق به ثروت و عشق به لباس احساس نمى كنم، كه آنها در راه يكديگر، هماهنگ شده اند.
📚 بشنو از نی، ص 132
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 آن وقت كه من مى گويم: «اللّهُمَّ إِغْفِرلى»، يا «أَوَّلُ حاجَتى إِلَيَكَ أَنْ تَغْفِرَ لى ما سَلَفَ مِنْ ذُنُوبى»، بايد از ذنبها و جرمها تصويرى داشته باشيم.
🔶 من كه براى خودم به ذنبى معتقد نيستم؛ چون مى بينم هم نماز خوانده ام و هم روزه گرفته ام و هم و هم، ديگر خدا چه چيزى را به من ببخشد و چه غفرانى را براى من داشته باشد، من از خدا طلبكار هم هستم ديگر چه جاى عذر خواهى است.
🔶 اما اگر بدانم هر چه جز او مرا حركت داده و هر چه جز او مرا خوشحال كرده و يا رنج داده خسارت من و زيان من و ذنب من و گناه من است، آن موقع ديگر تمام گناهها را، غيبت و تهمت و زنا و لواط، حساب نمى كنم، كه اين ذنبها و جرمها و اين جورها و خيانتها و بى وفايىها را هم در نظر مى آورم.
📚 نظام اخلاقی اسلام ، ص 51
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 آنچه جز خدا در ما موج ايجاد كند ذنب ماست. چه شده كه به اينها توجه نمى كنيم؟! مگر يك سگ چقدر از من كم مى كند كه اين گونه وحشت دارم⁉️
🔷 چه شده كه دورى از خدا مرا به وحشت نمى اندازد؟! و جدايى از او مرا نمى ترساند⁉️
🔷 امام سجاد علیه السلام مى گويد:«أَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ وَ مِنْ كُلِّ سُرُورٍ بِغَيْرِ قُرْبِكَ وَ مِنْ كُلِّ شُغْلٍ بِغَيْرِ طَاعَتِكَ» هر لذتى جز ياد تو و هر خوشى اى جز قرب تو و هر شغلى جز طاعت تو، ذنب است.
🔷 ذنوب ما به مقدار سير و حركت و رشد ما گسترش پيدا مى كند و دقيق و عميق مى شود.
📚 بهار رویش، ص 100
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤا السُّوآى أنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ». سياهى و چركى زياد، رفته رفته اصول را هم از بين مى برد.
🔷 انسان وقتى به گناهان كوچك بى توجه شد، اين كوچكها او را به گندها مى كشاند.
📚 حقیقت حج، ص 23
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 «سَيِّئةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ مِنْ حَسَنَةٍ تَسُرُّك». گناه رنج آور، از خوبى غرور آفرين، بهتر است.
🔷 تو هنگامى كه ذلت و شكست گناه را بر صورت كودك خودت مى بينى، ديگر بر او فرياد نمى كشى، گرچه چينى قيمتى را شكسته باشد؛ كه از او دلجويى مى كنى و بر او مى بخشى.
🔷 امام سجاد علیه السلام در وداع ماه رمضان مى فرمايد: «اللّهُمَّ فَأْجُرْنَا عَلَى مَا أَصَابَنَا فِيهِ مِنَ التَّفْرِيطِ». خداوندا! ما را بر آنچه كوتاهى كرده ايم، پاداش و اجر بده.
🔷 پاداش بر تفريطها و كوتاهى ها، در همين فضاى انكسار و اخبات معنى مى دهد؛ چون تو سرزنش مى كنى تا متوجه شود و بيدار شود و باز گردد، پس آنجا كه بيدار شده و خودش را محكوم كرده، ديگر حتى سرزنش و توبيخ، ضرورتى و شايد حكمتى نداشته باشد.
🔷 و از حكيم كريم، و حليم رحيم، دور است كه اين گونه شكسته را بكوبد و سوخته را بسوزاند. كه عنايت او جابر شكسته هاست و او جبار است و جبران مى كند.
🔷 همانطور كه جبروت دارد و حريم و حرمت نگه مى دارد و حتى سوختن و عذاب او، مسبوق به رحمت است و از عشق و محبت او الهام مى گيرد: «يَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ».
📚 روزهاى فاطمه، ص 15
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ نمى دانم ديده ايد گاهى بچه اى شيشه اى را مى شكند، مى خواهى آبى به او بدهى، شيشه آب از دستش مى افتد و مى شكند.
✅ يك موقع مى شكند و مى گويد: افتاد كه افتاد، مگر چه شده! در اين موقع بلند مى شوى و دو تا هم به او مى نوازى!
✅ولى يك موقع مى بينى وقتى كه شيشه از دستش مى افتد، گويى كه خودش افتاد، دلش افتاد، چشمش افتاد، دستهايش ...
✅ در اينجا پدر بلند مى شود و او را مى بوسد، يك كاكائو هم به او مى دهد. گناه كرده ولى اجرش مى دهند. ما اگر اين انكسار را پيدا كنيم، خدا براى گناهانمان هم به ما مزد مى دهد.
✅ خيلى خدا خداست. هميشه او خدايى كرده و جداً بهتر از او، ما هيچ خدايى پيدا نمى كنيم؛ گنه بنده كرده است و او شرمسار.
✅ بچه آب را ريخته يا شيشه را شكسته است، اما تو مى سوزى و تو رنج مى برى! چون تو به او محبت دارى، حتى به او كاكائو و آب نبات هم مى دهى. مى گويى چون او ترسيده و خوف كرده است! خدا به ما رحم كند!
📚 بهار رویش، ص 154
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 «وَ أَنْ نَتَقَرَّبَ إِلَيْكَ فِيهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاكِيَةِ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ»؛ خدایا! كارى كن كه ما نه تنها خوب كرده باشيم، بلكه بدى ها را هم جبران كنيم و كسرى ها را هم از بين ببريم.
🔷 اين تنها كافى نيست كه به خودمان عطر بزنيم. براى پاك شدن عطر پاشى كافى نيست، بل بايد كثافتها را زايل كرد.
🔷 اين درست مثل اين مى ماند كسى كه تا سر در كثافت غرق است، بهترين عطرها را به خودش بزند و بگويد: من بويم عوض نشده است.
🔷 معلوم است كه عوض نمى شود! مادامى كه بدنها پاك نشوند و كثافتها زايل نگردند، خوبى ها و حسنات نتيجه اى نخواهند داشت و اثر آنها خنثى مى شود.
📚 بهار رویش، ص ۸۸
🆔👉 @cheshmeyejarie
May 11
✅ «وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ انَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ». يك حركت تو، يك لبخند تو، بلندى يا كوتاهى صداى تو كه حساب شده نبوده، چه فسادها كه به بار نياورده!
✅ در جامعه مرتبط و در هستى نظام يافته، يك حركت ساده و يك اشتباه، تنها يك حركت و يك اشتباه نيست كه ذنب، مفهوم وسيعى دارد.
✅ در دعا آمده است:«أَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ»؛ هر لذتى جز با ياد او، هر شغلى جز با طاعت او و هر خوشحالى جز با توجه به او، ذنب است؛ چون تو را پُر كرده و مشغول داشته است.
✅ ذنوب خيلى دقيقتر و وسيعتر از آن چيزى هستند كه ما خيال مى كنيم. با اين توجه، كسانى كه در حد رسول هستند، استغفار دارند؛ كه هر كس در هر كلاسى ذنبى دارد.
📚 حرکت، ص 206
🆔👉 @cheshmeyejarie