eitaa logo
چشمه جاری
519 دنبال‌کننده
741 عکس
146 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
❌👈 مرده ی زمین، مردار زمان 🔷 ما خواه ناخواه مرده‏ اى مى‏ شويم و گند مى ‏گيريم. مرده‏ ى زمين و مردار زمان، مگر هنگامى كه ريشه‏ هايى را داشته باشيم و ركودها را پشت سر گذاشته باشيم. اين مسأله، قطعى است. 🔷 بخواهيم يا نخواهيم حركت‏ها و گذشت زمانه از ما مى‏ كاهد و زمين ما را به گند مى ‏رساند، مگر اينكه خودمان را قبل از اينكه زمان بگيرد، قبل از اينكه زمين بگنداند، ذبح كنيم. ما قطعاً در اين هستى، مردار هستيم. 🔷 آنهايى كه گوسفندهايى دارند و اين گوسفندها در معرض خطرى قرار مى‏ گيرند، زود كاردها را تيز مى‏ كنند تا آنها را ذبح كنند، تا از مرگ آنها و ضايع شدن و از دست رفتن آنها جلوگيرى كنند. 🔷 ما در اين هستى، خواه ناخواه مرداريم، مگر اينكه كاردى را به گلوها بگذاريم و ذبح كنيم. مهم اين است كه ذبيح چه كسى باشيم و مذبوح در راه چه كسى؟ و با چه چيزى خودمان را ذبح كنيم و رو به چه قبله ‏اى؟ 🔷 مرگ، قطعى است. از دست رفتن، قطعى است. روزها كه مى‏ گذرند، مثل موش‏هايى هستند كه طناب عمر ما را مى‏ جوند. خواه ناخواه سرنگون مى‏ شويم و در چاه‏هايى مى ‏افتيم و مى‏ گنديم. 🔷 گذشت زمانه، ما را به خاك بر مى ‏گرداند، مگر اينكه قبلًا خودمان را بقايى داده باشيم و ذبح كرده باشيم. آنهايى كه ذبيح نيستند، مذبوح نيستند، مردار هستند. مرده هستند. ارزش ندارند. از دست رفته هستند. 🔷 حالا كه بنا شده ذبح كنيم؛ بنا شده قبل از اينكه زمانه ما را بگيرد ما از خودمان بهره بگيريم، به اين بايد فكر كرد كه در راه چه كسى خودمان را ذبح‏ كنيم و با چه حربه ‏اى و با چه نيتى؟ 📚 حقیقت حج، ص ۱۱۶ 🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤 مظلوم تر از جواد بغداد نداشت 🖤 آن مظهر داد تاب بیداد نداشت 🖤 می خواست که فریاد کند تشنه لبم 🖤 از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت ▪️ شهادت مظلومانه امام جواد علیه السلام تسلیت باد.
❌👈 شرايط ذبح ‏ 🔶 وقتى كه مى‏ خواهند گوسفندى را ذبح كنند، بايد شرايطى فراهم باشد: بايد رو به قبله باشد. وسيله‏ ى بريدن آهن باشد. ذابح بايد مسلم باشد. و به نام حق كشته شود. براى حق و در راه حق كشته شود، نه در راه بت‏ها و هواها و هوس‏ها. 🔶 ما در اين هستى يا صبر مى‏ كنيم تا بميريم و مى‏ گذاريم گذشت زمانه خاكمان كند و يا اگر بنا شد از خودمان بهره بگيريم، قبله ‏اى نداريم. 🔶 جهت‏ هاى ما و قبله‏ هاى ما، ما را مردار مى‏ كنند؛ قبله ‏هايى كه ما خودمان را در آن راه ذبح كرديم و عمرى را از دست داديم، يا ثروت‏ها بوده و يا قدرت‏ها و شهرت‏ها و يا فرزندها. خودمان را براى آنها فدا كرده‏ ايم. 🔶 و خودمان را براى آنها مردار كرده ‏ايم و آنها هم ما را به هيچ هم نگرفته‏ اند. و ما هم جز حسرت چيزى به دل نگرفتيم. و با آن همه ضربه‏ اى كه مى ‏خورديم، بيدار نشديم. 🔶 آنهايى كه بناى ذبح خودشان را دارند و بناست ذبيح شوند، بايد ذبيح اللَّه باشند. اين است كه اسماعيل‏ هايى كه ذبيح حقند، پايدار باقى مى ‏مانند. 🔶 كسى كه ذبيح او نباشد و با دست ابراهيمى كشته نشود و در هنگام كشتنش تمام رگ‏ها را قطع نكند و تمام پيوندها را نبرد، مردار است. ذبيح نيست؛ جيفه است. مرده است. حياتى ندارد. 📚 حقیقت حج، ص ۱۱۷ 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅👈 حيات انسانى ‏ 🔷 ما بايد در فاصله‏ ى تولد و مرگمان، حياتى را به دست بياوريم. و بعد از اين، نگذاريم كه زندگى در چاله‏ ى مرگ بيفتد و طعمه ‏ى لاشخورها شود. بعد از اينكه به حيات رسيديم، خودمان را ذبح كنيم. 🔷 تمام درس‏ها در همين يك جمله خلاصه مى‏شود. تمام حركت‏هاى پر زير و بم، در همين يك مسأله خوابيده است. يكى از بزرگان كه به او گفته بودند به من درسى بده، گفته بود به تو درسى مى‏ دهم كه اگر تو، همه ‏اش را در كتابى جمع كنى، كتاب‏ها آن را نمى‏ تواند در خود بگيرند و اگر بخواهى خلاصه ‏اش كنى پشت يك ناخن مى ‏توانى بنويسى. 🔷 آنچه كه در همه كتاب‏ها هست اگر در يك خط خلاصه بشود و آن خط در دو كلمه خلاصه شود و آن كلمه را بتوان در پشت ناخن نوشت، چيزى نيست جز «ذبحُ النفس». 🔷 ذبح شرعى يك چيز هنگامى صورت مى‏ گيرد كه از مرده ‏ى چيزى بخواهيم بهره‏ بردارى كنيم. بخواهيم زندگى او را با بهره‏ هاى بعدى مرتبط كنيم. از مردار شدن او جلوگيرى كنيم. 🔷 ذبح نَفس، از بين بردن و هدر كردن نفس نيست. ذبح نفس، معنى ‏اش اين نيست كه انسان خودش را ول كند. تن را رها كند و بهره ‏ها را رها كند. نه، مهم اين است كه بهره ‏ها را تزكيه كند، پاك كند. 🔷 و اين پاكى و تزكيه، هنگامى تحقق پيدا مى‏ كند كه ذبيح رو به قبله باشد و حربه ‏ى ذبح آهن باشد و تمام رگ‏ها قطع شده باشد. ذابح مسلم باشد و اين قطع شدن‏ها با ياد حق باشد. 📚 حقیقت حج، ص ۱۱۸ 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 بخش زيبايى از حيات طيبه استاد صفایی رحمة الله علیه به سفرهاى مشهد تعلق دارد. چرا كه پايان ماه و اول ماه بعد خود را به مشهد مى‌رساند. 🔶 مى‌گفت: اگر جسم با دو روز حمام نرفتن بو مى‌گيرد، روح با يك نيت بد سياه و كدر مى‌شود. به همين خاطر به امام رضا علیه السلام پناه مى‌برد. مى‌گفت: زيارت امام رضا علیه السلام مثل حمام است. و با اين نياز به درگاه امام مى‌شتافت. 🔶 در نهايت هم در همين راه و زيارت حضرتش با وقوع سانحه ‏اى در سحرگاه ۲۲ تيرماه 1378 جام حق را سركشيد و به لقاء و ديدار دوست شتافت و روح بلند و آسمانيش از زمين رخت بر بست كه او گمنام در زمين و مشهور در آسمان بود. 🖤 ۲۲ تیر ماه، سالروز رحلت استاد صفایی رضوان الله تعالی علیه گرامی باد. 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅👈 اين دو سؤال مطرح است؛ چگونه حيات پيدا كنيم و زنده شويم؟ و چگونه از زندگى‏ ها و مرگمان بهره‏ مند شويم؟ ✅ زندگى ‏اى كه زمانه مى‏ گيرد و زمين مى ‏پوساندش، اين زندگى را ذبح كنيم تا مردار نشويم. و اين اصلى ‏ترين مسأله است براى كسانى كه يافته‏ اند و فكر كرده ‏اند كه بى‏ ريشه خشك مى‏ شوند و با ركود مى‏ ميرند. ✅ ما تا حياتى به دست نياورده ‏ايم و ريشه ‏هايى پيدا نكرده ‏ايم تا از خاك‏ها نيرو بگيريم و ريشه بدوانيم و از بارش‏ها رويش پيدا كنيم، يا بى ‏ريشه‏ ايم و يا هنگامى كه ريشه پيدا مى‏ كنيم و رشد مى ‏كنيم و حيات پيدا مى‏ كنيم، باز ذبيح‏ نمى ‏شويم. مرداريم. و اگر ذبح شويم با شرايط ذبح همراه نيستيم و باز هم مرداريم. تازه اگر از ما بخواهند بهره ‏بردارى كنند و ما را نگهدارى كنند، گوشت يخ زده ‏ايم و به كارى و به جايى نمى ‏آييم. ✅ اين دو سؤال است كه هر كس كه يافت در ركود مى‏ گندد و بى‏ ريشه مى ‏خشكد، مجبور است به اين دو سؤال فكر كند كه چه كند تا بتواند از اين گنديدن و مردار شدن نجات پيدا كند. و چه كند كه تا قبل از اين مرحله، به حيات دست پيدا كند؟ ✅ آن هم نه حياتى كه فقط در حدّ نفس كشيدن باشد؛ چه بسا كسانى كه با نفس كشيدن‏شان مرده‏ اند. آنهايى كه مرده ‏ها را انتخاب كرده ‏اند، حتى هنگامى كه نفس مى ‏كشند، مرده ‏اند. و آدم‏هايى كه زنده‏ ها را انتخاب كرده‏اند، حتّى با مرگشان زنده ‏اند؛ كه انسان، در انتخابش زنده است. ✅ حيات انسانى ما وابسته به انتخاب ماست؛ گرچه ما رشد و نمو سلول‏ها را داشته باشيم و از احساس و عاطفه و غريزه برخوردار باشيم اما اين حيات انسانى ما نيست. اين زندگى و جانى است كه هر بزغاله ‏اى دارد و هر سگى بارش را به دوش مى‏ كشد. ✅ اين جانى نيست كه ارزش داشته باشد. جان و حيات انسان در انتخاب اوست. آنهايى كه مرده ‏ها را انتخاب كرده ‏اند، مرده ‏اند هر چند نفس بكشند. حقیقت حج، ص ۱۱۹ 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅👈 حيات دل ‏ ✅ مرحله‏ ى ديگرى از حيات، حيات قلب و دل انسان است. اين حيات در برخوردها و ديدارها به وجود مى ‏آيد. «تَزاوَرُوا فَانَّ فی زِيارَتِكُمْ احْياءاً لِقُلُوبِكُمْ وَ ذِكْراً لِأَحادِيثِنا». ✅ در برخوردهاست كه جرقه‏ ها سر مى ‏گيرد و با اين نور است كه دل‏ها راه زندگى خودشان را پيدا مى‏ كنند و به حيات مى‏ رسند. با شناخت‏هاست كه مغزها و فكرها به حيات مى ‏رسند و با يقين است كه عقل براى سنجش، راهى را پيدا مى‏ كند. و با وسعت‏هاست كه روح به حيات مى ‏رسد. ✅ و در قرب اوست كه انسان به مراحل بالاتر و حيات‏هاى متعالى‏ترى دست پيدا مى‏ كند. «أِنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِه». كسانى كه دل‏ها را و مغزها و قلب‏ها و عقل‏ها را و روح‏ها را به مرگ نمى ‏توانند برسانند، بايد بدانند كه؛ زمينى كه بدن انسان را از بين مى ‏برد و تبديل مى‏ كند و تلّى از خاك از آن به جاى مى‏ گذارد، دل او را نمى‏گيرد؛ چون خدا بين انسان و دلش فاصل و حائل است. ✅ و آن حيات دل، چيزى نيست كه حتى با مرگ از بين برود. «وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِى سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»؛ آنهايى كه زنده را انتخاب كرده ‏اند، حتى اگر بميرند، زنده هستند. «أَحْياءٌ» زنده هستند. حيات دارند. «عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ». ✅ چرا حيات دارند؟ چون آنها ذبح شده ‏اند و مردار نيستند. گوسفند وقتى ذبح مى ‏شود درست است كه خونش را از دست مى‏ دهد، ولى حياتى پيدا مى‏ كند و در جزء عالى‏ ترى، در مجموعه‏ ى بدن متعالى‏ ترى راه پيدا مى‏ كند. ✅ انسان با آن گسستن از غير حق، به روح مى‏ رسد و با ديدارها، دل زندگى پيدا مى‏ كند. دل مردگى ‏هايش از بين مى ‏رود و با شناخت و يقين، حيات برترى پيدا مى ‏كند. و اين حيات، حياتى است كه حتى با مرگ از بين نمى ‏رود و دوام دارد. حقیقت حج، ص ۱۲۴ 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅👈 مراحل حيات انسانى ✅👈 مرحله اول ‏ 🔷 بايد از اين گفت و گو كرد كه چگونه ذبح كنيم. چگونه قبله ‏ها را پيدا كنيم. چگونه جهت‏ گيرى‏ ها را مرتفع كنيم و بالاتر ببريم. 🔷 چگونه از قبله‏ ى قدرت، ثروت، شهرت، رياست، اعتبارها و عنوان‏ها، هواها و هوس‏ها و جلوه‏ ها، هواهاى دل، حرف‏هاى خلق و جلوه ‏هاى دنيا آزاد شويم؟ 🔷 چگونه از قبله ‏هاى زر و زور و تزوير آزاد شويم؟ نباشيم از آنهايى كه مى‏ گويند: «نسائهم قبلتهم»؛ همسرانشان قبله‏ شان هستند. رو به آن جهت دارند. در آن راه ذبح و مردار شده ‏اند و از استفاده مانده ‏اند. 🔷 مرحله‏ ى اول، پيدا كردن قبله‏ ها و جهت‏ گيرى ‏هاست. تا انسان قبله ‏اش را نيابد نمى ‏تواند گوسفند بُكُشد. رو به چه كسى بياوريم؟ زندگى و مرگ ما و حركت و سكون ما براى چه كسى باشد كه كاسته نشويم، افزوده بشويم. 🔷 كسانى كه زندگيشان از زندگى عادى بالاتر آمده و به حياتى كه محمّد و آل محمّد دست يافته بوده ‏اند، دست يافته. و آن حيات را تقاضا كرد كه؛ «اللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيايَ مَحْيا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتِی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».» 🔷 زندگى و مرگشان در اين حد و در اين اوج قرار گرفته باشد؛ كه زندگى آنها در اوج است. جهت‏ گيرى شده و قبله دارد. و قبله‏ اش كعبه است. و قبله‏ اش اللَّه است. «إنَّ صَلاتِى وَ نُسُكِى وَمَحْياىَ وَ مَماتِى للَّهِ رَبِّ الْعالَمين». 📚 حقیقت حج، ص ۱۲۵ 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅👈 مرحله دوم 🔶 در مرحله ‏ى بعد، مسلم باشد. انسان به حد تسليم رسيده باشد. ابراهيم باشد كه اسماعليش را ذبح مى‏ كند. كسى كه مسلم نيست، هر چند ذبح كند و رو به قبله هم ذبح كند، اثرى ندارد. 🔶 كسى كه رو به قبله هست، ولى تسليم نيست، ابراهيم نيست؛ از ذبحش بهره ‏اى نمى‏گيرد. حتى اگر ابراهيم براى حق نگويد و با علامت او ذبحش را علامت نزند و آن مارك را بر روى آن گوشت نكوبد، خريدار ندارد. 🔶 بسم اللَّه مى ‏خواهد. بسم اللَّه؛ يعنى به آن علامت و به آن اسم خودم را علامت گذارى مى ‏كنم. «اتَوَسَّمُ بِبِسْمِ اللَّهِ»؛ من مارك او را بر خود بزنم. چرا؟ 🔶 چون او رحمان است، مى‏ دهد. ديگران مى‏ گيرند؛ دهنده نيستند، رحمان نيستند، بلكه گيرنده ‏اند. بت‏هاى ديگرى كه من مى‏ خواهم براى آنها باشم و قبله‏ هاى ديگرى كه مى‏ خواهم رو به آنها بياورم، به من نمى‏ دهند. رحمان نيستند. اخّاذ هستند. از من مى‏ گيرند. 🔶 خدا با رحمتش، پرورش دهنده و رب است. دوستى خاله خرسه نيست كه‏ از من كم كند. رحمان و رحيم است. رب است. پرورش مى ‏دهد، آن هم نه در يك محدوده و نه يك نفر را، كه رب العالمين است. همه را پرورش مى‏ دهد و همه را براى مجموعه‏ ى راه پرورش می دهد. 📚 حقیقت حج، ص ۱۲۶ 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ كسانى كه خودشان، رو به خودشان ذبح مى‏ شوند و كسانى كه خودشان را رو به قبله خودشان ذبح مى‏ كنند، باز هم مردارند. هر چه فكر كنند، چاره ‏اى جز اين ندارند كه بروند و گوشه بگيرند تا حياتى بيابند و حركت كنند، وگرنه ركودها گند آنها را بالا مى ‏آورند و مردار مى‏ شوند. ✅ درس اول همين است كه پيش از آن كه بميريم، پيش از اين كه مردار شويم، به حيات برسيم. پيش از آن كه بميريم ذبيح شويم؛ كه اسماعيل ذبيح، نمرده است؛ چون رگ‏هايى كه در انسان بريده مى‏ شود، غير از رگ‏هايى است كه در ديگران بريده می ‏شود. ✅رگ‏هاى چهار گانه كه در انسان هست و بايد بريده شود:هواهاى دل و حرف‏هاى خلق و جلوه ‏هاى دنيا و وسوسه‏ هاى شيطان است. ✅ كسى كه رگ‏هاى چهار گانه را قطع كرد، قبل از اين كه حتى سر از تنش جدا شود، ذبيح است. چقدر هماهنگى است بين ذبح و ذابح و بريدن رگ‏هاى چهار گانه، كه تا اينها بريده نشود، شرك هست. و تا شخص مشرك است، ذبيح نيست. مردار است. به همان نسبت مرده است. به همان نسبت از دست رفته است. 📚 حقیقت حج، ص ۱۳۰ 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 ابراهيم نمى‏ گذاشت حتى اسماعيلش مردار شود. نه تنها خودش را ذبح كرده و خودش، رو به او آورده و از هر چه غير اوست بريده، حتى اسماعيلش را هم ذبح كرده. «إِنّى أَرى‏ في الْمَنامِ أَنِّى أَذْبَحُكَ»؛ من مى‏ بينم كه مأمورم تا تو را ذبح كنم. نگذارم تا تو بگندى. 🔷 تو اين هستى كه با سُم اسبى، آوار ديوارى، يا يك تصادف سطحى، تو را به مرگ مى ‏رساند و نابودت مى ‏كند، من باشم كه به تو حيات بدهم. «فَانْظُرْ مَا ذا تَرى‏»؛ نگاه كن، ببين رأى تو چيست؟ چه مى‏ توانى تصميم بگيرى. 🔷 «قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرْ»؛ آنچه كه تو به آن مأمورى انجام بده؛ چون مأموريت تو، نجات من است. «سَتَجِدُنِى إْن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصّابِرينَ»؛ مى ‏يابى كه من در اين ذبح، نه عاجز، كه صابر هستم. 🔷 كسى كه فهميده كيست و به خودش علاقه دارد. و به هستى خودش اعتقاد دارد و خودش را دوست دارد، بايد به خودش بها بدهد. هستى‏ اش را ادامه بدهد. 🔷 و بداند آنچه كه پيش ما مى ‏ماند، آن نفس و آن دوستى و دشمنى كه به خاطر خودمان است، آنچه كه رگ‏هايش به ما وصل است، مردار است. فانى است؛ «مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ»؛ آنچه كه پيش ما بماند، همه ‏اش خاك شده است. 🔷 «وَ مَا عِنْدَ اللَّهِ باقٍ»؛ و آنچه كه به او رسيده، باقى مى ‏ماند. «كُلُّ شَي‏ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ»؛ هر چيزى هلاك است، مگر آنچه كه براى او و به خاطر او و در وجه و در جهت اوست. 📚 حقیقت حج، ص ۱۳۶ 🆔👉 @cheshmeyejarie